زندگینامه شهید حسین اشک تلخ؛
هنگام وداع حسین با امیر دست به پوتین برادرش کشید و گفت: من هم می آیم ان شاء الله. یک ساعت بعد در حال پاکسازی محلی تیر به قلب حسین اصابت کرد و او نیز به شهادت رسید.
حسین و امیر اشک تلخ دو برادری که به فاصله یک ساعت شهید می شوند

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید حسین اشک تلخ، در دهم مرداد1336 در کرمانشاه متولد شد.
او دوران تحصیلات ابتدایی را با موفقیت سپری کرد. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی حسین علی گویا و دوره دبیرستان را در دبیرستان تیسفون گذراند و موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته طبیعی شد.
در همان زمان برای بورسیه دانشگاه خارج قبول شد، اما به خاطر عقاید و احساس مسئولیتی که نسبت به دین و مملکتش می کرد، ترجیح داد که در کشور بماند و از ادامه تحصیل منصرف شد.
برای آموزش خلبانی در نیروی هوایی تهران استخدام شد. به عنوان همافر هوانیروز بود، اما بعد از یک سال استعفا داد.
حسین که برای پیروزی انقلاب به تهران رفته بود، در حمله به پادگان ها توانسته بود مقداری سلاح به کرمانشاه ببرد و با مسلح شدن کامل گروه برای خود سازی روحی و جسمی خانه محل فعالیت را ترک کرد و به کوه خورین در راه کردستان رفتند.
آن ها می گفتند:" ما می رویم تا پدر ومادر ما به نبودن ما عادت کنند، شاید ما شهید شویم" .
حسین و برادرش امیر هفته ای یک روز به شهر می آمدند و غسل شهادت می کردند و می رفتند. بعد از یک ماه و نیم از پیروزی انقلاب آنان توانستند گروه ضربت را با عده ای از جوانان تشکیل بدهند که به گروه خورین یا گروه صحرا معروف شدند.
سپس برای تعلیم دادن به گروه دیگر از برادران به خضر زنده آمدندو پس از تشکیل سپاه پاسداران ، به سپاه پیوستند.
سپس برای تعلیم دادن به گروه دیگر از برادران به خضر زنده آمدند و پس از تشکیل سپاه پاسداران، به سپاه پیوستند.
در تاریخ 29 اسفند، فرمانده سپاه پاسداران بچه ها را به دور خود جمع کرد و با لحن غم انگیزی به بچه ها گفت: چند روزی است که در سنندج درگیری آغاز شده و حدود 12 تن تی ان تی در پادگان است که حدود یک تن آن را منافقین برده اند، اگر دستشان به تمامی تی ان تی ها برسد، ایران منفجر خواهد شد.
ظهر روز 27 اسفند 1357 حدود 30 نفر به طرف سنندج به راه افتادند هلی کوپتر در پادگان به زمین نشست. آن ها که فقط 20 روز آموزش دیده بودند پیاده شدند. حدود صد نفر به طرف هلی کوپتر می دویدند که صحنه را – که صحنه وحشت و بلا بود – ترک کنند.
از آغاز شب قبل، حمله از خارج پادگان توسط ضد انقلابیون – که مسلح به سلاح های مختلف بودند- آغاز شده بود. کل نیروهای ژاندار مری – که در ضلع شرقی پادگان بودند- شهید و یا زخمی شده بودند و کلیه سلاح ها و مهمات به تصرف ضد انقلاب درآمده بود.
یکی از همرزمانش، به نام عمو رسول می گوید: در حال پیشروی بودیم که امیر سالمی و امیر اشک تلخ در یک لحظه به زمین خوردند و تیر به پیشانی امیر اشک تلخ اصابت کرد و از پشت سرش بیرون آمد. در این هنگام حسین، سلاح امیر را به دست گرفت و گفت: اگر بخواهیم ادامه دهنده راهش باشیم، باید سلاحش را به زمین نگذاریم. امیر را به بیمارستان بردند و ما به علت کمبود نیرو نتوانستیم تا روز 29 اسفند 1357 به بیمارستان برویم.
وقتی که بیمارستان رفتیم امیر منصور شاهرضایی نیز به شهادت رسیده بود، من با حسین صحبت کردم، گفتم حسین جان، موقعیت ما بحمدالله تثبیت شده،سعی کن با هلی کوپتر – که قرار است شهیدان را ببرد- بروی.
حسین فریاد می زد و گفت: راه امیر چه می شود، مگر من نباید راه او را ادامه دهم. ما به هم قول دادیم و گریه می کرد. راست می گفت. من یک شب را به یاددارم در منطقه کوهستانی در چادر خوابیده بودیم، امیر نگهبان بود و از یک جناح محافظت می کرد و یکی از برادران جناح دیگر.من متوجه شدم که حسین حدود ساعت 2 نیمه شب بلند شد و رفت پیش امیر، بلند شدم رفتم بیرون یک متر برف روی ارتفاعات را پوشانده بود، دیدم امیر و حسین با سلاح های در دست پشت به پشت هم داده و کاملا" مراقب بودند، آن شب احتمال حمله دشمن بود، در صورتی که حسین 2 ساعت قبل نگهبان بود. به او گفتم: حسین مریض می شوی، گفت: من امیر را تنها نمی گذارم عمو رسول تو برو بخواب.
من از بیمارستان بیرون آمدم و حسین را با شهیدان امیر منصور شاهرضایی و امیر اشک تلخ ، برادرش، تنها گذاشتم.حسین پشت سرم دوید و گفت: عمو رسول به امیر سالمی بگو با این شهیدان برود. بعد من و او به شدت گریستیم. هنگام وداع حسین دست به پوتین برادرش کشید و گفت: من هم می آیم ان شاء الله.
ماندن حسین و نرفتن او با برادر شهیدش تحول عجیبی در میان سربازان و دیگران ایجاد کرد، به طوری که اکثر نیروها منقلب شدند و همان لحظه گفتند ما تا آخرین نفس می مانیم.
یک ساعت بعد در حال پاکسازی محلی تیر به قلب حسین اصابت کرد و او نیز به شهادت رسید.

سرانجام حسین اشک تلخ در تاریخ 29 اسفند 1357 در منطقه سنندج در درگیری ضد انقلاب- در حالی که فرمانده عملیات نیروهای اعزامی سپاه سنندج بود- بر اثر اصابت گلوله به قلب به شهادت رسید.
پیکر پاکش پس از تشییع در باغ فردوس در کرمانشاه به خاک سپرده شد. او پس از شهادت برادرش، امیر اشک تلخ، دومین شهید خانواده می باشد.
انتهای پیام
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۲
انتشار یافته: ۳
امیر عزتی کتاب فروش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۲۹
3
4
سلام به روح پر فتوح شهدا ، سلام بر شهدای کرمانشاه ، سلام بر برادران پهلوان کرمانشاه ،مایه افتخار هستند شهدا و مایه سر بلندی کرمانشاه ، جانم فدای راهشان ، جانم فدای رهبر
مهدی حسن پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
1
2
درود خدا و پیغمبر خدا حضرت رسول (ص) بر شهدای انقلاب اسلامی بالاخص دو شهید قهرمان کرمانشاه اشک تلخ روحشان شاد یادشان برای همیشه گرامی (آنکه شفيع است ما را در عرصات به روح پاک و مطهر این دو شهید صلوات)
مهدی حسن پور
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
1
2
درود خدا و پیغمبر خدا حضرت رسول اکرم (ص) بر شهدای انقلاب اسلامی به خصوص دو شهید قهرمان کرمانشاه اشک تلخ روحشان شاد یادشان برای همیشه گرامی (آنکه شفيع است ما را در عرصات به روح پاک و مطهر این دو شهید صلوات)
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده