شهید شهریورماه;
سه‌شنبه, ۱۳ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۶
شهید ابراهیم بحرینی در سال 1346 در شهر گناوه دیده به جهان گشود. با شروع جنگ عازم جبه شد و به ارزوی خود رسید. و سرانجام در تاریخ 1362/6/16 شربت شهادت را نوشید.
زندگی نامه و وصیت نامه شهید ابراهیم بحرینی


زندگی نامه شهید ابراهیم بحرینی

 

آنچه براي خدا تقديم ميشود باقي است واين شهدا زنده اند. امام خميني .

 

بنام ا.. پاسدار حرمت خون شهيدان وبا سلام ودرود فراوان برامام امت اين معلم جهاد وشهدا ودرود وسلام بر سنگر نشينان جبهه حق عليه باطل ونور عليه ظلمت ودرود  بي حد وحصر شهيدان هميشه شاهد تاريخ كه بانثار خوي پاك خود تداوم انقلاب را تضمين كردند هرگاه صحبت از شهيد به ميان مي آيد وهرگاه كه نام شهيد بچشم ميخورد بي اختيار اذهان مردم به زندگي او متوجه مي شود انسان اين آرزو را دارد كه بداند راز رستگاري شهيدان چيست وزندگي افتخار آفرين آنها از لحظه تولد كه براي همه ما درس زندگيست تا لحظه رفتن كه چگونه رفتن را به ما مي آموزند وبا آشنايي با اين آيتهاي ايثار وفداكاري كه انسان مي تواند بسوي مقصد وهدف شهيد گام بردارد  شهادت يك شهيد اين اثر را دارد كه مردم را متوجه رسالتي كه در قبال خون او دارد بنمايد وهمين جلوه از يك تدوام است كه در جامعه بنام راه شهيدان ميشناسم اميد است با ارزشي كه اين شهيدان در پيشگاه خداوند دارند آن اجري كه زند پروردگار دارند مشعل هدايت ما شوند ودست مان را هم بگيرند واز اين كوره راه جهان مادی با راه سرخ و جاويدي كه خودشان رفتند ما را راهنما باشند.يكي از چهره هاي تابناك شهيد عزيز ابراهيم بحريني است كه در سال 1346 در بندر گناوه در دامن مادري پاك وخانواده اي مومن ديده بجهان گشود ودر سال 1353 بر اثر فقر مادي همراه با خانواده به برازجان آمدند ودر حسين آباد برازجان (محله شهيد دستغيب) سكونت گزيدند. از ابتداي تشكيل بسيج مالك اشتر در حسين آباد مشتاقانه جهت ثبت نام شتافت ولي با صغر سني كه داشت مانع ميشد كه بتواند عضو بسيج شود اما او با علاقه شديدي كه داشت كه به بسيج داشت شب همراه با شهيد محمد نوري به خانه نمي رفتند وكنار برادران بسيج پاس مي دادند  تا اينكه عضو بسيج شد آنگاه چه شبهايي كه  به نگهباني و انجام ماموريت در بسيج مشغول بيود و شايد تمام اوقات فراغت خود را در آنجا مي گذارند.به حق مي توان گفت بسيج مالك اشتر مرهون زحمات وفداكاريهاي اوست .هرگاه سخن مي گفت سخن از جبهه بود هرگاه سخن از جبهه بميان ميآمد اشك شوق در چشمش حلقه ميزد.شهيد بحريني سه مرتبه توفيق رفتن به جبهه وحضور در ميدان جهاد راپيدا كرده بود اولين دفعه در سال 61 در حمله پيروز مندانه بيت المقدس بود همراه با ديگر رزمندگان هميشه پيروز اسلام واتكا به پروردگار متعال موفق شدند خرمشهر را از دست متجاوزين آزاد سازند ومرحله دوم در اوايل سال 62 بود كه به جبهه زبيدات عراق رفت حدود سه ماه در جبهه بود وبا متجاوزين دليرانه جنگيد تا اينكه مجروح شد پس از چند روز در بيمارستان به خانه مراجعت كرد اما روح بزرگ او نمي گذاشت جسمش آرام بگيرد وعشق  به جبهه وجهاد چنان او را مجذوب كرده بود كه هنوز يكماه نشده بود كه از جبهه بر گشته بود دوباره در آخر ماه مبارك رمضان همراه با گروه ديگر از سربازان اسلام عازم جهاد شدند وبسوي جبهه اين سرزمين موعود جايگاه انوار الهي شتافت چون او معشوق خود را در جبهه جستجو ميكرد ومكرر صحبت از شهادت ميكرد وميگفت من هم بايد شهيد شوم در اين سفرآخر خودش گفته بود كه ديگر برنميگردم يا شهيد شوم يا ميمانم تا نابودي كامل كفر .

پس از سه بار حضور در جبهه معنويت جبهه اورا ساخت وآمادگي پيدا كرد تا مخاطب وبه خطاب ارجعي الي ربك شود در نتيجه صبح روز ششم شهريور ماه 1362 در جبهه زبيدات اين ندا را لبيك گفت واثر اصابت تركش خمپاره مزدوران استعمار وجنود شيطان به آرزوي ديرينه وهميشگي خود رسيد وشهادت اين معراج انسانهاي عاشق را خريدار گرديد وبه خيل عظيم حسينيان پيوست لباس زيباي شهادت براندامش مباركباد ومبارك باد اين شهادت بر مادري كه تنها پسرش را درراه ا داد و همچنين بر پدر وخواهران وفاميل وملت ايران .اما اي ابراهيم عزيز امروز اگر تو در ميان مانيستي ولي ياد تو در كانون سينه ما يادگار تست و گلهاي سرخ بهاري جواني تو را بياد مي آورد چه شبها كه به سحر رسيد وماهتاب  نظاره كنان ترا ميديد تفنگ بدوش كه به نگهباني جواني تو رابياد مياورد چه شبها كه به سحر رسيد وماهتاب نظاره كنان ترا ميديد تفنگ بدوش كه بدوش كه به نگهباني مشغول بودي وچه سحرها به رسيد كه چشم بيدار وتيز بين تو در سنگر حركات دشمنان دين را كنترل ميكرد .

 

كي رفته اي زدل كه تمنا كنم ترا

 

كي بوده اي نهفته كه پيدا كنم ترا

 

غيبت نكرده اي كه شوم طالب حضور،

 

تنها نگشته اي كه هويدا كنم ترا

 

 

وصیت نامه شهید ابراهیم بحرینی

 

با درود وسلام به رهبر كبير انقلاب وبا سلام بر رزمندگان اسلام وبا سلام بر شهيدان اينجانب ابراهيم بحريني وصت نامه خود را مي نويسم خدايا تو راشكر مي كنم كه توفيق پيدا كردم وبه جبهه بيايم و در راه حق كوشش كنم . مردم حزب الله اكنون كه جبهه ها نياز به نيرو دارد ما بايد بشتابيم و خود را به جبهه برسانيم .اي مردم حزب الله امام را تنها نگذاريد و هميشه امام را دعا كنيد و مردم مسئله اصلي را فراموش نكنيد من فرمان امام را لبيك گفتم و مي روم تا دين خود را به اسلام و ميهن ادا كنم خدايا تو خود مي داني كه من براي مقام اسلحه نگرفته ام فقط هدفم خداست . فقط مي رويم تا صدام را سرنگون كينم وبه قدس برويم .

 

والسلام ابراهيم بحريني                    

   62/4/17                                 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده