سیری در حیات طیبه شهید داستان:
شهید «غلامعلی داستان» از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت از او آمده است: «پدرم من مقلد امام خمینی(ره) هستم. دستور جهاد داده است باید من بروم اگر مسلمانی باید مانع رفتن من به جبهه نشوی!»

زندگی نامه شهید داستان



به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «غلامعلی داستان» در سال 1343 در خانواده مذهبی و كاسب در شهرستان مشكین‌شهر به دنیا آمد. او دوره ابتدایی را در پارسی‌آباد و دوره راهنمایی را در شهرستان مغان (گرمی) به پایان رسانید.

در سال 1357 همزمان با انقلاب اسلامی مردم شهیدپرور ایران غلامعلی در تظاهرات مردم بر علیه شاه و بختیار فعالیت چشمگیری داشت. از جمله روزی عده جیره‌خواران به طرفداری شاه و بختیار در شهرستان مغان گرمی دست به تظاهرات زده بودند، شهید غلامعلی داستان 13 یا 14 سال بیشتر نداشت تحمل این یاوه‌گویی را نداشت به تظاهركنندگان سنگ‌پراكنی کرده بود و طرفداران شاهد و بختیار ملعون شهید غلامعلی را دنبال كرده بودند كه بگیرند و كتك‌کاری بكنند ولی یک نفر به نام‌های اظهری رییس بانک كشاورزی شهرستان مغان وساطت کرده بود كه چون با پرتاب یک سنگ اتفاقی نیفتاده است، پیگیری نشود. با صحبت رئیس بانک کشاورزی آنها هم پیگیری نکردند اما این مورد در دلشان مانده بود.

غلامعلی داستان از سال 1358 در دبیرستان شهید عالم‌بخش كرج مشغول ادامه تحصیل شد تا آنجا كه رفقای شهید صحبت می‌كنند؛ شهید غلامعلی داستان مدرسه را هم سنگر كرده بود و از نظر ایدئولوژی ناگفته نماند. شهید غلامعلی داستان موجب بسته شدن مدرسه راهنمایی شهرستان مغان گرمی شده بود.

در زمان طاغوت به دستور امام خمینی (ره) گفت: "باید اعتصاب ادامه یابد تا پیروزی نهایی همین طور هم شد. من پدر شهید به او گفتم: پسرم! نرو ! پشت جبهه كار انجام بده! به من می‌گفت: پدرم من مقلد امام خمینی(ره) هستم. دستور جهاد داده است باید من بروم اگر مسلمانی باید مانع رفتن من به جبهه نشوی! چون كه غیر از من چهار پسر داری.

پسرم رفت در راه خدا جهاد كرد. دوازدهم مهر 1361، در سومار طی عملیات مسلم بن عقیل توسط نيروهای عراقی با اصابت گلوله به سر، شهيد شد. مزار وی در امامزاده محمد(ع) شهرستان كرج قرار دارد. برادرش عبدالحسين نيز به شهادت رسيده است. 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده