شهید بزرگوار میر نقی میر دوستی در اولین روز آبان ماه سال 1347 در روستای درجن شهرستان مینودشت استان گلستان در یک خانواده ی مذهبی و مؤمن چشم به جهان گشود...
نوید شاهد گلستان؛

تاملی بر زندگی «شهید میرنقی میردوستی» در سالروز شهادتش

شهید بزرگوار میر نقی میر دوستی در اولین روز آبان ماه سال 1347 در روستای درجن شهرستان مینودشت استان گلستان در یک خانواده ی مذهبی و مؤمن چشم به جهان گشود.

دوران طفولیت را در سایه ی پدری مهربان با ایمان و مادری پاکدامن و مهربان سپری کرد. در آستانه ی هفتمین بهار زندگی اش پا به عرصه ی علم و دانش نهاد و با شور و شعف فراوان مشغول کسب علم گردید. او در کنار تحصیل، استقامت، شجاعت و دلاوری را نیز به خوبی آموخت. دوران ابتدایی را در روستای دوزین گذراند.

و پس از پایان دوران ابتدایی در مدرسه ی راهنمایی روستای دوزین مشغول به تحصیل شد. در کنار تحصیل کمک کننده خانواده در امر کشاورزی بود. صبر و شکیبایی از ویژگی های بارز او بود رفته رفته در سایه ی ایمان و کانون گرم خانواده بزرگ و بزرگ تر شد و ایمان و اعتقادات دینی او نیز بیشتر از سن او رشد کرد. در زمان پیروزی انقلاب نوجوان ده یا یازده ساله ای بیش نبود ولی در انجام فرایض دینی همچون نماز جماعت ، روزه و حضور در مساجد و محافل اسلامی رغبت فراوان نشان می داد.

به طوری که برگزاری مراسم مذهبی در مدرسه و روستا و پایگاه مقاومت بسیج روستا را به عهده داشت، چه خوب از این مسئولیت سنگین بر می آمد و هر روز تقیّدش به ارزش های دین بیشتر می شد. در مدرسه، شخصی دوست داشتنی و محبوب بود و این ویژگی باعث شده بود که دوستان و معلمان به میر نقی ارادتی ویژه داشته باشند او در همه جا فعالیت مستمر و چشمگیر داشت و در جلسات آموزش نظامی و عقیدتی شرکت می نمود. ایشان نمونه ای راستین از یک انسان شجاع و دلیر بود و در شجاعتش همین بس که در سن نوجوانی داوطلبانه در جبهه های نبرد حضور داشت.

او در کنار فعالیت های مذهبی و سیاسی خود در نوجوانی هم پای پدر و خانواده به کار کشاورزی و دامداری نیز مشغول بود تا مشکلی از مشکلات خانواده را حل نماید او نوجوانی پر تلاش و زحمت کش بود او با سن کم خود سنگ صبوری برای پدر و مادر بود اگر کسی به ایشان کاری محول می کرد به نحو احسن آن را انجام می داد و به همین دلیل مهر خود را در دل همه ی اقوام و آشنایان و حتی همسایگان خود قرار داده بود. از کمک کردن به مردم به خصوص سالمندان لذت می برد و آن را نوعی تکلیف الهی برای خود و سایر جوانان می دانست.

او با روحیه شوخ طبعی که داشت تحت سخت ترین شرایط شوخ طبعی و خنده را فراموش نمی کرد هنگامی که در جلسات آموزش بسیج شرکت می کرد پس از مراجعت به منزل با چنان جذابیتی مسائل را تعریف می نمود و به قدری با اشتیاق صحبت می کرد که می شد عشق و علاقه ویژه ایشان به مبارزه و حق طلبی را در حرکات و سکنات او مشاهده نمود.

او از حیث شخصیتی انسانی کامل بود با وجود سن کم ولی به وسعت اقیانوس و قلبی مالامال از عشق به وطن و ولایت داشت و خونی که در رگ هایش جاری بود به عشق وطنش کی خوروشید. شهید بزرگوار سعی می کرد که رضایت والدینش را برای رفتن به جبهه جلب نماید. سرانجام پس از کسب رضایت پدر و مادر برای حضور در جبهه از طریق بسیج و سپاه شهرستان به جبهه اعزام گردید.

او پس از رشادت ها و مقاومت جانانه در مقابل دشمن بعثی در منطقه عملیاتی فاو در اثر تیر مستقیم به فیض شهادت رسید. پیکر پاک آن شهید پس از تشییع باشکوه در گلزار شهدای روستای زادگاهش به خاک سپره شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد

منبع: پرونده فرهنگی شهدا/ اداره هنری، اسناد و انتشارات استان گلستان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده