شهادت دوازدهم مهرماه ؛
من با زبانم اين مردم را نمي توانم ارشاد کنم شايد در جبهه با خونم اين مردم اصلاح شوند.
آيا اين خون پاک شهداء بر شما اثر ندارد؟ / وصیت نامه شهيد رحمت الله حبيبی

نوید شاهد فارس: شهيد رحمت الله حبيبی در بیستم شهریور 1330 در روستای شول نقش رستم شهرستان مرودشت درخانواده ای با تقوا و با ايمان دیده به جهان گشود . وی به علت فقر مالی و نبودن مدرسه در زمان طاغوت و کمبود امکانات و مسائل معيشتی قادر به تحصيل نبوده و سواد چندانی نداشت .
 فضاي معنوي خانواده باعث شد که مسجد را سنگر لحظه هاي نيايش بدانند . همه خويشان او را انسانی خوشرو و خدا دوست مي شناختند .او براي گذراندن معاش خانواده کارگري  و کشاورزي انجام مي داد با دستان پينه بسته آبياری می کرد و خالق را سپاس مي گفت.
  پس از سال ها کوشش در جهت اوامر رهبر انقلاب و لبيک گفتن به معبود خود ،سرانجام در دوازدهم مهرماه سال 1363 در جزيره مجنون بر اثر اصابت تير به سينه به آرزوي جاودانه اش رسيد. روحش شاد .


بسم رب الشهداء والصديقين

به نام خداوند جهان به نام خداوند شهداء، به نام خداوند مؤمنان
 خدايا مرگ ما را شهادت در راهت قرار بده

ما زنده بر آنيم که آرام نگيریم     موجیم که آسودگي ما عدم ماست

به نام خدا، آن يکتا پروردگار جهان به نام خدايي که افتخار جنگ در راهش را نصيبم کرد و به نام خدايي که آرزو دارم شهادت را نصيبم کند .

 اينجانب سيد رحمت الله حبيبي وصيتم را با دعا براي امام شروع مي کنم :
خدايا امام ما را تا انقلاب مهدي نگهدار . حال با خانواده خود هم کلامی مي گويم ای عزيزان من اگر خداوند افتخار شهادت را نصيبم کرد راه مرا ادامه دهيد و دست از اين پير جماران برنداريد .

اي عزيزان من ای نور چشمان ، اگرمن جانم را در راه خدا دادم شما راهم را ادامه دهيد و نگذاريد سلاحم روی خاک بماند. با سلاحم از دين و امام دفاع کنيد . مبادا در قيامت بين شما فاصله ای باشد .
 ای همسرم ای شريک زندگانی من، تو وارث من هستی و تو بايد فرزندانمان را درست تربيت کني ، پسرانمان را حسينی و دخترانمان را زينب وار پرورش دهی تا رسالت خون ما را به دوش گيرند .

حال ای هم روستائيان: ای مردم، يادم هست يک بار برادر شهيدم مجيد گفت : من با زبانم اين مردم را نمي توانم ارشاد کنم شايد در جبهه با خونم اين مردم اصلاح شوند. ولي مجيد به خدا پيوست و خونش روي اين زمين پاک ريخت ولي شما به خود نيامديد ،  کي مي خواهيد به خود بيايد و دست از چند دسته گيتان برداريد مگر شما چقدر عمر مي کنيد که مي خواهيد همه را صرف اين اختلافات کنيد  آيا اين خون پاک شهداء بر شما اثر ندارد.

و حال اي برادران مسجدی مگر نه شما قول داديد که مسجد را ترک نکنيد و اسلحه مجيد و بهزاد روی زمين نماند پس چه شد اسلحه را که زمين گذاشتيد و مسجد را هم ترک کرديد و نماز جماعت و گروه مقاومت را رها کرديد و چند دستگی بينتان ايجاد شده . مگر رسول اکرم نفرمودند : من آن دو مومنی را که بيش از 24 ساعت بينشان اختلاف باشد به مسلمانی قبول ندارم پس شما چرا اين طور شديد شما فردای قيامت جواب بهزاد و مجيد را چه خواهيد داد . آيا شما که وصيت نامه بهروز بهمنی را خوانديد به وصيت او عمل کرديد ؟
 
و حال ای مادر عزيز و ای برادران و ای خواهران عزيز من از همه شما حلال بودی می طلبم و اگر بدی از من ديديد مرا حلال کنيد .
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند ، روباه صفتان زشت خو را نکشند
 گر عاشق صادقي ز مردن مهراس ، مردار بود هر آن که او را نکشد
 آن کس که تو را شناخت جان را چه کند ، ديوانه تو هر دو جهان را چه کند
 همه را به خداوند بزرگ رحمان و رحيم مي سپارم

تاريخ جمعه 28/11/1362
والسلام

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده