در سالروز شهادت شهيد ابراهيم بيزه
یکم آذر 1347، در روستای بیزه از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش صغرا نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1364 ازدواج کرد


بسم الله الرحمن الرحیم

و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان درود و سلام بر رزمندگان جان بر کف و درود بر رهبر کبیر انقلاب و بالاخص شهدای والفجر 8 و کربلای 5 .

وصیت نامه برادر ابراهیم بیزه ای فرزند محمد کربلا رجب

حسین جان به خاطر تو و به خاطر خط سرخ تو و پاسداری از خون پاک تو این راه حق را می روم

حسین جان من از دنیا گذشتم از زندگی گذشتم و از همه گذشتم تا دین خود را به اسلام تو ادا کنم و پیام حسین گونه فرزندت را لبیک بگویم و به خود وظیفه دانستم و خود این راه را انتخاب کردم

پروردگارا تو شاهد باش من دست از مادیات برداشتم و خط سرخ شهادت را بر لذتهای دنیوی توجیح دادم

خدایا وقتی که قرار است روزی بمیرم چرا این راه که راه انبیاء است انتخاب نکنم و افتخارانه شهادتی که نزد قلبم امام حسن از عسل شیرینتر است انتخاب نکنم

سلام به حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفدا) و سلام به شهدای عزیز و سلام به مفقودین مجروحین و اسرا و خانواده های شهدا و سلام فراوان به شما پدر گرامیم

پدرجان من شرمنده شما هستم که نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم

و شما مادرم از اینکه فرزند خود را از دست داده ای ناراحت نباشید چون من این خط سرخ را در مکتب شما اوختم و در دامن شما بزرگ شدم و این مایه افتخار شما هست

مادرجان مرگ به سراغ همه می اید چه بهتر که شهادت باشد

و اما برادرانم غلامعلی و رضا و قاسم و اکبر من پیامی برای شما ندارم زیرا شما معلم شهادت من هستید و شما شهادت را به من اموختید

و شما خواهران مهربانم من نتوانستم برای شما برادر خوبی باشم شما با مهربانی خود مرا ببخشید خواهرانم در مرگ من گریه نکنید چرا که من نمردم بلکه زنده هستم و این گفته خداوند است

و اما سلام بر شما همسر مهربانم مرا ببخشید و میدانم این مدت کوتاه زندگی را نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم و اما شما با مهربانی خودتان مرا ببخشید و مرا حلال کن البته من خاک پای امام حسین نیستم اما از شما همسر عزیزم می خواهم زینب وار پیام رسان خون شهدا باشید و ان طوری که زینب س بود شما هم باشید و امیدوارم صبرتان هماند صبر زینب باشد

و شما خانوده عزیزم همگی مرا حلال کنید و از شما می خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید کاری نکنید که امام حسین از شما ناراحت شود

و شما برادران عزیزم راهی که من رفتم ادامه دهید

و خواهران عزیزم فرزندان خود را طوری تربیت کنید که در خط انبیاء و امامان باشند

و اما اقوام گرامیم مرا ببخشید و حلالم کنید زیرا من برای شما فرد لایقی نبودم اما شما مرا به بزرگی خودتان مرا ببخشید

و شما دوستان عزیزم خدمت به مردم خوب بیزه را فراموش نکنید من نتوانستم کاری کنم که گامی در خدمت این مردم باشد اما از شما این انتظار را دارم و همچنین پشتیبان ولایت فقیه باشید مرگ با عزت را بر زندگی ذلت بار ترجیح دهید

اما شما پدر گرامیم حق همسرم را طبق قانون اسلام و شرع مقدس بپردازید و انچه سهم او می شود بدهید طوری باشد که من مسئول نباشم و رضای خدا در ان باشد

خانواده عزیزم افتخار کنید که خاواده شهید هستید اما به کسی فخر نفروشید که ما شهید دادیم

و اما مقداری نماز و روزه قرض دارم و از شما انتظار دارم که اگر مقدور است انجام دهید

مرا پهلوی مزار شهدا دفن کنید

و اما در اخر من از شما مردم بیزه حلالیت می طلبم و از شما می خواهم که مرا دعا کنید چون من محتاج دعای شما هستم و همچنین جبهه ها را فراموش نکنید زیرا جبهه جبهه امام حسین است و کربلا تکرار شده است

در پایان از خداوند بزرگ فرج امام زمان سلامتی امام امت پیروزی رزمندگان و سلامتی همه شما را خواستارم

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

ابراهیم بیزه ای


منبع: پرونده فرهنگی شهداء اداره هنری اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان رضوی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده