مختصری از وصیتنامه شهید حجت‌اله ابره
نام شهید: حجت‌اله
نام پدر: قادر
تاریخ تولد:1351
محل تولد: بابگان
تاریخ شهادت:67/3/29
محل شهادت: مهران
زیارتگاه: بابکان
وصیتنامه
بسم الله الرحمن الرحيم
خون نامه خود را با نوشتن آيه اى ازقرآن كريم شروع مى كنم
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
آنهايى كه در راه خدا كشته مى شوند مرده مپنداريد بلكه آنها زنده اند و درنزد پروردگارشان روزى مى گيرند .
با درود بر روح و قلبمان خمينى بت شكن و با سلام بر رزمندگان عزيز ، اين فجر آفرينان هميشه پيروز و شكست ناپذير ، و با سلام و درود بر امت قهرمان وسلحشور و هميشه در صحنه اين مرز و بوم ، بخصوص عشاير سلحشور و غيور دل استان رزمنده پرور كهگيلويه و بويراحمد ، چه خوش لحظه اى است لحظه ديدار معشوق و چه زيباست كبوترو از پرواز كردن و به اوج ملكوت رسيدن و چه زيباست شهد شهادت را نوشيدن ، خداوند اين چندمين باراست كه با قلم آبى بر روى كاغذ جمله هايى تحت عنوان وصيت نامه نوشتم و سرنوشت هر بار اين جلمه ها پاره شدن بوده است و هر بار آن توفيق حضور در جبهه را پيدا نكردم اما اين بار وصيت نامه و خون نامه خود را خواهم نوشت و مى نويسم اميدوارم كه اين بار توفيق رفتن به جبهه را پيدا كنم و در صف ديگر رزمندگان اسلام قرار گيرم و از خداوند بزرگ مى خواهم كه وصيت نامه ام را جاودانه بگرداند و خداوند آن فيض بزرگ الهيش يعنى شهادترا نصيب اين بنده گنهكار و گداى درخانه اش بگرداند . خداوندا باشور و آگاهى كامل به سوى تو حركت مى كنم و از تو مى خواهم كه ثمره اين سفر بزرگ و روحانى را شهادت در راه خودت قرار بدهى ، خداوندا مى آيم تا اسلحه به خون آغشته گلگون كفنانت را به دوش بگيرم اسلحه مسلح آن عزيزان را به سوى دشمن نشانه و شليك نمايم و راه حماسه آفرينى آن عزيزان را ادامه دهم خداوندا آتش عشق در درون من شعله ور شده است عشقى كه مى رود تا همه علايق دنيوى و مادى و دلبستگى هاى دنيايى را از بين ببرند . دوست دارم چون شمع بسوزم و در زير تانكهاى خصم زبون با خاك يكسان شوم تا توانسته باشم دين خود را نسبت به خون شهيدان و اسلام ادا نمايم . خداوندا خودت شاهدى و شاهد باش كه انگيزه ام از اين سفر فقط جنگ و جهاد در راه تو بوده و علت همين بوده است كه از روى ميز و نيمكت كلاس بلند شده ام و دست به اين سفر بزرگ و روحانى زده ام سفرى كه ثمره آن شهادت و مرگى است كه پايان ندارند و آن هم مرگ جاودانه است . مرگى كه انسانهاى مؤمن و خداجوى و جهادگران فى سبيل الله در آن قدم بر مى دارند و چون شمع مى سوزند و در خون خود مى غلطند تاديگر مردم مسلمان و خداجوى از اين شمع روشنايى ببيند ودر پرتو اين روشنايى باخداى خود انس بگيرند. اينجانب كوچكتر از آنهم كه بخواهم چند جمله وصيت نامه بنويسم اما اولين وصيت خود را به همسنگران دانش آموز مى نويسم . برادر دانش آموز اى آينده ساز اين مملكت كه امام عزيز شما را اينچنين توصيف مى كند درسنگر مدرسه محكم باش كه تو فرزند برومند انقلابى ، ازشما ميخواهم كه علم را در جهتى ادامه دهيد و سعى كنيد كه علم و دانش تان جهت دار باشد يعنى براى رضاى خدا و بندگان صالح اوباشد علمى كه در آن تزكيه نفس وجودداشته باشداما اى ملت قهرمان و مقاوم و سلحشور ايران، شما پدران ومادران و برادران وخواهران شهيدانى هستيد كه در خون خويش غلطيدند تا اسلام عزيز را از گزند دشمنان نگهدارند وشما بايد امروزقدر خودتان را بدانيد(كه دنياى امروز از سيل خروشان فرزندان شما دروحشت افتاده اند و درسردرگمى بسرمى برند و هرچه سلاح مدرن به صدام اين حيوان درنده اهدا مى كنندو نقشه هاى نظامى در اختيار اوقرار مى دهند نمى توانند اين نوكر حلقه به گوش خود را از سيل خروشان اين زاهدا ن شب و شيران روزدرامان نگه دارند درصحنه باشيد كه انشاءالله پيروزى نهايى را فرزندان شما در جبهه ها رقم خواهند زد ) و با كمك هاى مالى و جانى رزمندگان را يارى كنيد و مطمئن باشيدكه در ميادين جنگ غلبه و فتح و پيروزى از آن رزمندگان اسلام است. وصيت ديگرى كه ازشما امت بيداردل دارم اين است كه دشمنان هميشه در كمينند تا اينكه ازشما ملتى خشك بوجود آورند وشما را نسبت به خون جوانانتان بى تفاوت كنند هوشيارباشيد و فريب اين خفاش صفتان را نخوريد كه اينها هميشه از تبليغات سوء خود توانسته اند دلهاى ساده اى را به سوى خودشان جلب نمايند و به رنگ خوددرآورند هستند كسانى كه هنوز نق مى‌زنند و مى خواهندمردم را دلسردكنند شعار و آرمان اينها را مى شناسند اينها فريب خوردگان هستند كه روح و جسمشان در شهوت مى سوزد و هميشه در پى ضربه زدن به انقلاب هستند از همه مهمتر هميشه يار و ياور امام باشيد . اما خانواده هاى شهدا شما چشم و چراغ اين انقلاب هستيد بايد در جهان الگو و نمونه باشيد چرا كه شما جگر گوشه هايتان را تقديم انقلاب نموديد بايد در جهان نمونه و تفسير كننده آرمان و اهداف شهدا باشيد و بايد نسبت به خون پاك فرزندانتان وفادار باشيد و سعى كنيد آنچه را كه عزيزان خواسته اند عمل نمائيد و هميشه حافظ اين خونهاى پاك باشيد . اما برادران عزيز من شماها را خيلى دوست داشتم و دلم مى خواست در كنارتان آن زندگى ساده و با صفا را ادامه بدهم اما چه كار بايد كرد امروز جنوب و غرب كشور به خون شهيدانى پاك و خالص آغشته است كه بايد حركت كرد حركتى عظيم ، و اسلحه خونين اين عزيزان را برداشت و انتقام خون پاكشان را از خصم زبون گرفت و اما پدر بزرگوار و مهربانم دستهاى تو را ديدم كه پينه بسته بودند و تو را در زندگى مى ديدم كه چقدر ما را دوست داشتى و با آن زحمتهاى طافت فرساى خودت ، مرا بزرگ كردى تو را مى شناسم خلاصه از اينكه نتوانستم فرزند خوبى براى شما باشم و نتوانستم كوچكترين جزئى اززحمات شما را جبران كنم از اين باب بايد مرا ببخشى ، پدر بزرگوارم از شما مى خواهم كه در مرگ شرافتمندانه فرزندت چون كوه استوار و مقاوم باشى و از اين مرگ شرافتمندانه من افتخار كنى كه توانستى فرزند خود را در راه اسلام و قرآن هديه نمايى و بايد در اين مرحله از آزمايش صبر و شكيبايى را پيشه نمايى ، و از خواهران گراميم مى خواهم كه در شهيد شدن من هيچگونه گريه نكنيد و همچون زينب عليه السلام پيام آور خون من باشيد . در آخرسلام مرا به عمويان و عموزادگان و دائيان و همسايگان برسانيد. در آخر احساسات قلبى خود را به رشته تحرير درآورده و مى گويم كه دنيا بايد بداند ما ترك سركرده و مى كنيم ولى ترك امام هرگز . و اين را دنياى استكبارى و الحادى بايد فهميده باشيد كه ما چقدر امام عزيزمان رادوست داريم و نداى هل من ناصر ينصرنى امام عزيز مان را لبيك گفتيم و تا آخرين نفس لبيك گويى اين ندا هستيم
ما در ره عشق نقض پيمان نكنيم گرجان طلبد دريغ از جان نكنيم
دنيا اگر از يزيد لبزيز شود ما پشت به سالار شهيدان نكنيم .
والسلام
منبع : بنیاد شهید وامور ایثارگران استان کهگیلویه وبویراحمد
