نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - دفاع مقدس
کانون ترویج فرهنگ دفاع مقدس و مبلغین سیره شهدا با هدف آشنایی هرچه بیشتر نسل جوان با فرهنگ ایثار و شهادت فراخوان داد.
کد خبر: ۴۵۶۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

در آذر ماه 1342 در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی، مشغول تحصیل در رشته برق در هنرستان بزرگ تهران بود و همراه با مردم در تظاهرات ضد رژیم شاه شرکت می کرد.
کد خبر: ۴۵۶۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۲

گفت‌وگو با خانواده یکی از جوان‌ ترین شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون علی‌ اصغر اکبری
پدر شهید می‌گوید: «همرزمانش می‌گفتند هم بهیار بود هم رزمنده. دو سال در جبهه حضور داشت و سه مرتبه مجروح شد. در این مدت با هم در تماس بودیم. از جبهه حرف می‌زد، اما همیشه از آرامش و امنیتی که در آنجا برقرار بود برایمان می‌گفت. از شیرینی حضور مدافعان حرم برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) در لباس مجاهدان فاطمیون، زینبیون، مدافعان حرم ایرانی، حشدالشعبی و... می‌گفت»
کد خبر: ۴۵۶۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

به خاکریز تو / آنجا که / صفیر گلوله مبهوت، زخمی را مرهم است/ پناه می برم
کد خبر: ۴۵۶۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

بگو چگونه بگیرم نشان، بهارت را / بهار یاد تو، این کهنه یادگارت را / چقدر خیره بمانم به جاده خورشید
کد خبر: ۴۵۶۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

پراز هفت سالگی ام / پر از وسوسه های بازی / من می ترسم از دست هایی
کد خبر: ۴۵۶۸۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

نشسته مثل همیشه زنی در ایوانی / و آسمان نگاهش دوباره بارانی / دوباره شب شد و چشمش به راه ماه بزرگ
کد خبر: ۴۵۶۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱

دفتر خاطرات پروازش، باز هم پیش چشم من باز است / عطر و بویش قدیمی و کهنه، دست خطش صمیمی و ناز است / جلد آن قهوه ای کم رنگی ست، محتوایش به عکس، پر رنگ است
کد خبر: ۴۵۶۸۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱

درحریم پاک سنگر نور پاشیدی دلاور/ برهجوم زخم ها، مردانه خندیدی دلاور / با لبانی خشک و دستی پینه بسته پر صلابت
کد خبر: ۴۵۶۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱

جانباز قطع نخاع گردنی دوران دفاع مقدس ، پس از تحمل سال‌ها رنج جانبازی، به یاران شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۵۶۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

اول پاییز بود و در کلاس/ دفتر خود را معلم باز کرد/ بعد با نام خدای مهربان / درس اول آب را آغاز کرد
کد خبر: ۴۵۶۷۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱

انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس از اجرای نمایش «ایستاده روی خط استوا» به کارگردانی سعید خیراللهی در تماشاخانه سرو حمایت می کند.
کد خبر: ۴۵۶۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

نیمی از پای او مانده برخاک، نیم دیگر دوان توی پوتین/ این چنین است رزم و شهادت، این چنین است میدانی از مین / نوجوان سیزده سال دارد، سیزده سال شمس الضحایی
کد خبر: ۴۵۶۷۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۰

زل می زنی تو چشمام/ از تو یه قاب خالی/ من بی تو خسته از خود!/ اما تو در چه حالی؟
کد خبر: ۴۵۶۷۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

شهید علی اکبر حاجی پور در سال 1330 در آذر شهر تبریز دیده، به جهان گشود. در پی خاتمه تحصیلات متوسطه به سال 1350 به استخدام ارتش درآمد. پس از طی دوران آموزشی به عنوان درجه دار کادر، مامور به خدمت در لشکر گارد شد.
کد خبر: ۴۵۶۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۲۱

«مصیب معصومیان» جانباز دفاع مقدس و از رزمندگان مدافع حرم:
سیدجواد گفت: آقای معصومیان ۲۴ هزار لیر پول داخل کوله‌پشتی‌ام است مال بیت‌المال است. وصیتنامه‌ام دست خانمم است اگر شهید شدم پول شخصی و پول بیت‌المال قاطی نشود. گفتم سیدجواد مگر قرار است کربلای ۴ تکرار شود؟ گفت: شاید هر اتفاقی بیفتد. به حضرت زینب (س) سلام داد و گفت: سفارش دیگری ندارم.
کد خبر: ۴۵۶۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

مسعود گنج ‏آبادى در چهارم شهريور ماه‏ سال 1338 در اراك به دنيا آمد. شش ساله بود كه به علّت انتقال پدر(حسين)، به همراه خانواده به خرّمشهر رفت. در سال 1344 پا به مدرسه گذاشت. سال اوّل ابتدايى را در دبستان شاپور خرّمشهر گذراند.
کد خبر: ۴۵۶۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

مجيد گرايلى - چهارمين فرزند خانواده حبيب ‏اللَّه گرايلى در ارديبهشت ماه سال 1342 در تهران به دنيا آمد. دوره ابتدايى را در مدرسه راه سعادت تهران آغاز كرد. مدير مدرسه روحانى بود و زيربناى فكرى، اعتقادى شهيد در اين مدرسه و تحت تعليمات مربّيان آن پى ‏ريزى شد.
کد خبر: ۴۵۶۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

ولادت؛ دوازدهم آبان 1329
شهید غلامرضا کرمانی/ دوازدهم آبان 1329، در شهرستان تربت حیدریه دیده به جهان گشود. پنجم خرداد 1360، در کرخه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر اور ار در گلزار عسکری زادگاهش به خاک سپردند.
کد خبر: ۴۵۶۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۹

خاطرات و یادگاری های جانبازی که 3 هزار روز اسارت کشید
جانباز «علی حاتمی تاجیک» گفت: عراقی‌ها بالای سر رزمندگان می‌آمدند و تیر خلاص می‌زدند. من هم شامل این تیرخلاصی شدم. نیرو‌های بعثی وقتی دیدند که زنده هستم، من را با خودشان بردند. دیگر اسرا برایم تعریف کردند که عراقی‌ها پیکر نیمه جانم را به بیمارستان عماره بردند.
کد خبر: ۴۵۶۶۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۸