چهارشنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۰۵:۳۲

... حتي اگر به لهجه ي گرم جنوب نيست
مي خوانمت كه دم نزدن از تو، خوب نيست

از موج موج جاري خون مي نويسمت
از شرجي هواي جنون مي نويسمت

سر راست كن بلند غرور آفرين من
چون نخلهاي بي سر و بي سرزمين من

شهر كبوتران پر و بال ريخته!
شهر به وقت اسلحه صد سال ريخته

شهر شميم گندم و گلنام هاي سبز
تكبيرهاي سرختر از بامهاي سبز!

نامت شبيه عطر تغزل مقدس است
رمز حيات تازه ي بيت المقدس است

خاك تو صف به صف تن گل را به خط كشيد
آزادي تو پاي خدا را وسط كشيد


نام تو روي مرز زمان ايستاده است
درشرق نقشه هاي جهان ايستاده است

سر راست كن دوباره به سمت خطر بايست!
از سالهاي گمشده مردانه تر بايست!

صد شعر طول و عرض خيالت حماسي است
نه،نه، نگفتن از تو فقط ناسپاسي است

حتي اگربه لهجه گرم...

منبع: كتاب اين شرح بي نهايت
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده