به مناسبت گرامیداشت هفته معلم؛
من زندانی زنجیر شده ای هستم که بر پای من، بر دستهای من، بر گردن من و بر زبان من قفل و زنجیر زده اند، اما بر ایمانم هرگز! بجای دستهای گرم و پر مهر مادر، هر صبح و شام تارهای برنده شلاق زندانبانان بدنم را نوازش می دهند! غذای روح من رنج دوری تو است.
نوید شاهد کرمان، شهید «غلامرضا آتشی گوهری» در سال 1332 در کرمان متولد شد، در سال 1359 شروع به همکاری با صداوسیمای مرکز کرمان نمود ودر این رابطه به تهیه برنامه های مختلف رادیوئی اعم از گزارش از جبهه های نبرد نمود. سپس بخدمت آموزش وپرورش در آمدوبا سمت مسئولیت روابط عمومی مجتمع شهید چمران در جهت آشنا ساختن هنرجویان ودانشجویان در باروری ایمان آنان شروع به فعالیت نمود و به تاسیس نمایندگی روزنامه رسالت در کرمان پرداخت وسپس با پیوستن به سپاهیان عظیم حضرت محمد (ص) به جبهه عزیمت کرد.
سرانجام در 17 بهمن 1365 در حال فیلمبرداری از حساس ترین مناطق عملیات کربلای 5 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به مناسبت هفته معلم بخشی از دست نوشته های شهید آتشی گوهری را مرور می کنیم:
نامه غلامرضا از سلولهای تنگ و تاریک زندان ستم شاهی به مادر بزرگوارشمادرم...نوشته بودی حال خود را برای من بازگوی که چگونه زیست می کنی؟پس گوش کن!  من زندانی زنجیر شده ای هستم که بر پای من ،بر دستهای من ، بر گردن من و بر زبان من قفل و زنجیر زده اند، اما بر ایمانم هرگز!مونسم ظلمت و وحشت، حشرات گزنده و یک کوزه آب شکسته است . دوستان صمیمی من موشها و سوسکها و ساسهای فراوان هستند.

بجای دستهای گرم و پر مهر تو، هر صبح و شام تارهای برنده شلاق زندانبانان بدنم را نوازش می دهند!!غذای روح من رنج دوری تو است و غذای صبح من نان خشکیده و آب متعفن و گل آلود است.من به دیوارهای نمناک و واریخته ی زندان خیره می شوم، به قارچ هایی که از شدت رطوبت تا کمر دیوار زندان روئیده چشم می دوزم به بد بختی و ناکامی خود فکر می کنم.

به صدای جیرجیر سوسکهای زندان، آن دوستان هنرمندم گوش فرا می دهم.تو هم مادر من! بجای من و به خاطر من به شکوفه های درختان و طراوت گلزار ها نظر کن . آوای بلبلان بهاری را گوش کن و از بوی عطر گلهای زیبا سرمست شو.نوشته بودی که از دوری من رنج می کشی و شب و روز در فراق من اشک می ریزی و زاری می کنی.مادرم!  اگر علاقه و محبت تا این اندازه باشد ، امواج هوا هم می تواند تصویر ما را نقل نموده و قیافه ها را همیشه در نظر مجسم کرده و به این طریق رفع دوری نماید.فرزند تو! نه جنایتکار است و نه دزد ، بلکه زندانی بیگناهی است که برای ارضای حس خودخواهی و عدالت کشی دشمنان عدل و انصاف بایستی در گوشه زندان در انتظار مرگ باشد.

مادرم قوی دل باش و از امواج سهمگین زندگی هراس نداشته باش. گاهی برای زندگی دیگران باید از جان گذشت و برای سربلندی کشور، رنج اسارت را باید تحمل کرد.
فرزندت غلامرضا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده