خاطره‌‌ای از شهید «شهریار برومند تمبکی»
سه‌شنبه, ۰۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۵
پدر شهید تعریف می‌کند: «شهریار می‌گفت «ما می‌رویم تا راه کربلا را باز کنیم، خیلی از ماها باید شهید شوند تا راه کربلا باز شود، آن وقت شما می‌توانید به کربلا بروید.»»

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «شهریار برومند تمبکی» يكم فروردين 1345، در روستای تمبک از توابع شهرستان ميناب چشم به جهان گشود. پدرش محمد، سرايدار هلال‌احمر بود و مادرش مريم نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه در رشته رياضی بود. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. دوم آبان 1362، در مريوان توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش به پا و دست، شهيد شد. پيكر او را در بهشت ‌زهرای روستای كرباسی تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.

ر

ما می‌رویم تا راه کربلا را باز کنیم

وقتی می‌خواست به جبهه برود پدر بزرگش به او اجازه نمی‌داد. شهریار را خیلی دوست داشت. هر حرفی که می‌زد پدر بزرگش به او می‌گفت «تو بچه‌ای، هنوز هیچی نمی‌فهمی»، ولی شهریار در جوابش می‌گفت «ما می‌رویم تا راه کربلا را باز کنیم، خیلی از ماها باید شهید شوند تا راه کربلا باز شود، آن وقت شما می‌توانید به کربلا بروید».

بالاخره با حرف‌هایش او را قانع کرد، من و مادرش هم راضی بودیم یعنی از قبل ما را راضی کرده بود. آن لحظه‌ی خداحافظی را هیچ وقت از یادم نمی‌رود، پدر بزرگش او را محکم در بغل گرفته بود، نمی‌توانست او را از خودش جدا کند، بغض گلویش را گرفته بود، دستی به موهایش کشید و صورتش را بوسید، شهریارم اشک توی چشمانش حلقه زده بود.

بالاخره او را از زیر قرآن رد کردیم، با من و مادرش هم خداحافظی کرد. آن روز همه‌ی ما بغض سنگینی گلویمان را می‌فشرد. چه می‌توانستیم بکنیم، خواست خدا و خودش بود. خدا خودش شهریار را به ما هدیه داده بود و باز شهریار را به خودش برگرداندیم. شهریار نزد ما امانت بود.

(به نقل از پدر شهید)

 

انتهای متن/

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده