نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - ده خاطره
شهید موسی صمدی شجاع در سال 1334 در شهرستان سنقر متولدشد. پیش از پیروزی انقلاب به صف مبارزین پیوست و اعلامیه ها و نوارها را در بین مردم پخش می کرد، در 22 بهمن در سقوط پادگانها نقش به سزایی داشت. با تشکیل سپاه پاسداران به عضویت سپاه درآمد و برای جنگ عازم جبهه ها گشت. شهید صمدی شجاع فرمانده سپاه عملیات سنقر در 22 تیرماه سال 1362 با اصابت گلوله ضد انقلابیون به شهادت نایل گردید. خاطره ای کوتاه از شهید صمدی شجاع به روایت سرتیپ دوم پاسدار مراد حسنی را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۵۹۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۲

خاطراتی از شهید تاتار قادربیگیان، راوی المان شریفیان همرزم شهید
با توجه به اینکه شروع عملیات مصادف با نماز ظهر بود. فرمانده گردان را راضی کرد که اول نماز را به جا آورند بعد عملیات را شروع کنند هر چند احتمال می رفت با خواندن نماز و کمی دیرتر شروع شدن عملیات دشمن خود را جمع و جور کند...
کد خبر: ۴۵۹۰۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

خاطره ای از سردار علی حیاتی ، راوی همرزم شهید
شهید علی حیاتی و شهید علی بازدار که به ترتیب مسئول و معاون گروهان بودند، روی یک حصیر می خوابیدند و بنده و شهید آدینه که نسبتی این گونه داشتیم، روی حصیر دیگر. چون خسته بودیم خیلی زود خوابمان می برد. صبح ها وقتی از خواب بیدار می شدیم، احساس درد می کردیم و جای حصیرها روی بدن هایمان مانده بود...
کد خبر: ۴۵۸۹۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

خاطره شهادت شهید "محمود بالاگر"مسئول واحد سمعی بصری در فاجعه هفتم تیر 60 به نقل از خانواده ایشان
شهید بالاگر مسئول تنظیمات صوتی حزب، از شهدای حادثه هفتم تیر 1360، در آن روز به جای همکارش در شیفت می ماند و به فیض شهادت نائل می شود. او يك روز قبل از شهادت نگران و ناراحت مجروحیت حضرت آيت الله خامنه ای در مسجد ابوذر بود و گفته بود: از اين ناراحتم كه چرا در زمان حادثه در كنار ایشان نبودم!
کد خبر: ۴۵۸۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

برگی از خاطرات «آزاده سرافراز حجت الاسلام و المسلمین اله مراد روح افزا»
بعد از پذیرش قطعنامه بود، درست مقارن با زلزله ی رودبار و منجیل، جمعه شبی در کنار اسرا مشغول اجرای مراسم دعای کمیل بودیم. شوری معنوی آمیخته با اندوه، دل داغدار اسرا را در جوار مرقد و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) دو چندان کرده بود...
کد خبر: ۴۵۸۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

شهید محمد اشترى فرزند صياد از مادرى به نام "اكرم شيخ‏رو" در سال 1341 ش. در خانواده ‏اى مذهبى در "محله گونيه" زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۱

خواهر شهید همتعلی مهدیلو از برادر شهید خود می‌گوید: دم سحر وقتی رفتم سر دیگ دیدم همۀ یک گوشه خوابشان برده است و همت تنهایی هلیم را هم می زند و زیر لب چیزی می‌گوید. همزن را از او گرفتم و خودم شروع کردم به هم زدن.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴

خواهر شهید رسول موسوی از برادر خود چنین می‌گوید: دیدن داداش برای همۀ ما دلگرمی بود. مامان با اینکه انس خاصی به رسول داشت و از دوری اش دلتنگ می شد، هیچ وقت جلوی او چیزی نمی گفت. پای حرف های مامان و سیدرسول که می‌نشستم می‌دیدم مامان او را به رفتن تشویق هم می‌کند.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۹

شهید احمد احمدى پنجمين فرزند زوج عباس و حميده عزيزى، به سال 1345 در روستاى كرسف از توابع شهرستان خدابنده استان زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۸

خواهر شهید شهید اباصلت سهرابی می‌گوید: تازه عروس و داماد بودند. دعوتشان کرده بودم برای پا گشا. زنداداش را خودم معرفی کردم. همدیگر را پسندیدند و ازدواجشان سر گرفت.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۸

خواهر شهید بهرام حیدری تعریف می کند: اولین بار که می‌خواست به جبهه برود، نه پدرم راضی بود و نه مادرم. شانزده سال بیشتر نداشت. می گفت: تو رو خدا رضایت بدید من همین یک بار رو برم.
کد خبر: ۴۵۸۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

شهید "حميد احدى" فرزند كريم از مادرى به نام "منيره قريشى" در شهريور ماه 1341 شمسى در زنجان متولد شد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۷

شهید "ناصر اوجاقلو" از مادرى بنام "سيده‏ زهرا اميرى" در سال 1341 در شهرستان زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

خواهر شهید عشقعلی احمدی تعریف می‌کند: فکر کردم شاید از داداش یا یکی از فامیل ها شیطنتی دیده و می‌خواهد خبرش را به مامان بدهد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۶

به گزارش نوید شاهد از زنجان، شهید "طاهر اجاقلو" از مادرى به نام "ملكه صمصامى" در پاييز سال 1340 شمسى در خانواده‏اى مذهبى در زنجان به دنيا آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

خواهر شهید رضا ابوبصیر روایت می‌کند: شهر به‌هم ریخته بود. دانش‌آموزها درس و مدرسه را رها کرده بودند و همپای بقیۀ مردم در راهپیمایی ها شرکت می کردند.
کد خبر: ۴۵۸۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵

خواهر شهید میرزاعلی رستم‌خانی روایت می‌کند: میدانست من خواهر میرزاعلی هستم. تا من را کنار چشمه دید لبخند روی لبش نشست و گفت: خدا خیرت بده دختر. ان شاءالله عاقبت به‌خیر بشی.
کد خبر: ۴۵۸۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴

خواهر شهید احمید احدی می‌گوید: هیچ‌وقت بیکار ندیدمش. نُه ساله که بود همراه مصطفی و مرتضی می رفتند کوچۀ سیدلر جلوی دکان آقاجان بساط می‌کردند. می گفت باید پول تو جیبی مان را خودمان دربیاوریم.
کد خبر: ۴۵۸۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۳

نشست «نقد و تحلیل گونه خاطره، با تاکید بر آثار حمید حسام» با حضور حمید حسام، گلعلی بابایی و محمدرضا سنگری، سه‌شنبه یازدهم تیرماه در باغ‌موزه دفاع مقدس برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۵۸۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱

خاطره ای از شهید قنبر جمزاده فرمانده گروهان - راوی همرزم شهید
من هنوز چفیه ی سیاه با خطوط سفیدش را به یادگاری دارم،چند ماشین پشت سر ماشین حامل پیکر شهید راه افتادند.در بین راه، شهید بسطامی و شهید ملاحی به ما ملحق شده و از شهادت قنبر مطلع شدند...
کد خبر: ۴۵۸۵۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۱