در سالروز ولادت شهید منتشر می شود؛
زمانيكه خون از سر و دست و صورت ايشان جاري شد مي گفت : به خدا رستگار شدم شربت شهادت را بالاخره نوشيدم.
به خدا رستگار شدم

نوید شاهد البرز؛ شهيد گرانقدر « نصير خان بابايي» در پنجم اردیبهشت ماه سال 1344، در شهرستان كرج و در خانواده اي اسلامي و مومن ديده به اين دنياي فاني گشود. پس از سپري كردن دوران كودكي وارد مدرسه اي در همان شهرستان محل سكونت خود شد و توانست تحصيلات اوليه و راهنمايي خويش را به پايان برساند و به وجود شرايط نامساعد اقتصادي به سختي و با تشویق خانواده به درس خواندن خويش ادامه داد و توانست مدرك ديپلم خويش را در يكي از دبيرستانهاي كرج دريافت نمايد.

نصير يكي از بهترين اسوه هاي جامعه اسلامي ما بود. او در تمام مراحل زندگي با صداقت زندگي كرد و هميشه در تمام كارها خداوند متعال را مد نظر داشت.  ايشان انساني راسخ باايمان و متقی بود كه درتمام مراحل زندگي از امر به معروف ونهي از منكر دست بر نداشت.

همچنین وی از بدو طفوليت شخصي مودب و پر تلاش و پرهيز كار و متمدن بود كه داراي خصلت سرشار از مهر و محبت بود كه كمتر كسي پيدا مي شود كه اين گونه مومن و موحد به اصول اخلاقي و اجتماعي باشد. او همچنین كمك و مساعدت و همدلي را مقدم بر هر چيزي كه در اجتماع اتفاق مي افتد، مي دانست و سرانجام اين انسان فرهیخته در سال 1364، عازم جبهه هاي جنگ شد و با رشادتهاي كه از خود نشان داد سرانجام پس از چندين ماه حضور مداوم در منطقه «حاج عمران» عراق بر اثر رويايي با دشمن بعثي بر اثر اصابت تركش خمپاره در هفدهم شهریور 1365، به فيض شهادت رسيد.

تربت پاک شهید در گلزار شهدای «مرزن آباد» از توابع چالوس مظهری از عشق به وطن و عقیده راسخ در راه دین می باشد.

منقول است از خانواده که يكي از همرزمان شهيد بابايي مي گفت ايشان واقعا فردي با خدا و مومن بود و زمانيكه خون از سر و دست و صورت ايشان جاري شد مي گفت : به خدا رستگار شدم شربت شهادت را بالاخره نوشيدم. چقدر زيباست در راه خدا رفتن و كلمه «انا اله و انا اليه راجعون» به زبان آورد و دنياي فاني را وداع گفت و به فيض شهادت نائل آمد.



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده