مختصری از وصیتنامه شهید على‌قجر شفيع‌نسب

نام شهید : على‌قجر

نام پدر : خدانظر

تاریخ تولد : 1312

محل تولد : سرکور

تاریخ شهادت : 67/4/4

وصيتنامه

بسم الله الرحمن الرحيم

ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و عداعليه حقا في التورية و الانجيل و القران.(سوره توبه آيه 111)

خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاي بهشت خريداري كرده و آنها در راه خدا جهاد مي كنند كه دشمنان دين را به قتل برسانند و يا خود كشته شوند اين وعده قطعي است بر خدا وعده است كه در (سه دفتر آسماني )تورات و انجيل و قرآن ياد فرمود.

با درود فراوان بر يگانه منجي عالم بشريت حضرت حجةابن الحسن و با سلام و درود بر رهبر عظيم و شأن انقلاب حضرت امام خميني دامت بركاة و با درود بر شهيدان راه حق و حقيقت از صدر اسلام تا شهيدان جنگ تحميلي و با سلام و درود بر رزمندگان سلحشور اسلام وصيت نامه خود را شروع مي كنم :از آنجايي كه كشور جمهوري اسلامي ما از هر طرف مورد هجوم كشورهاي ابر قدرت اين از خدا بي خبران شرق و غرب قرار گرفته و آنها هر روز توطئه مي كنند و همه آنها با پشتيباني همديگر مي خواهد كه اسلام را از بين ببرند وظيفه خود دانستم كه روانه جبهه بشوم و با دشمنان اسلام بجنگم تا بتوانم دين خود را نسبت به انقلاب و جمهوري اسلامي ادا كرده باشم و از كيان كشور و وطن و ناموسم حمايت نمايم من خداي را شكر مي كنم كه در برهه اي از زمان قرار گرفته ام كه مي توانم آزادانه فكر كنم و سرنوشت نهائي را كه همان شهادت در راه خدا مي باشد انتخاب نمايم امت مسلمان توجه كنيد و متوجه باشيد كه اين براي دنيا زحمت كشيدن وظيفه انسان مسلمان نيست و بدانيد كه اين دنيا گذرگاهي است و همه ماها بايد روزي از اين دنيا برويم و حال كه بايد يك روزي اين دنيا را ترك كنيم پس چه بهتر كه در راه خداوند شهيد شويم و در بستر مرگ طبيعي نميريم و از كليه برادران مي خواهم كه فكر خود را به كار ببرند و بدانند كه واقعاً اسلام ما از زمان پيامبر تا زمان هر كدام از امامان ما مورد حمله كساني قرار گرفته بود كه مي خواستند نور اسلام را خاموش كنند چون آنها دلبسته به دنيا بودند و از اسلام و مسلمين وحشت داشتند و نمي گذاشتند كه اسلام پياده بشود اينها منافع خود را در خطر مي بينند و تا دندان مسلح شده اند كه كشور جمهوري اسلامي را از بين ببرند ما از آنجايي كه خداوند وعده پيروزي داده است كه اگر شما دين خدا را ياري كنيد خداوند هم شما را ياري خواهد كرد و از آنجائي كه خداوند مي فرمايد مستضعفين بايد وارثين زمين باشند ما هم تا آخرين نفس با اين جنايتكاران و اين كساني كه خون ملتهاي مستضعف را مكيده اند مبارزه خواهيم كرد و از پاي نمي نشينيم و امت مسلمان اين را بدانيد كه ما تنها با صدام جنگ نداريم ما مي خواهيم تا فتنه در عالم هست بجنگيم شما خيال نكنيد با شكست عراق جنگ تمام مي شود ما بايد انقلابمان را به حول و قوة الهي در سرتاسر گيتي برقرار كنيم شما مگر حادثه خونين مكه يادتان رفته انشاءالله مسلمين بايد روزي كشور مظلوم فلسطين را نجات بدهد كشور عربستان كه خود را خادم الحرمين قلم داد مي كند چرا زائران بي پناه ما را در خانه امن خدا به شهادت مي رسانند و ما كه دم از اسلام مي زنيم نبايد يك لحظه غفلت كنيم وبايد تا رفع فتنه از عالم مبارزه بكنيم و از برادران و خواهران تقاضا دارم وحدت را حفظ كنند و سعي كنند منافقين با سمپاشي فكر آنها را از انقلاب و جمهوري اسلامي و خط امام منحرف نكنند و امام را تنها نگذاريد همانطوري كه شعار مي دهيد ما اهل كوفه نيستيم امام تنها بماند عملاً هم ثابت كنيد كه شما امامتان را هرگز تنها نمي گذاريد مساجد را خالي نكنيد چون با پر كردن مساجد و نماز جمعه و جماعت دشمن بيشتر وحشت مي كند به نمازتان اهميت زياد بدهيد كه الحمدالله همه را انجام مي دهيد اما من باب تذكر است و در پايان چند كلمه وصيت دارم اولاً از حجه الاسلام حاج مير احمد تقوي مقدم كه حق خيلي بزرگ حتي مثل يك پدر نسبت به فرزند هم بيشتر حق بگردن ما دارد و هر چند ما شايسته فرزند رانداشتيم اما اميدوارم چون غير از اين چيز ديگري از عهده ام بر نمي آيد به بزرگواري خود ما را حلال كنيد و اگر شهيد شدم و جسدم گيرتان آمد حتماً آقاي تقوي نما بخواند و خواهش مي كنم غير از روز شهادت و هفته و چهلمين روز ديگر مراسم براي من برگزار نكنيد چون راضي نيستم بيشتر مردم اذيت بشوند و قبرم را در قبرستان شهداي دهدشت قرار بدهيد و اگر امكان دارد بر خلاف عقيده ديگران قبر من نسبت به قبر شهداي ديگر ساده تر باشد و سعي كنيد از آرايشات زياد بر روي قبرم بپرهيزيد و از كليه برادران طلاب محترم كه دوره مبتدي را در مدرسه علميه ولي عصر مي گذرانند و بنده در خدمت آنها بودم از تك تك آنها در هر جا كه هستند حلاليت مي طلبم و همچنين از استاداني كه در اين مدرسه به من درس دادند اگر نافرماني از ما ديده اند ما را ببخشند و از برادران بزرگوار مير لطف الله خواهش دارم كه من را حلال كنند و اختيار پسران من در اختيار آقاي تقوي مي باشد و خواهش دارم يكي از پسرانم به اسم در شناسنامه محمد و در خانواده باشد علي خون است او را به حوزه عليمه بياوريد تا در حوزه تحصيل علم بنمايد .و در پايان از تمام كساني كه مرا مي شناسند خواهش دارم كه مرا حلال كنند و در خاتمه يادآور مي شوم كه از استفاده آهن آلات ،آلومينيوم و شيشه بر روي قبرم خودداري شود.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار

رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما