سه‌شنبه, ۰۵ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۰
سال ۱۳۴۹ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مشغول کار شد تا بخشی از مخارج خود و خانواده‌اش را تامین کند. همراه با سایر اعضای خانواده در کارهای روزمره کمک می کرد و سعی داشت که باری از دوش خانواده و اهالی محل بردارد.

شهید سید حبیب الله سخایی یکم شهریور ماه سال ۱۳۴۲ در روستای فارسبان شهرستان نهاوند از توابع استان همدان و در خانواده‌ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش سید محمد نجار بود و با ساخت پاسخ وسایل چوبی و نیازهای زندگی مردم مخارج زندگی را تامین می کرد.

سال ۱۳۴۹ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مشغول کار شد تا بخشی از مخارج خود و خانواده‌اش را تامین کند. همراه با سایر اعضای خانواده در کارهای روزمره کمک می کرد و سعی داشت که باری از دوش خانواده و اهالی محل بردارد.

بسیار خوش برخورد و مهربان بود و به انجام واجبات و خواندن نماز اهمیت بسیار می داد. سال‌های انقلاب با اینکه کودکی بیش نبود همراه با دیگر دوستان خود در فعالیت‌های انقلابی شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران از هیچ اقدام و کمکی فروگذار نبود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران پیوست و لباس سبز پاسداری به تن کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها حضور در جبهه های نبرد در پنجم تیر ماه سال ۱۳۶۱ با سمت تخریبچی تیپ ویژه شهدا، در منطقه عملیاتی گیلانغرب بر اثر انفجار مین به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. پیکر وی را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است: با سلام به تو پدر و پس از سلام اميدورم که از زير پرچم لا اله الی الله محمد رسول الله که هستيد بيشتر از اين باشيد يعني هميشه امام خميني را دعا کنيد و پيروزي اسلام را و در ضمن اميدوارم که ناراحتي نداشته باشيد و هميشه با موفقيت زندگي با عزت را به پايان برسانيد. پدر جان مصراً از شما مي خواهم برايم دعا کنيد و التماس دعا دارم و مرا حلال کنيد چون شما پدر و مادرم خيلي خيلي زحمت کشيده ايد و شما اگر من را کاملاً حلال کنيد انشاءالله من گنه کار توبه کرده به فيض شهادت مي رسم که شهادت است که گناهانم را مي ريزد و خداوند مي گويد يک قطره خون شهيد که بر زمين بريزد تمام گناهانش بخشيده مي شود و نه همين طور بروي که کشته بشوي بعد بگويند فلاني شهيد شده.

زندگینامه شهید سید حبیب الله سخایی
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۱
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
معصومه سادات سخایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
0
2
ایشان عموی بنده هستند مادرم بسیار از خوبیشان حرف میزند..همیشه در حال روزه وعبادت بوده . حتی درمرخصی ها بیاد هم رزم های خودش بود ایشان فوق العاده مهربان و مهمان دوست بوده...مادرش در ف
راق
ش بسیار
بی تاب بود
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده