برشی از کتاب «سه ماه رویایی»
چهارشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۲۰
هم‌رزم شهید «کاظم عاملو» نقل می‌کند: «تسبیحات حضرت زهرا را همیشه و با دقت بعد از نماز می‌گفت. در نماز جوری غرق می‌شد که غیر قابل وصف بود. اصلاً عرفانی‌ترین حالاتش را در نماز می‌شد دید. خیلی جدی با خضوع و خشوع وصف ناشدنی وارد نماز می‌شد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، کتاب «سه ماه رویایی» به قلم علیرضا کلامی، زندگی و خاطرات شهید والامقام «کاظم عاملو» است. به مناسبت میلاد حضرت ابوالفضل(ع) روز جانباز برشی از این کتاب به روایت جانباز دفاع مقدس محمدحسن حمزه، هم‌رزم این شهید انتخاب شده است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.

حالات عرفانی شهید «عاملو» در نماز وصف‌ناپذیر بود

حالات عرفانی کاظم

یک بار به کاظم گفتم: «از بین دعا‌ها کدامش را بهتر است بخوانیم؟» در همان حال بخصوصش که ما اسمش را گذاشته بودیم «خلسه» گفت: «این‌ها را.» کتاب منتخب مفاتیح را که باز کرد، بعضی جا‌ها را با انگشت نشان می‌داد و می‌گفت: «این.» سریع شروع کردم به نوشتن. یکی دعای ندبه بود. یکی زیارت حضرت فاطمه زهرا، زیارت جامعه کبیره، زیارت عاشورا و دعای بعد از زیارت امام حسین(ع)، زیارت حکیمه‌خاتون. دعای سحر هم از جمله آن دعا‌ها بود.

به دعای توسل علاقه داشت و تا جایی که می‌شد ترک نمی‌کرد. خیلی وقت‌ها خودش دعا را برای جمع می‌خواند. الان هنوز دعای توسل شب‌های چهارشنبه در جهادیه سمنان به یاد شهدای محله و کاظم برقرار است. حتی بعد‌ها یکی از دوستان در خواب، کاظم را دید که گفته بود: «من به همراه شهدا در دعای توسل شما حاضریم.» به نماز جماعت خیلی اهمیت می‌داد. در سفارش‌ها چه در خواب و چه در بیداری حتماً به حضور در نماز جماعت توصیه می‌کرد. خودش اولین کسی بود که برای نماز حاضر می‌شد؛ سریع اذان می‌گفت و در صف اول می‌ایستاد.

کردستان که بودیم، جزو آن چند نفری بود که همیشه اذان می‌گفت. مثل شهیدان «مجید رضاکاظمی» و «یدالله طحانیان.» یکی هم خودش بود. می‌گفت: «امیرالمومنین(ع) اینجا غربتش زیاده؛ اسم علی رو باید بالای مأذنه زنده کنیم.» در قنوتش «لااله‌الاالله‌العلى‌العظیم ...» زیاد می‌خواند. بعد‌ها در رساله امام(ره) دیدم که یکی از بهترین دعا‌ها در قنوت نماز همین دعا است. سعی می‌کردم در نماز و حالاتش دقت کنم. در سجده آخر، دعا می‌کرد و سجده شکر را ترک نمی‌کرد نه یک دقیقه یا دو دقیقه. بعضاً سجده‌هایش تا نیم ساعت طول می‌کشید. یکی از دعا‌هایی که چند بار خودم از زبانش شنیده بودم «اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک» بود. این نشان دهنده عشقش به شهادت بود. تسبیحات حضرت زهرا را همیشه و با دقت بعد از نماز می‌گفت. در نماز جوری غرق می‌شد که غیر قابل وصف بود. اصلاً عرفانی‌ترین حالاتش را در نماز می‌شد دید. خیلی جدی با خضوع و خشوع وصف ناشدنی وارد نماز می‌شد. شوخ طبع بود، ولی در موقع حضور در پیشگاه الهی اصلاً. هر وقت ازش می‌خواستی که برایت دعا کند تا حاجتت برآورده شود، می‌گفت: «دو رکعت نماز بخون، حاجت می‌گیری.» مقید بود به نماز شب؛ نمی‌گذاشت ترک شود، حتی وقتی می‌رفت گشت. جوری زمان را تنظیم می‌کرد که برای خواندن نماز شب توی اتاق باشد. در غیر این صورت در همان حال حرکت و گشت‌زنی نمازش را می‌خواند. این را بار‌ها خود بچه‌ها گفته بودند.

دوران سه ماهه حضور در شهر بانه با آن خاطرات زیبایش در اواخر دی‌ماه به پایان رسید. سه ماه رؤیایی ما تمام شد و به سمنان برگشتیم.

 

انتهی متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده