دانشجوی شهیدسید مهدی خاتمی بیدگلی
سیّد مهدی خاتمی بیدگلی، در بهمن­ ماه سال 1343 در خانواده­ای از سلاله­ ی پاک سادات در محله­ ی دروازه بیدگل چشم به­دنیا باز کرد.تلاش­های بی­وقفه و مخلصانه این بسیجی شجاع موجب شد تا بالاخره در ابتدای عملیات والفجر 8 در تاریخ 64/11/24 مصادف با سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری(س) با درگیری مستقیم با آتش بار عراقی­ها و در اثر سوختگی کامل بدن به درجه رفیع شهادت نائل گردد.

زندگی نامه ،وصیت نامه .و تصاویر  دانشجوی شهیدسید مهدی خاتمی بیدگلی

 

سیّد مهدی خاتمی بیدگلی، در بهمن­ ماه سال 1343 در خانواده­ای از سلاله­ ی پاک سادات در محله­ ی دروازه بیدگل چشم به­دنیا باز کرد. پدر ایشان خاتمی و مادر، خانم حقیقیان انسان­هایی زحمتکش و درستکار بودند. دوران کودکی را در دامان پرمهرشان و در محیطی سراسر از معنویت و ادب گذراند؛ ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی کاشانچی سابق (شهید جندقیان فعلی) آغاز نمود. دوران دبیرستان و نوجوانی سیّد مهدی با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مصادف شد. بعد از اتمام دیپلم، تحصیلاتش را در دانشسرای تربیت معلم در مقطع فوق دیپلم آغاز نمود. با اصراری که در زمینه­ ی حضور در جبهه­ های نبرد داشت، تکمیل تحصیلاتش را موکول کرد به اتمام جنگ و گفت اگر زنده باشد در آینده تحصیلاتش را در حوزه­ های علمیه ادامه خواهد داد. نخستین اعزامش به جبهه­ ها در تاریخ 61/4/15 صورت گرفت که درست 4 ماه بعد از آن در عملیات پدافندی در منطقه­ ی موسیان از ناحیه کمر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مجروح شد. بعد از اینکه چند مرتبه به ­عنوان نیرو در لشکر 14 امام حسین(ع)به انجام وظیفه پرداخت، اوایل سال 63 بود که به واحد تخریب لشکر 8 نجف اشرف منتقل گردید و تا زمان شهادت به­ عنوان مدیر داخلی و یکی از تخریب­چیان زبده در همین واحد مشغول مجاهدت بود. تلاش­های بی­وقفه و مخلصانه این بسیجی شجاع موجب شد تا بالاخره در ابتدای عملیات والفجر 8 در تاریخ 64/11/24 مصادف با سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری(س) با درگیری مستقیم با آتش بار عراقی­ها و در اثر سوختگی کامل بدن به درجه رفیع شهادت نائل گردد.

 

وصيّت نامه شهيد سیّد مهدی خاتمی بیدگلی  ( شماره 1 (

بسم اللّه الرحمن الرحیم

« وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقتَل فِی سَبِیلِ اللهِ أموَاتٌ بَل أحیَاءٌ وَلکِن لا تَشعُرُونَ »

بقره آیه 154

و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید که زنده اند ، ولی شما نمی دانید .

سلام علیکم ؛

- با درود و سلام خدمت حضرت ختمی مرتبت محمّد بن عبداللّه (ص) و با درود و سلام خدمت منجی عالم بشریّت بقیّه اله الاعظم ولی عصر مهدی موعود (عج) و نائب بر حقّش امام خمینی و با دورد و سلام بر شهیدان گلگون کفن راه حق و حقیقت .

یک بنده عاصی گنهکار ، حقیر و ذلیل و درمانده می خواهد در برابر ملّت غیور و شهیدپرور این خانواده های شهدایی که با ایمان راسخ که مانند کوه محکم و استوار ایستاده اند چند کلمه ای بنویسد . آخر با چه پررویی ؟! ولی باشد که شاید توانستم با درج چند کلمه ای همه ... کلمه نامشخص ... کردند و برای من گنهکار از خدا بخشش خواستند .

برادران و خواهران ! آیا می دانید بالاترین مقام و منزلت انسان چیست ؟ آن مقام و منزلت مقام ... کلمه ها نامشخص ... خداوند است و به طور عام یعنی این که انسانی همیشه باید بنده خدا باشد و او را پرستش کند و به قول معروف شش دانگ حواسش جمع خدا باشد و هیچ چیزی از این بالاتر نیست . همان طور که در نماز تشهد می خوانیم ؛ « اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمّداً رسول اللّه و اشهدان علیاً ولی اللّه » در جمله دوّمی می بینیم که اوّل شهادت می دهیم به بندگی پیامبر (ص) و بعد به رسالت وی پس این نکته قابل توجّه می باشد .

خدا را شکر که چنین ... کلمه نامشخص ... جبهه آمدن را به ما عطا فرمود و منّت بر ما نهاد و ما را در صف جهادگران قرار داد تا بتوانیم که خدمتی به اسلام بکنیم و آن پیر جماران خمینی کبیر را که مملکت ما را از منجلاب بدبختی و شقاوت بیرون آورد و به سعادت رسانید یاری کنیم و لبیک به ندای « هل من ناصر ینصرنی»می گوییم خدا را شکر . خدا را شکر .

پ ای ملّت عزیز و غیور و ای یاوران خدا و ای پدر و مادر عزیز و مهربانم !

بدانید آن کوردلانی که می گویند حیف است این جوان ها تحت تأثیر احساسات قرار می گیرند و زندگی خود را رها می کنند و به جبهه می روند و خود را به کشتن می دهند آن ها واقعاً کوردلاند و فکر می کنند این دنیا جای ماندن است در صورتی که این دنیا محلّ آزمایش و محلّ عبور است و باید جهت مقصد اصلی بار سفر بر بست و توشه راه تهیّه کرد که رفتن به جبهه ها خود بهترین راه و روش جمع کردن توشه سفر آخرت است .

پدر و مادر عزیزم ! اگر یک موقعی خبر کشته شدن مرا برای شما آوردند ناراحت نشوید و بدین طرف و آن طرف نزنید ، بلکه افتخار کنید که در امانت داری خیانت نکرده اید و باز هم فرزند دارید . مبادا با پس دادن یک امانت از امانات دیگر خودداری ورزید و بگویید بس است نه ... کلمه نامشخص ... در جهان ظلم باشد باید با آن مبارزه کرد و نور را بر ظلمت غلبه داد و خلاصه بکوشید ، بکوشید تا پرچم اسلام در سراسر گیتی به اهتزاز درآید و ظلم و استبداد نابود گردد« إن شاء اللّه » هر چه زودتر .

مادر زحمت کشم ! یک سؤالی از تو دارم ؟! اگر کسی امانتی را به شما داد ، شما چه وظیفه ای دارید ؟ وظیفه دارید که از این امانت خوب مواظبت کنید و بعد امانت را پس دهید و نباید در امانت خیانت کنید ، این را بدان که من هم امانتی بودم از طرف خدا به تو که حالا موقع اش رسیده تا امانت را پس دهید . پس موقعی که خبر شهادت من حقیر را می شنوید هیچ ناراحت نشوید و بلکه افتخار کنید که توانستید چنین امانتی را به صاحبش پس دهید و من هم از خدا می خواهم که صبر و بردباری به شما عنایت فرماید .

وصیّتم به پدرم ؛ پدرم ! به این سخن از پیامبرمان حضرت محمّد (ص) گوش فرا ده که فرمودند : « الاشراف الموت ... کلمه نامشخص ... الشهاده » که شرافتمندترین مرگ ها شهادت است . در این موقع مفتخر باشد که چنین فرزندی داشتی و در چنین راهی دادی که برترین راه هاست و از شما می خواهم که مرا ببخشید زیرا که نتوانستن در زندگی فرزند خوبی برای شما باشم .

وصیّتم به خواهرانم ؛ ای خواهرانم ! اگر شهادت نصیب من شد از شما می خواهم که زینب گونه رفتار کنید و همانند حضرت زینب (س) که بر بالین امام حسین (ع) نشسته بود ، رفتار کنید و هیچ وقت روحیه انقلابیتان را از دست ندهید و در همه جلسات اسلامی و انقلابی که شرکت می کنید و إن شاء اللّه که همیشه در آن جلسات شرکت خواهید کرد . خواهرانم ! نکند موقعی که چنین خبری شنیدید ناراحت نشوید و این را بدانید امامان فرمودند : « ملّتی که شهادت برای او سعادت است ، پیروز است » پس ما پیروزیم .

وصیّتم به برادرانم ؛ برادرانم ! اگر یک موقع دیدید که چنین سعادتی نصیب من شد شما هیچ ناراحت نشوید و از شما می خواهم که هیچ موقع سنگر نماز جمعه و سنگر مسجد را رها نکنید و دیگر این که در موقع شهادتم مراسم ختم من هیچ تشریفاتی نباشد و نمی خواهم که حجله گران قیمت بگیرید و یا از این جور چیزها و امیدوارم که مرا ببخشید .

در مورد دفن من اگر خواسته باشید مرا در لاله زار شهدا در پشت شاهزاده هادی به خاک بسپارید و در موقع دفن کردنم از تربت کربلای حسین (ع) اگر در اختیار داشتید بر گورم بپاشید تا إن شاء اللّه مورد شفاعت آقا امام حسین (ع) قرار بگیرم« إن شاء اللّه »

چند جمله ای به عنوان وصیّت به دوستان ؛ دوستانم ! از شما می خواهم که هیچ موقع دست از این روحانیّون مبارز برندارید و همان طور که اماممان خمینی کبیر فرموده اند این روحانیّون بازوان انقلاب اسلامی هستند و اگر این ها نباشند انقلابی هم وجود نخواهد داشت .

ای دوستان عزیزم ! از شما می خواهم که هر چقدر می توانید به این انقلاب کمک کنید و در ارگان های انقلابی کار کنید و در نماز جمعه ها و نماز جماعت ها شرکت فعّالانه داشته باشید و امیدوارم که تمام دوستان مرا ببخشید .

در پایان چند دعا می کنیم ؛ پروردگارا ! اینان که به ناخن بر مرزهای ما هجوم آورده اند دشمن تو باشند و با تو سر جنگ دارند ، پس تو هم با آن ها به جنگ درآی و سربازان ما را با حمایت فرشتگان خویش به جان آنان درافکن و بنیادشان را از ریشه درآور و چنان کن که یا به ... کلمه نامشخص ... و اسارت تن در دهند و یا به وحدانیّت ابدیّت تو قرار آورند .

خداوندا ! ما را در بستر خواب نمیران و اگر بنا شود که در جبهه ها کشته شویم توفیق شهادت واقعی را نصیب ما بگردان .

دعای همیشگی مان : خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا .

و پرچم اسلام را در سراسر گیتی به اهتزاز درآور . به امید پیروزی اسلام بر کفر و برپا شدن شعار همیشگی اسلام که ؛ « لا اله الا اللّه و محمّداً رسول اللّه » است ، خدا یار و نگهدار همه شما باشد .

 

بنده عاصی و گنهکار : سیّد مهدی خاتمی بیدگلی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده