شهید شهریورماه;
دوشنبه, ۱۹ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۲۳
پاسدار شهيد مهندس «عبدالرحمن ياعلي مدد»، در تاريخ 1/6/1337 در بندر بوشهر متولد شد. شهيد عبدالرحمن در جريان انقلاب بسيار فعالانه تلاش مي كرد.جنگ كه شروع شد عازم جبهه ي جنوب شد. در تاريخ 60/6/27 به درجه ي والاي شهادت نايل گرديد.
زندگی نامه و وصیت نامه شهید پاسدار عبدالرحمن ياعلي مدد

 

 

عبدالرّحمن ياعلي مدد

نام پدر: مراد

تاريخ تولد: 1337/6/1

محل تولد: بوشهر

تاريخ شهادت : 60/6/27

محل شهادت : سوسنگرد

محل دفن: گلزار شهداي بوشهر(بهشت صادق)

 

زندگينامه شهيد عبدالرحمن ياعلي مدد

     پاسدار شهيد مهندس «عبدالرحمن ياعلي مدد»، فرزند «مراد» در تاريخ 1/6/1337 در بندر بوشهر متولد شد. او از پنج سالگي به مدرسه رفت و از هشت سالگي نماز خواندن را آغاز كرد و به آموختن قرآن مجيد همت گمارد.

     از كلاس اول ابتدايي تا اخذ مدرك ديپلم، مرتباً شاگرد اول مي شد و با معدل20 به كلاس هاي بالاتر مي رفت. پس از گرفتن ديپلم، بدون كنكور وارد دانشگاه امير كبير تهران شد و پس از 6 ماه، استاديار دانشگاه شد.

     در اوايل انقلاب كه دانشگاه ها تعطيل شد، شهيد به فرمان امام(ره)، براي تقسيم اراضي با عضويت در هيئت هفت نفري واگذاري زمين، جهت تقسيم اراضي كشاورزان تربت جام، عازم استان خـراسان شد.

     شهيد عبدالرحمن در جريان انقلاب بسيار فعالانه تلاش مي كرد. از جمله اين كه اعلاميه هاي امام امت(ره) را كه از فرانسه مي رسيد، با خود به بوشهر مي‌آورد و با كمك دوستان، اقدام بـه پخش آن ها مـي كرد.

     شهيد ياعلي مدد از دانشجويان پيرو خط امام(ره) بود و پس از انقلاب بـا ديگر دانشجويان پيرو خط امام(ره)، در ماجراي تسخير لانه ي جاسوسي آمريكا شركت داشت. آن ها تمامي افرادي را كه در آن جا به ملّت ايران خيانت مي كردند، دستگير نمودند كه امام امت(ره) از اين كار، بسيار خشنود گشته و فرمودند كه اين دانشجويان عزيز، انقلابي عظيم تر به وجود آوردند. شهيد «حسين بسطامي»  نيز جزو دانشجويان بود.

     شهيد در دوران انقلاب، شب ها تا صبح در مساجد حضور داشت و به پخش اعلاميه ها اقدام مي كرد.

     جنگ كه شروع شد، با مدرك مهندسي از تهران به بوشهر آمد و داوطلبانه خودش را به سپاه پاسداران بوشهر معرفي كرد و عازم جبهه ي جنوب شد.

     آن زنده ياد پس از مدتي فعاليت در خط مقدم جبهه، سرانجام در منطقه ي سوسنگرد، در تاريخ 60/6/27 به درجه ي والاي شهادت نايل گرديد و نداي حق را لبيك گفت.

خصوصيات اخلاقي شهيد

     شهيد بسيار خوب، متين و باوقار بود. اهميتي براي ظواهر زندگي قائل نبود. اهل شوخي نبود و در كارهايش بسيار مصمم و جدي بود. از خصوصيات اخلاقي شهيد همين بس كه دوستانش در سازمان دانشجويان مسلمان و جهاد دانشگاهي پلي تكنيك (امير كبير) درباره ي وي مي گفتند كه شهيد، دانشجويي مؤمن و متقي، پاسداري بيدار و آگاه و بالاتر از همه، پيرو صديق و جان بر كف امام (ره) بود.

روحيات معنوي و تقيدات مذهبي

     عادت داشت اعمال عبادي خود را در خلوت و به دور از نگاه ديگران انجام دهد. در اتاق گرم نماز مي خواند و زير كولر يا پنكه نمي رفت. بسيار اهل راز و نياز و نجوا با خداي خود بود. عبادات را در جمع كمتر انجام مي داد و آنچه انجام مي‌داد از نظر ديگران مخفي بود.

چگونگي امرار معاش خانواده ي شهيد

     پدر خانواده در جواني با شاگردي در مغازه روزي حلال كسب مي كرد، و در پيري نيز در اثر ناتواني خانه نشين شد و از طريق حقوق شهيد به امرار معاش مي پرداخت. زيرا بر اين باور بود كه براي تربيت فرزندان شايسته، نان و خرماي حلال خوردن بهتر از خوراك خوب حرام است و يك دينار حلال، بهتر از صد دينار حرام است.

تحصيلات شهيد

     دوره ي متوسطه را در دبيرستان «سعادت» بوشهر و در رشته ي رياضي با موفقيت به پايان برد و با معدل 20 به عنوان شاگرد اول استان، موفق به اخذ ديپلم شد و بدون كنكور وارد دانشگاه شد.

     شهيد تا سال سوم دانشگاه، در رشته ي عمران تحصيل نمود كه انقلاب شد و دانشگاه ها به تعطيلي كشيده شد. البته در دانشگاه پس از 6 ماه استاديار شد.

فعاليت هاي شهيد   

     وي در سال 1356 به دانشگاه راه يافت و در رشته ي راه و ساختمان مشغول به تحصيل شد. شهيد براي درك و تبليغ هر چه بيشتر ايدئولوژي اسلامي، بسيار تلاش مي كرد. همزمان با شروع جنبش امت مسلمان ايران عليه حكومت استبدادي پهلوي، در تظاهرات گسترده ي مردمي به طور فعال شركت مي كرد.

     پس از پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن سال 1357، با مطرح شدن انقلاب فرهنگي، با درك عميق و ريشه اي كه در اين‌باره داشت، فعالانه اهتمام مي ورزيد. زيرا كه انحراف دانشگاه را، عامل انحراف و وابستگي جامعه به بيگانه مي دانست.

     به سبب آگاهي از ظلم زيادي كه بر روستاييان ايران رفته بود، به عضويت هيئت هاي هفت نفره ي واگذاري زمين درآمد و از تهران، رهسپار استان خراسان شد و در آن جا به فعاليت پرداخت. نزديك به يك سال در هيئت هاي هفت نفره به كار خود ادامه داد.

     همزمان با شروع جنگ تحميلي، در مهرماه 1359 به همراه تعداد ديگري از دوستان همرزمش به ميدان نبرد با دشمن شتافت.

     بعد از مدتي كه ديده باني در ارتش را بر عهده داشت، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اهواز پيوست.

     شهيد پس از پوشيدن لباس مقدس پاسداري راهي سوسنگرد گرديد. در آن جا مدتي كارهاي تبليغاتي و كار در كتابخانه را به عهده داشت و علاوه بر آن، مسئوليت كارهاي تداركاتي سپاه را در سوسنگرد عهده دار شد.

     سرانجام بعد از گذشت يك سال به زيارت معشوق خويش، حضرت باري تعالي شتافت.

     آن ايام ـ زمان جنگ ـ به گفته ي خودش از سازنده ترين دوران زندگي اش بود.

 

چگونگي ثبت نام و حضور در بسيج

     شهيد از ابتداي انقلاب، براي حضور در سپاه مصمم بود و براي تحقق چهار خواسته ي خود، لباس پاسداري به تن كرد: اول روي كار آمدن  اسلام راستين؛ دوم حفظ تماميت ارضي كشور و بيرون كردن دشمن كافر متجاوز؛ سوم پيشرفت و ترقي اقتصاد كشور و چهارم كمك به مستمندان و ارتقاي علمي و فرهنگ و هنر جامعه ي اسلامي.

مراسم تشييع جنازه ي شهيد

      در روز مراسم تشييع پيكر مطهر شهيد، مردم بوشهر باشكوه هر چه تمام تر شركت كردند و بدين وسيله از جان فشاني هاي آن والامقام تجليل به عمل آورده، او را در كنار ديگر همرزمانش به خاك سپردند.

       مردم هميشه در صحنه ي بوشهر در تمامي مراسم هاي مربوط به يادمان شهيد، حضور چشم گير داشتند. هركسي از خانواده ي شهيد، درباره ي آن بزرگوار سؤال مي كرد، پاسخ مي شنيد كه فرزند ما نزد خالق يكتاست. براي ما چه از آن بهتر كه عزيزمان با سربلندي در راه خدا به درجه ي رفيع شهادت رسيد و اين باعث افتخار ماست.

 

 

 

 

 

وصيتنامه شهيد عبدالرحمن ياعلي مدد

     پدر و مادر خوب و مهربانم، سلام عليكم.

     اميدوارم سلام فرزندتان را بپذيريد. من به فرمان امام امت براي حفاظت از تماميت اراضي كشور و حفاظت از ناموس براي بيرون راندن دشمن به عضويت رسمي سپاه پاسداران درآمدم و اسلحه به دست، وارد جبهه شدم و حال در خط مقدم با صداميان كافر پيكار مي كنم.

     چنانچه براي اسلام راستين و دين محمدي و انقلاب شهيد شدم، شما وظيفه داريد كه سنگر اسلام را محكم نگاه داريد.

     پدر و مادر عزيزم، شما را به خدا مي سپارم. من همه چيز خودم را ناديده گرفتم و پشت پا به همه چيز زدم. براي آينده ي شما، براي دفاع از تماميت ارضي كشور و براي دفاع از انقلاب اسلامي مان، لباس پاسداري به تن كرده ام و با دشمن مي جنگم. اگر شهيد شدم، مرا حلال كنيد.

     پدرم ومادرم، خداوند شما را دوست دارد. چرا كه چنين فرزندي در دامن خود تربيت كرده ايد.

     مادرم، فرزندت را حلال كن. تو را مي بوسم و خداحافظي مي كنم.

     پدرم، مي دانم از كار افتاده شدي. پروردگار بزرگ به شما كمك مي كند. ناراحت نباشيد و شاد باشيد كه چنين فرزندي تربيت كرده ايد.

     پدر و مادرم، به شما توصيه مي كنم كه دست از ياري امام امت، خميني‌كبير برنداريد. البته شما خودتان بهتر از من پيرو خط امام هستيد. ولي من هم به شما سفارش مي كنم .

     والسلام. ـ وقت نماز است. ـ خداحافظ.

     وقتي نامه به دست شما مي رسد كه ديگر من در بين شما نيستم.

 

فرزند مهربان شما و پاسدار انقلاب

عبدالرحمن ياعلي مدد

دانشجوي پيرو خط امام

2/1358 

 از سوسنگرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده