ساعت 9 شب دوم خرداد من نگهبان بودم، دیدم که عراقی ها تیراندازی می کنند و فهمیدیم از الله اکبر گفتن رزمندگان ترسیده اند، در روز سوم خرداد 1361 در ساعت 4 بعدازظهر با آزاد شدن خونین شهر از دست متجاوزین ما خوشحال شدیم.
نوید شاهد کرمان، شهید غلامرضا باقري پورحسين‌آبادي، سوم ارديبهشت 1345 در شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. تا پايان‌مقطع راهنمايي درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفتم مرداد 1362، در كوشك به‌ شهادت‌ رسيد. پيكر وي پس ‌از تفحص‌ سال1380، در هرمزدآباد رفسنجان به خاك سپرده شد.

خاطرات شهید غلامرضا باقری:
در روز هجدهم اردیبهشت 1361 صدامیان عقب نشینی کردند و در جبهه های کوهه، سید جاور، محمد خشن و خوین شهر و جاده اهواز، خونین شهر و در جبهه های دیگر به عقب نشینی پرداخته اند و دوباره ما آماده باش بوده ایم به حمله خونین شهر و در روز 22 اردیبهشت ما را از پادگان دشت آزادگان حرکت دادند به طرف خونین شهر و ما خوشحال شدیم.
آمدیم 30 کیلومتری خونین شهر مستقر شدیم و آماده باش هستیم تا دستور حمله برسد. در روز 61/2/6 در جبهه خونین شهر در سنگر با بچه ها نشسته ایم و عراقی ها با توپ و تانک دارند می زنند اما هیچ کار نمی کنند.
ساعت 6 بعدازظهر حرکت کردیم به جبهه خونین شهر، پشت یک خاکریز مستقر شدیم و آماده حمله هستیم که دستور برسد تا ساعت 6 صبح اما ما همانجا مستقر بودیم، یک مرتبه عراقی ها ما را گرفتند زیر آتش طولی نکشید که توپخانه ما را شروع کرد به زدن و طولی نکشید که هلی کوپترها به پرواز در آمدند و رفتند تانکهای آنها را نابود کردند و اما آسیبی به هلی کوپترها نرسید و سالم برگشتند و سه ساعت این حمله طول کشید که عراقی ها عقب نشینی کردند و بچه های ما رفتند جلو به پیشروی.
 در روز دوم خرداد 1361 در شب ساعت 9 شب که با تکبیرگویان بر پشت خاکریزها و من نگهبان بودم و یک دفعه دیدم که عراقی ها تندتند دارند تیراندازی می کنند و ما فکر کردیم می خواهند بچه ها حمله کنند که دیدیم نه دارند الله اکبر می گویند و آنها از ترس که خودشان در دلشان بود می ترسیدند داشتند تیراندازی می کردند.
در روز سوم خرداد 1361 در ساعت 4 بعدازظهر با آزاد شدن خونین شهر از دست متجاوزین ما خوشحال شدیم  و همان موقع بود که امیرکبیری و حسین منجم و یدالله جباری، حسین پورعلی محمدی از رفسنجان که آمده بودند و غلامرضا رجبی و حسین عبداللهی و حسن منجم آمدند که گفتند بچه ها کجایند ما گفتیم آنها رفتند که بروند آبتنی و ما رفتیم در کنار پورعلی مهدی و سیدکاظم که دیدیم آنها در سنگر نشسته اند.
رزمندگان اسلام در جبهه های کوهه - سیدجاور و خرمشهر و هویزه پیروز شدند. و اما در جبهه های کوهه - سیدجاور محمدخشن تراه خود دشمن عقب نشینی کرد و اما در جبهه های دیگر خونین شهر، شهر هویزه و چند جهبه دیگر پیروز شدند.

گزیده ای از وصیت نامه شهید غلامرضا باقري پور:
با درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی بت شکن . خدمت پددر و مادر و خواهران و برادرانم و همشهریان عزیزم سلام عرض می کنم. چند تذکر عرض می نمایم.
1- دعای کمیل را فراموش نکنید
2- نماز جماعت و نماز جمعه را فراموش نکنید که امام هم می فرماید سنگرها را حفظ کنید و بروید به مسجدها و سنگرند.
3- همه دست به دست هم وحدت را حفظ کنید.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده