وجوه فکری و عقیدتی و نسل شهادت طلب فدائیان اسلام در گفت وشنود نوید شاهد با محمد مهدی عبد خدایی
سه‌شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۰۴
هدف فدائیان آن است که آن جریان حکومت اسلامی و رودخانه جاری حفظ شود و در این برهه می بینیم که شخصیتی مثل شهید سید مجتبی هاشمی با همان نام "فدائیان اسلام" وارد عرصه دفاع می شود . دنبال همان جریان و نظریه پردازی است. از نام نهضت نواب استفاده می کند. نام فدائیان در میان مردم طرفدار دارد.

میان این دو نسل از شهیدان و مبارزان فدائی اسلام پل عقیدتی می زنیم

به گزارش نوید شاهد، محمد مهدی عبدخدایی مبارزپیشکسوت انقلابی،عضو موثر فدائیان اسلام و مرید شهید نواب صفوی تحلیل و نگاه ویژه ای به رسالت گروه فدائیان اسلام شهید سید مجتبی هاشمی و جریان سید نواب صفوی دارد و می گوید: نواب صفوی جریانی ساخته بود که مثل رودخانه ادامه یافت و یاران و پیروانش دنبال شخصیتی بودند که علاوه اینکه جریان را اداره می کند خودش نظریه پرداز هم باشد .امام خمینی رضوان اله علیه هم نظریه پرداز است و جریان ساز و هم انقلابی مثل یک چراغ می درخشید . در دفاع مقدس و جنگ تحمیلی در حالی که هنوز هیچ ارگان و سازمان رزمی تشکیل نشده کسانی که با جریان نواب صفوی ارتباط فکری و عقیدتی داشتند به نام "فدائیان اسلام" حرکت عظیمی کردند به دفاع از انقلاب و کشور و وارد صحنه شدند.

این مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر به نوید شاهد می گوید: در تاریخ شخصیت هایی داریم که فیلسوفند، شخصیت هایی داریم که متفکرند، متفکر با فیلسوف تفاوت دارد. فیلسوف کسی است که نظریه می دهد و نظریه پرداز است و متفکر کسی که نظریه فیلسوف را تبیین می کند.در تاریخ حرکت های سیاسی هم یک عده شخصیت داریم که جریان سازند و یک جریانی بوجود می آورند که مثل رودخانه جاری است.

یک عده شخصیت داریم که نظریه پردازند و یک عده شخصیت داریم که انقلابی اند.یکی از مسائلی که نواب صفوی دارد؛ جریان سازی است، یکی از مسائلی که امام (ره) دارد نظریه پردازی است. امام انقلابی هست، اما نظریه پرداز انقلاب هم هست. برای بوجود آمدن انقلاب یه نظریه مشخصی دارد که نظرات روسو و مارکس و دیگر را منسوح می کند

عبدخدایی تشریح می کند: اگر توجه کنیم، حکومت شیعی در ایران از زمان صفوی بوجود آمده. قبل از آنها الجایتو سلطان خدا بنده تحت تاثیر شیعه قرار گرفته. در حکومت شیعی نظریه ای برای حکومت شیعی کم بوده تا در زمان مشروطیت علامه محمد حسین نائینی کتابی می نویسند به نام "تنبیه الامه و تنزیه المله" این کتا ب به مراتب از کتاب قراردادهای اجتماعی ژان ژاک روسو پیشرفته تر و عالی تر است . در او حقیقت برای مشروطیت نظریه می دهد. مشروطه خواهان به نام مشروطه پیروز می شوند اما نمی توانند حکومت را اداره کنند و منجر به استبداد رضا خانی می شود.

وی معتقد است: در جریان استبداد رضا خانی، شخصیتی مثل میرزا کوچک خان به پا خاست که تقریبا همان آراء مشروطه طلبان سنتی را داشت. بعد از او مرحوم شهید مدرس پیدا شد . اینها شهید می شوند، کشته می شوند اما جریان بوجود نمی آورند و حکومت رضاخان تداوم می یابد و شخصیت هایی مثل مدرس و فرخی یزدی و سردار اسعد را از میان برمی دارد.جریانی که در مقابل افکار باستانی و ناسیونالیسم رضاخانی بایستد موجود نیست، تا می رسیم به شهریور 1320 و سپس شخصیتی مثل احمد کسروی پیدا می شود؛ ناسیونالیستی که به قول خودش می خواهد باستان گرایی را در ایران را زنده کند و ضد شیعه هم هست علیه شیعه کتاب می نویسد و شاید تفکرات مزدکی هم دارد.


میان این دو نسل از شهیدان و مبارزان فدائی اسلام پل عقیدتی می زنیم

این استاد دانشگاه تشریح می کند که: در این جریان شخصیتی وارد میدان می شود به نام شهید "نواب صفوی" که جریان ساز است و بعد از معدوم شدن کسروی وارد مسائل سیاسی می شود و جریانی بوجود می آورد به نام "فدائیان اسلام".خود نواب صفوی می گوید: امام حسین (ع) را در خواب دیدم و بازوبندی به دست من بست که روی آن نوشته بود "فدائیان اسلام" . او جریان حکومت اسلامی را مطرح می کند.

در مشروطیت و بعد از آن هیچ کدام از مبارزان بجز شیخ فضل الله نوری بحث حکومت اسلامی را مطرح نکرده بودند.نواب در راستای این حکومت دینی حرکت می کند. نواب نفی استعمار و استکبار را اولین کار حکومت و نهضت می دانست و به همین جهت با آمریکا هم مخالفت می کند. در جریان پیمان سنتو (بغداد) دخالت می کند و قرار می شود که مبارزه عمیق و مسلحانه انجام دهد. موفق نمی شود و در نهایت به شهادت می رسد.

وی ادامه می دهد: او جریانی ساخته بود که مثل رودخانه ادامه یافت و یاران و پیروانش دنبال شخصیتی بودند که علاوه اینکه جریان را اداره می کند خودش نظریه پرداز هم باشد .امام رضوان اله علیه هم نظریه پرداز است و جریان ساز و هم انقلابی مثل یک چراغ می درخشید .امام می گفت: جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، نواب هم می می گفت: اجرای مو به موی احکام اسلامی هر دوجمعه یکی است. نمی خو اهم امام و نواب را مقایسه کنم که امام مثل چراغ هدایتگر و نور افکن بر ظلمت است و اما چون هدف و آرمان یکی است حرفهای یکی می شود.

عبد خدایی نقل می کند: کارشناسان امروز که تحلیل می کنند امام می شود یک مرجعیت و نواب یک سرباز و طلبه و این جریان ادامه پیدا می کند. استکبار هم با همین جریان و نهضت حکومت شیعی مخالف است و نه اشخاص .دقیقا این جریان عظیم تداوم پیدا می کند تا پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی که دشمنان شرقی و غربی بر نظریه پردازی و جریان سازی امام حمله کنند.

عبد خدایی به پیروزی انقلاب اسلامی نقبی می زند و می گوید: کسانی که در جریان نهضت نواب صفوی قرار داشتند در این دفاع مقدس و نبرد تحمیلی در حالی که هنوز هیچ ارگان و سازمان رزمی تشکیل نشده به نام قدائیان اسلام شروع می کنند به دفاع از انقلاب و کشور و وار صحنه می شوند.

وی تاکید می کند که هدف فدائیان آن است که آن جریان حکومت اسلامی و رودخانه جاری حفظ شود و در این برهه می بینیم که شخصیتی مثل شهید سید مجتبی هاشمی با همان نام "فدائیان اسلام" وارد عرصه دفاع می شود . دنبال همان جریان و نظریه پردازی است. از نام نهضت نواب استفاده می کند. نام فدائیان در میان مردم طرفدار دارد.

عبد خدایی می گوید: جبهه جنگ ایران را جریان اسلام و قران و فدائی اسلام پیروز کرد. اینکه رهبر معظم انقلاب هم می فرمایند: اولین رشحات مبارزه در من از شهید نواب بوجود آمد از همین مبنای جریان سازی و مبارزه است.

به زعم این تاریخ پژوه و مبارز قدیمی انقلاب؛ آنچه همه شخصیت های انقلابی را مثل مرحوم آیت اله مشکینی، آیت الله جوادی آملی، آیت اله حسینی نوری را وارد عرصه های مبارزه شدند از نفس اسلام است و به همین جهت بچه های جبهه از مبارزان فدائیان اسلام جدا نیستند؛ چرا که از یک آرمان و هدف. آمدن یک جریان را که آزمون شده در دنیا از صدر اسلام و آیت اله بروجردی که می گفت طلبه باید درس بخواند در درس بیع به حکومت اسلامی می پرداخت.

عبدخدایی معتقد است : بعد از 1320 سه جریان بوجود آمد: آرمان گرایان، فرهنگ سازان و استعمار ستیزان، تبلور فرهنگ سازی در شخصیت آیت الله بروجردی نمود یافت و شخصیت های علمی مثل شهید مطهری ها و جوادی آملی ها نتیجه آن بودند. شخصیت مبارزه با استعمار در آیت اله کاشانی تبلور یافت و جریان آرمانگرایی در شهید نواب صفوی تجلی یافت و این آرمانگرایی است که مثل رود جاری است. لذا همین آرمانگرایی در جنگ تحمیلی بروز داده می شود و رزمند ما روی مین می رود و الله اکبر می گوید و به شهادت می رسد، شهید نواب هم در لحظه اعدام شهادت الله اکبر می گوید. هر دو شعار یکی است . ما میان این دو نسل از شهدا و مبارزان فدائی اسلام پل عقیدتی می زنیم .امام علی (ع) و پیامبر (ع) و ائمه هداه (علیهم السلام) که نسل های بعد آمدند همه آرمانگر بودند. آرمان عقیده و اعتقاد در طول تاریخ تداوم یافته و در مکتب انتظار و مذهب اعتراض هم منتظر ظهور آرمانگراست و شیعیان آرمانگرای حضرت مهدی (عج) هر روز با شمشیر آماده ظهور منجی بودند.

وی تاکید می کند: این آرمانگرایی دلیل استقلال ایران است. ایران را شیعه نجات داده. باید بگویم که اگر تشیع نبود ایران هم مثل کشورهای عربی مستعمره بود و اگر تشیع نبود ایران هم به زیر سلطه عثمانی می رفت. و جنگ هم بخاطر این است که با نهضت امام و انقلاب اسلامی آرمانگرایی تشییع در حال نفوذ معنوی به دنیاست. فدائیان اسلام همه یک آرمان دارند. زمان و مکان مهم نیست. فدائیان اسلام از سعید بن جبیر و زراره شروع می شوند و حالا به همه زمانها تسری می یابد. این یک جریان است یک روز جبهه، یک روز مبارزه با حکومت پهلوی و مکتب خروجی شیعه موفق می شود چرا که مفهوم متعالی و روحبخشی مثل "شهادت" و "فرهنگ عاشورا" دارند .

به عقیده این مورخ ایرانی: اسلام ناب محمدی(ص) دروازه های فکری دنیا را فتح می کند. عربیت و پان های ملی باید در غالب اسلام حل بشوند اسلام می تواند و باید بتواند دنیا را اداره کند.

وی ادامه می دهد: فدائیان اسلام در دوره جنگ تحمیلی می خوانند: "ما فدائیان در ره اسلام، جان خود را می دهیم آسان" و شعار نواب هم"اسلام یعلو و لا یعلی علیه " بود و شهید نواب و یارانش می سرودند: "به برافراشتن پرچم عدل لا اله الا الله بر فراز کاخهای جباوره و ستمگران اعم از روس و انگلیس امریکا صلوات" .

بچه های جنگ تحمیلی نواب را هم ندیده و درک نکرده بودند اما جریان فکری منتقل شده بود...

انتهای گزارش

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده