انتخاب آگاهانه شهادت وصیت نامه شهید شکر الله اصغری اعلایی
شكرالله اصغري علائي[1]
بسمالله الرحمن الرحيمولاً سلام خدمت همگي شما و خوانندة[2] اين وصيتنامه. اينجانب، شكراله اصغري علائي، فرزند محمدعلي، شماره شناسنامه 50، صادره از سمنان تولد 1323 وصيت ميكنم كه اگر من در راه خدا شهيد شدم، از همه شما ميخواهم كه گريهزاري نكنيد. چون كسي كه فرزند، برادر، شوهر، يا پدر خود را در راه خدا ميدهد، گريه ندارد و خيلي هم بايد خوشحال و افتخار كنيد. اين حقير در راه الله شهيد شده است. من نميدانم چه بايد بنويسم. مگر امكان دارد كه دشمن در مملكت[3] ما باشد و خيانت به آب و[4] خاك بكند، ولي ما بگوييم به ما چه؟ نه اين طور نيست. يك انسان مسلمان وظيفه شرعي او است كه از دين خدا و مملكت[5] خود دفاع كند. من هم اولاً مقلد امام هستم و بعد هم وظيفه شرعي خود ميدانم كه با دشمنان خدا و پيغمبر بايد جنگيد و من هم با رضايت خودم[6] اين راه را انتخاب كردهام و كسي مرا مجبور نكرده است و راضيام به رضاي[7] خدا. هرچه او بخواهد همان است «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا»[8] يعني به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد و من اين را به دنيا اعلام ميكنم[9] كه از ديد خود ميبينم. اگر تمام دنيا جمع شوند[10] لشكر به ايران بكشند، نميتوانند با ما بجنگند چرا [كه] اولاً ايمان داريم و بعد هم فرمانده كل ما امام زمان(عج) است و نايبش امام خميني. به خدا اگر كسي در اين راه[11] آمده باشد، ميداند وگرنه نميداند اين لشكر ايران چه هستند جز خدا، همه رزمندگان شاد هستند و مثل شير ميخروشند.[12] مگر ميشود جبهه جنگ به اين طور باشد، نه لشكر(الله) كه همة لشكر اسلام از سر شب تا سحر به دعا و نماز مشغول هستند. والله[13] خدا پشت و پناه[14] همه ما است. خلاصه[15] من وصيت را از اينجا شروع[16] ميكنم. زمين كرج كه زير خط راه آهن[17] است، سه دانگ[18] آن مال من است و سه دانگ[19] آن كه در اداره بهنام آقاي فرامرز[20] است و قولنامة آن هم بهنام من است، مال برادرم ماشااله است و پول آن را همه داده است و براي ديواركشي هم سهم خود را داده و مقداري[21] در حدود هشت هزار تومان هم از من طلب دارد و ديگر هيچ حسابي نداريم و سند[22] زمين هم از فرامرز[23] بگيريد و بهنام او بكنيد و از حسين شيردره 25 هزار تومان بابت دو قطعه زمين فرديس طلب دارم، تمام خرج با ايشان است، پول را ميدهد و دو قطعه زمين سه دانگي[24] را بهنام ايشان بكنيد و خانه تهران هم اگر بچهها در تهران ماندني باشند[25] استفاده كنند و اگر نه بفروشند بروند در سمنان و مبلغ يكصدوبيست تومان بدهيد به همسرم و بقيه را بين فرزندانم بهطور شرعي پسر سهم پسري و دختر سهم دختري خود و زمين كرج سهم مرا بفروشند[26] و مبلغ صد هزار تومان آن را برادرم ماشااله و مادرم منور و همسرم فاطمه و پدرخانم من محمدعلي اين چهار نفر به مكه بروند و بقيه آن را خمس و زكات بدهند و تيرآهن را هم بفروشيد[27] و اگر بچهها[28] تهران خواستند بمانند، هرطور شده يك طبقه را[29] براي آنها بسازيد تا در زندگي خودشان در مضيقه[30] نباشند و زيادي تيرآهن را هم بفروشيد.[31] من مبلغي در[32] شركت تعاوني كوشش در اداره دارم، محمود ميداند از[33] او بپرسيد و شما را راهنمايي[34] ميكند و خانه محمود هم من، مبلغ دو هزار تومان از او ميخواهم و ديگر حسابي[35] ندارم و اگر دولت بانك رفاه[36] سهم مرا به من بخشيد شما مبلغ پانزده هزار تومان به او ميبخشيد و بقيه را از او يكجا و يا قسط[37] ميگيريد و خانه را بهنام او ميكنيد و اگر بانك رفاه نبخشيد[38] و پول 2 هزار تومان را از او ميگيريد[39] و خانه را بهنام ايشان ميكنيد و بچههايم را اول به خدا و بعد به شماها ميسپارم و يادآوري هرچه محمود به بانك بدهكار است نه همه كلّ خانه و اين يادآوري كه پول شركت هرچقدر است مال فرحناز است غير از سهم او.
[وصيتنامهاي ديگر]
بسمالله الرحمن الرحيم
«واعتصموا بحبلالله جميعا و لاتفرقوا»[40] «يعني به ريسمان خدا چنگ بزنيد و متفرق نشويد».
[1]- در بالاي وصيت نام و امضاي شهيد با تاريخ 11/12/60 آمده است.
[2]- در اصل وصيت «خوانده».
[3]- در اصل وصيت «مملك».
[4]- در اصل وصيت بين آب و خاك واژة «واو» ندارد.
[5]- در اصل وصيت «مملك»
[6]- بعد از واژة خودم «به» زايد است.
[7]- در اصل وصيت «رزاي».
[8]- آل عمران/ 103.
[9]- در اصل وصيت «ميكنيم».
[10]- بعد از واژة شوند «به» زايد است.
[11]- در اصل وصيت «را».
[12]- در اصل وصيت «ميخورشند».
[13]- در اصل وصيت «ولا».
[14]- در اصل وصيت «پشتپهناي».
[15]- عبارت در اصل وصيت چنين است: مگر ميشود جبهه جنگ به دين طور نه جز لشكر (اله) كه هم لشكر اسلام از سر شب تا صحر به دعا و نماز مشغول هستند ولي كه خدا پشت پهناي همه است خولاصه.
[16]- در اصل وصيت «شرع».
[17]- در اصل وصيت «رآهن».
[18]- در اصل وصيت «دنك».
[19]- در اصل وصيت «دونگ».
[20]- در اصل وصيت «فرامز».
[21]- در اصل وصيت «مقدار».
[22]- در اصل وصيت «نداريم و زمين» واژة «سند» اضافه شده است.
[23]- در اصل وصيت «فراز».
[24]- در اصل وصيت «دونگي».
[25]- در اصل وصيت «ماندن باشد».
[26]- در اصل وصيت «بفرشند».
[27]- در اصل وصيت «بفرشيد».
[28]- در اصل وصيت «بچه».
[29]- در اصل وصيت «رو».
[30]- در اصل وصيت «مزيقه».
[31]- در اصل وصيت «بفرشيد».
[32]- در اصل وصيت «مبلغ دو».
[33]- در اصل وصيت «از» ندارد.
[34]- در اصل وصيت «راهنمائي».
[35]- در اصل وصيت «حاجي».
[36]- در اصل وصيت « با يك رفا».
[37]- در اصل وصيت «قصط».
[38]- در اصل وصيت «اگر بانك رفا ببخشيد».
[39]- در اصل وصيت «ميكيريد».
[40]- آل عمران/ 103.
[41]- ر.ك. تعليقات.
[42]- هابيل نام پسر حضرت آدم است كه به دست برادر خود قابيل كشته شد، زيرا خداوند وي را بر برادرش قابيل ترجيح داد و قرباني او را پذيرفت. (فرهنگ فارسي معين).
[43]- در اصل وصيت «انشااله».
[44]- در اصل وصيت «نپوشم».
[45]- در اصل وصيت «كور كند».
[46]- در اصل وصيت «شدم».
[47]- در اصل وصيت «انشااله».
[48]- در اصل وصيت واژة «و» بين ميجنگيم تا زايد است.
[49]- در اصل وصيت «ميگيريم».