نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - ده خاطره
در سیصد‌ویکمین شب خاطره؛
سیصدویکمین برنامه شب خاطره دفاع مقدس با محوریت و موضوع شهید محسن وزوایی و با خاطره‌گویی داوود نوروزی، عبدالرضا وزوایی و ابراهیم شفیعی در حوزه هنری برگزار شد.
کد خبر: ۴۵۷۴۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۸

سى ‌و هفتمین محفل معنوی «بر بال خاطره» یادبود روحانی شهید «ابوالقاسم بزاز»، پنجشنبه 30 خرداد 98 در شهرستان بابل برگزار می شود.
کد خبر: ۴۵۷۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۷

یادها و خاطره ها
محمود انگار به طرف حجله عروسی می رفت. شاداب و خندان انگار نه انگار که اصلاً زخمی بر پیکر او بود. فقط به سقف آمبولانس نظاره کرده بود و لبخندی شیرین بر لب داشت. وقتی به عمق خنده اش سفر کردم و دلیلش را ز خودم جویا شدم، به یاد فرمایش حضرت امام(ره) که فرمودند: «شهید نظر می کند به وجه الله» افتادم...
کد خبر: ۴۵۷۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۶

یادها و خاطره ها
در منطقه دال پری مستقر بودیم که در آن منطقه رودخانه بزرگی هست که در آن روز بارانی هرکسی نمی توانست و قادر به عبور از آن نبود و تردد ماشین آلات هم قطع شد و از خط مقدم پشتیبانی و نیرو می طلبیدند این بسیجی واقعی و شجاع 21 نفر را با اسلحه و مهمات مربوطه که قادر به گذر از رودخانه نبودند یکی یکی به دوش می گرفت ...
کد خبر: ۴۵۷۱۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

خواهر شهید محمدعلی محمدی می گوید: خرمشهر تازه آزاد شده بود. محمدعلی از جبهه برگشت. دستش را از گردنش آویزان کرده بود. او و یعقوبعلی هر دو در عملیات بیت المقدس حضور داشتند.
کد خبر: ۴۵۷۰۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۵

خواهر شهید یعقوبعلی محمدی بیان می کند: زخمی شده بود و در بیمارستان بستری بود. از ناحیه قفسۀ سینه و کتف مجروح بود. بعد از اینکه حالش بهتر شد او را مرخص کردیم تا به خانه بیاوریم.
کد خبر: ۴۵۷۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳

خواهر شهید فضائل کریمی روایت می‌کند: بعد از عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر فضائل که زخمی شده بود، در یکی از بیمارستان های تهران بستری بود. ما هم رفتیم تهران. چند روزی آنجا ماندم.
کد خبر: ۴۵۷۰۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۴

یادواره شهدای عملیات دارلک و سردار شهید مهدی امینی در ارومیه برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۵۷۰۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۳

روز شمار شهادت (18 و 19 خرداد 13649) شهرستان ایوان
در خون بارترین حملات دشمن در ۱۸ و 19 خرداد ماه سال ۱۳۶۴ شهر ایوان مورد حمله وحشیانه سه فروند هواپیمای دشمن قرار گرفت که بر اثر آن ۱46 نفر شهید و ۷۰۰ نفر دیگر مجروح شدند و شنبه خونین ایوان رقم خورد...
کد خبر: ۴۵۶۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

مادرانه ای از شهید رضا حسینی
هربارکه بر مزار رضا می رفتم دو قبرگمنام کنار هم بود که یکی ازآنها رضا بود (اما ما نمی دانستیم کدامیک رضا است) ؟ همیشه می گفتم تو پیش خدا عزیزهستی. ازخدا بخواه تا قبرت را نشانم دهد. گفت: مادرجان دیگرناراحت نبا شی که من کجا هستم من همین جا هستم.
کد خبر: ۴۵۶۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۸

خاطرات شفاهی
خواهر شهید شهید میکائیل کریمی تعریف می‌کند: سر سفرۀ ناهار نشسته بودیم. میکائیل طبق معمول غذایش را نخورد. کمی با قاشق غذا را زیرورو کرد و بعد آن را برداشت و رفت آشپزخانه
کد خبر: ۴۵۶۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۳

خواهر شهید حسین فاتحی‌نژاد می گوید:وقتی شنیدم که به مرخصی آمده، بدون معطلی آماده شدم تا به دیدنش بروم. از وقتی به جنگ رفته بود خیلی دل تنگش میشدم.
کد خبر: ۴۵۶۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۶

خواهر شهید غلامرضا رفیعی می‌گوید: تصمیمش را گرفته بود برود جبهه. برای بدرقه رفته بودیم. مادر نگران بود. به غلامرضا گفتم: مادر نگرانه. حرف ما رو قبول نمی کنی، حداقل به خاطر زن و بچه هات نرو.
کد خبر: ۴۵۶۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۴

شهيد علی اصغر شاهسوندی در دفتر خاطرات خود می نویسد:به طرف ايوان دره بود صبح بعد از نماز حرکت کردم و بعد از گذشتن مسافتی در جاده ايوان دره به طرف چپ جاده پيچيده و بعد از گذشت در روستائي رسيديم در آنجا پياده شديم. سيد به من فرمان داد که با پنج نفر تيپي که نزديک روستا بود را گرفته من با آن چهار نفر به نام هاي حاجي خليل و نادر و مهدي و داوود و خودم پنج نفر شديم بعد از گرفتن تپه اول تپه دوم را گرفته و بعد از گذشت...
کد خبر: ۴۵۶۳۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۲

یادها و خاطره ها
در ماه محرم و ماه مبارک رمضان اشخاص روحانی برای تبلیغات مذهبی به روستای ما می آمدند و در منزل پدر بزرگ من اقامت می کردند. این گونه مواقع فرصت خوبی بود تا ما به مسجد برویم و از روحانی اونجا درباره ی نماز سؤال هایی بپرسیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
وقتی به خاکریز رسیدیم، به ما گفت: “کنار خاکریز بمانید تا شما را خبر کنم.” از ما فاصله گرفتند و به سمت جلو حرکت کردند. حدود ده،پانزده دقیقه گذشت و هنوز برنگشته بودند. بنابراین دچار دلشوره و تشویش شدیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
وقتی در دعای توسل نام امام حسین (ع) را می آوریم بی اختیار به کربلا سفر می کردیم و علی اکبر و علی اصغر را گوئی در مقابل چشم هایمان می دیدیم...
کد خبر: ۴۵۶۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

این شهیدان بلند بالا خاطرات شیرین و زیادی دارند، از اتفاقات و رویداد های نادر و گاه تعجب بر انگیزی که برایش رخ داده است. یکی از این خاطرات از این شهید عزیز این است که در ادامه میخوانیم.
کد خبر: ۴۵۵۹۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

یادها و خاطره ها
پس از آزادی خرمشهر، چون دشمن روحیه ی خود را از دست داده بود، مناطق اشغالی را یکی پس از دیگری از دست می داد. به همین خاطر، از مناطق مهران و دشت محسن آب هم عقب نشینی کرده و این مناطق را با تنوع زیادی مین گذاری کرده بود...
کد خبر: ۴۵۵۹۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

خواهر شهید نصراله رفیعی می‌گوید: خرمشهر آزاد شد!خبر را که شنیدیم از خوشحالی یک جا بند نمی شدیم. مردم شور و نشاط عجیبی داشتند. تلویزیون شادی همه را نشان میداد.
کد خبر: ۴۵۵۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵