زندگی شهید «گل‌اندام فاخرنیا» به روایت خواهر
جانباز«سهیلا فاخرنیا» می‌گوید: با وجود تمام سختی‌ها ایشان همیشه خوشرو و مهربان بودند و تمام همسایه‌ها و فامیل او را دوست داشتند، از نجابت و مهربانی وی همیشه بعد از سال‌ها تعریف می‌کنند.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید «گل اندام فاخر نیا» دهم شهریور 1352 در روستای دول الیاس از توابع شهرستان اسلام آبادغرب به دنیا آمد. پدرش رســتم و مادرش گلاب نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. خانــه‌دار بود. چهاردهم فروردین 1368 در روستای سرخه دیزه دالاهو بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مزار شهید والامقام در کل داود شهرستان سر‌پل ذهاب قرار دارد.

شهید بسیار نجیب و مهربان بود

زندگی نامه شهید «گل‌اندام فاخر نیا» به روایت خواهر

خواهر شش سال از من بزرگتر بود. ایشان سال 1365متولد شد و در سن 16 سالگی در منطقه مسکونی بین درختان جنگلی بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.

 من و دیگر خواهرانم با او بودیم. من و یکی از خواهرانم ترکش خوردیم و بلافاصله توسط مردم به بیمارستان منتقل شدیم. تنها صحنه‌ای که از ایشان دیدم صحنه‌ای کاملا آرام بود در حالی‌که حدوداً یک متر از ایشان خون روی زمین روانه شده بود دستش روی قلبش بود و از میان انگشتان خون بیرون می‌زد. لباس بلند صورتی که به تن داشت تا روی پاهایش کشیده شده و با تکه‌های ترکش پاره پاره شده بود. در کفش‌هایش تکه‌های داغ ترکش فرو رفته بود و اما قبل از شهادتشان من تقریباً دو سال بود که با ایشان انس گرفته بودم زیرا تا به آن زمان درکی از محبت‌های فراوان و دلسوزی‌های ایشان نداشتم وقتی که پروانه‌وار به مادر بزرگم رسیدگی می‌کرد و هنگامی که مرحوم پدرم از مناطق مرزی در زمین‌های کشاورزی برمی‌گشت لباس‌های گِلی و خاکی ایشان را می‌شست و سریع برایش چایی و غذا می‌برد.

آن زمان که در روستای سرخه لیزه از توابع کرندغرب بودیم اوایل انقلاب بود و هنوز امکانات لوله‌کشی آب وجود نداشت ایشان همراه مادرم به چشمه‌ای که در میان روستا بود و خیلی از ما دور بود می‌رفت و روی سر با ظرف‌های بزرگ آب می‌آوردند با وجود تمام سختی‌ها ایشان همیشه خوشرو و مهربان بودند و تمام همسایه‌ها و فامیل او را دوست داشتند از نجابت و مهربانی وی همیشه حالا هم که سال‌ها گذشته همه تعریف می‌کنند. شهید تا پنجم دبستان تحصیل کرد و به علت دوری مدارس راهنمایی دیگر راضی به ادامه تحصیل نبود هیچگاه یادم نمی‌آید حتی لحظه‌ای که ایشان را افسرده یا ناراخت و خسته دیده باشم زیرا ایمان به خداوند در وی بسیار قوی بود کمک به اطرافیان دلسوزی‌های فراوان و مهربانی و خوشرویی و محجب بودن وی زبانزد همه است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده