نامه شهید به برادرش
حال كه شما در جهاد اصغر شركت داريد، سعي كن با نفس خود نيز به جهاد اكبر بپردازي، تا يكي از بندگان خالص خدا باشي. انشاا...

نوید شاهد آذربایجان غربی: جهادگر شهيد «حسين ناصر نعيمي اول» در سال 1335 در شهر اروميه ديده به جهان گشود. در مساجد و محافل ديني و عقيدتي و كلاس هاي قرآن به انقلاب علاقمند گرديد و بعد از انقلاب با علاقه اي كه نسبت به هدف مقدس خود داشت، وارد جهاد سازندگي شد و عنوان فرمانده گردان مسلم بن عقيل انجام وظيفه کرد. سرانجام بعد از چندين سال تلاش صادقانه در سی و یکم اردیبهشت سال 64 در به عنوان فرمانده گردان مهندسی جهاد در روستای میر آباد سردشت در اثر خفگی در آ ب به شهادت رسيد.

بسمه تعالي
خدمت برادر عزيزم محمد ناصر نعيمي اول برسد.
با درود فراوان به امام امت رهبر كبير انقلاب و اين ندا دهنده قسط الهي در جهان و با درود بيكران به شهداي گلگون كفن جبهه هاي حق عليه باطل و با درود به تمام رزمندگان در تمام جبهه ها.
برادر عزيزم، نامه پر مهر و محبت شما را كه نوشته بوديد، مطالعه كردم. خيلي خوشحال شدم و از اينكه مي بينم شما هم به رزمندگان اسلام و سربازان امام زمان عليه السلام پيوسته ايد، بي نهايت خوشحال و به حالتان غبطه مي خورم كه چرا من نتوانسته ام تا به حال به صف رزمندگان بپيوندم و در كنار ساير برادران با كفر جهاني به ستيز بپردازم و از اين بابت از شما تقاضا دارم كه براي من هم دعا كنيد تا خداوند چنين سعادتي را هم به بنده حقير عطا بفرمايد. چون دعاي شما رزمندگان زود اجابت مي شود.
برادر عزيزم حال كه خداوند به شما اين منت را گذاشته تا يكي از رزمندگانش باشيد، شما هم فرصت را غنيمت شمرده، سعي كنيد با مطالعه كتابهاي اسلام شناسي شهيد استاد مرتضي مطهري و با رفيق شدن با برادران مؤمن و خالص خدا خودتان را بسازيد و هر روز، از روز گذشته به خداوند نزديكتر شويد و از خداوند بخواهيد كه محبت اهل بيت ا... و امامان عليه السلام را در دلتان جاي دهد و به ائمه طاهرين و امامان و به خصوص امام زمان عليه السلام و نايب بر حقش امام امت عشق بورزيد و از ته دل دوستشان بداريد كه به اين ترتيب خداوند هم شما را دوست خواهد داشت و اين نهايت خلوص يك انسان است كه خود را چنان بسازد كه خداوند او را دوستش داشته باشد و برايش منت بنده خالص بودن را عنايت فرمايد.
برادر عزيزم سعي كن بعد از تمام شدن از نماز هاي يوميه جماعت از خداوند بخواهي كه به شما چنان نيرو و قدرتي عنايت فرمايد كه بتوانيد با اين شيطان دل مبارزه كنيد كه همان مبازره با نفس عماره مي باشد. برادر عزيز اگر توجه كني، وقتي آدم مي خواهد مثلا خود بزرگ بيني را در خود از بين ببرد، شيطان از يك راه ديگر وارد مي شود. مثلا به صورت حسد ورزيدن به ديگران و تا بيائي از آن به درش بكنيد، به صورت ريا وارد قلب آدم مي شود. خلاصه خيلي توجه و نيرو لازم است تا بتوان با اين دشمن دل مبارزه كرد. بيخود نيست كه اين نوع مبارزه را جهاد اكبر گفته اند و مبارزه در ميدان جنگ را جهاد اصغر.
حال كه شما در جهاد اصغر شركت داريد، سعي كن با نفس خود نيز به جهاد اكبر بپردازي، تا يكي از بندگان خالص خدا باشي. انشاا...
ولي برادر عزيزم! ضمن گفتن عرض تبريك و تسليت در مورد دانشجوي شهيد جواد سبزي، برادر مريم چند كلمه اي را در مورد ايشان هر چند جزئي برايت مي نويسم. نمي دانم از نزديك با ايشان تماس داشتيد يا نه؟ ولي از همان اول كه من با ايشان آشنا شدم، او را پسري ساده و بي آلايش يافته بودم. او قبل از انقلاب ضمن مطالعه كتابهاي مذهبي از قبيل كتاب داستان و كتابهاي محمود حكيمي و رفتن به درس قرآن و آقاي ناصحي در مسجد مير حسين آقا و خواندن نهج البلاغه خود را آماده مي كرد و در جريان انقلاب هم مسؤوليت خود را به نحو احسن تا آنجا كه مي توانست به جا آورد، فعاليت ايشان در سپاه پاسداران و جهاد سازندگي زبانزد همكارانش بود. ايشان در پاكسازي مهاباد لياقت خود را نشان داد و به اين منظور او را جهت ديدن دوره مخصوص به تهران فرستادند. ولي با اين حال هيچ گونه تغييري در رفتارش پديد نيامده بود و همان سادگی و خلوص در او موج می زد. بعد از مدت سه ماه به جبهه اعزام شد و بعد از برگشت از جبهه، خواست به دانشگاه برود و درسش را ادامه بدهد. ولي خدمت در جبهه را در اولويت قرار داد، و دوباره به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد. مدت 7 ماه بود كه در جبهه مشغول پيكار با بعثيان عراقي بود تا اينكه در حمله والفجر بیست و سوم فروردین سال 62 به شهادت رسيد.
نكته مهمي كه همرزمانش از ايشان تعريف مي كنند، اینست که چگونه با خدا خلوت مي كرد و به راز و نياز مشغول مي شد و بعد از خواندن نماز جماعت با خلوص به تعقيبات نماز مي پرداخت و سجده مي كرد. چون من زبانم از تعريف حالات ايشان عاجز است، لذا يك نسخه از وصيت نامه ايشان و يك برگ هم از راز و نيايش با خدا كه در دفتر خاطرات خود نوشته است، برايت مي فرستم. در آينده قرار است كتابچه اي در اين مورد تكثير شود که آن را هم برايت حتما مي فرستم تا ببيني كه يك جوان چگونه مي تواند خودش را به درجه اعلاي انسانيت برساند. خدا ما را هم مثل ايشان لياقت بنده خالص بودن را عطا بفرمايد. انشاءا...
در آخر به ساير همرزمان سلام برسانيد و در ضمن حال پدر و مادر و ساير بچه ها خوب است و همه برايت سلام گرم دارند. خداوند پشت و پناه همه رزمندگان باشد.
خدانگهدار
بنده حقير خدا، حسين ناصر نعيمي اول 62/2/13

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده