شهدای تیرماه
شهيد خدامراد شرافتي در هفدهم فروردين ماه هزارو سيصدو چهل وپنج از پدر و مادري مسلمان در خانواده محروم و تهيدست كه فقر بر آن سايه افكنده بود در روستاي لار بخش باشت ديده به جهان گشود و با رنجها و زندگي پر مشقت روستايي در دامن پدر و مادرش پرورش يافت.


نام شهید : خدادمراد

نام پدر : خلیفه

تاریخ تولد : 1345

محل تولد : روستاي لار بخش باشت

تاریخ شهادت : 67/4/4

محل شهادت : دژ خندق

 

زندگینامه

بسم رب الشهداء

با سلام بر مهدي موعود قائم آل محمد حامي مستضعفان جهان درود بيكران به رهبر كبير انقلاب اسلامي كه با رهبريهاي پيامبر گونه اش محرومين را از ظلمت به سوي نور به حركت درآورد.پاسدار  رشيد سپاه اسلام شهيد مظلوم خدامراد شرافتي از جمله كساني بود كه عاشقانه جاده هموار خوشبختي را در نورديده و به سوي معبود خود شتافت .

شهيد خدامراد شرافتي در هفدهم فروردين ماه هزارو سيصدو چهل وپنج از پدر و مادري مسلمان در خانواده محروم و تهيدست كه فقر بر آن سايه افكنده بود در روستاي لار بخش باشت ديده به جهان گشود و با رنجها و زندگي پر مشقت روستايي در دامن پدر و مادرش پرورش يافت دوران طفوليت را با حوادث ناگواري در روستا پشت سر گذاشت در سال 1350 علي رغم وجود مشكلات بسيار شديدي كه بر سر راهش بود از جمله دوري از مكان تحصيل با عشق و علاقه وافر جهت كسب علم و دانش قدم به مدرسه گذاشت دوران ابتدايي خود را با موفقيت به پايان رسانيد و در سال 1356 پدر بزرگوارش را از دست داد و دست نوازش پدري را از دست داد شهيد به خاطر فشار بسيار شديد مشكلات زندگي به مدت يكسال ترك تحصيل كرد ولي عشق و علاقه ايشان به كسب علم و دانش موجب گرديد كه مجددً از تحصيل برنداشته و به تحصيل خود ادامه دهد كه وجود مشكلات زندگي و عدم بي سرپرستي خانواده مجبور گرديد كه دست از تحصيل برداشته و بتواند مادر و برادران كوچك خود را سرپرستي و در زندگي آنها را كمك كند .اما با شروع جنگ تحميلي رژيم بعث عليه مقدسات جمهوري اسلامي و خاك ميهنمان در سال 1359 با وجود كوچك بودن چندين بار جهت اعزام به جبهه اعزام نيرو مراجعه و لي به علت خردسال بودن از اعزام ايشان ممانعت به عمل آمد تا اينكه در تاريخ 61/4/10 با وجود اينكه سرپرست خانواده بود مادر و برادران خردسال خود را رها و بسوي جبهه هاي حق عليه باطل شتافت تا در جهاد مقدسي كه امام فرموده بود جنگ بر هر كاري واجب تر است شركت كنيد پس از چهار ماه حضور در جبهه ها مأموريت خود را به پايان رسانيد.شهيد به دليل عشق و علاقه كه نسبت به جبهه داشت مجدداً در تاريخ 63/3/23 به مدت سه ماه به جبهه اعزام و مسئوليت مخابرات يكي از گردانهاي تيپ المهدي در جبهه آبادان را بر عهده گرفت در اين مرحله در جبهه آبادان در تاريخ 63/9/9 بر اثر موج انفجار دچار موج گرفتگي و از ناحيه كمر سردرد پا درد و چشم گرديد كه به تهران اعزام گرديد و به مدت چندين روز بستري گرديد و در اين مدت به مدت شش ماه تحت درمان قرار گرفت كه در اين مدت زجرهاي بسيار شديدي را بر اثر موج انفجار از ناحيه كمر متحمل شود اما ناراحتي وي نه تنها اراده وي را از جبهه و جنگ سست ننمود بلكه با عزمي راسخ تر از گذشته در جبهه ها حضور پيدا كرد.شهيد خدامراد شرافتي علي رغم مشكلات خانواده اسلام و انقلاب را بر هر چيزي ترجيح ميداد و در مدتي كه از حضور در جبهه برمي گشت در شهر به فعاليتهاي تبليغاتي مي پرداخت كه از آن جمله فعاليت در كتاب فروشي گسترده شهيد بر هيچ كسي پوشيده نيست شهيد در تاريخ 63/7/28 جهت خدمت مقدس سربازي و دفاع از آب و خاك ميهن خود به خدمت اعزام شده و تمام طول بمدت خدمت خود را در يگانهاي مختلف در جبهه هاي جنوب سپري نمود و در تاريخ 65/7/28 خدمت مقدس سربازي را به پايان برد و به شهرستان مراجعت نمود ولي به دليل علاقه وافري كه نسبت به انقلاب داشت با وجودي كه مادر پيرش را تنها گذاشته بود در شهر به فعاليت جهت پاسداري از انقلاب پرداخت از جمله فعاليتهاي بسيار گسترده پس از خدمت شهيد كه به حق در راه خدا و مخلصانه فعاليت مي كرد پايگاه مقاومت شهيد باهنر گچساران جهت پاسداري از انقلاب بود. در كتاب فروشي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي فعاليت گسترده در واحد تبليغات حزب جمهوري اسلامي فعاليت داشت. شهيد علي رغم اينكه در روستا سرپرستي خانواده اش را بر عهده داشت بجز مادر پيرش ولي با اين وجود حاضر نمي گرديد كه پايگاه مقاومت را ترك كند چرا كه همواره تأ كيدش بر اين بود كه بايستي اگر نمي توانيم در جبهه حضور مستمر داشته باشيم بايستي در پايگاه مقاومت حضور گسترده و پي در پي داشته باشيم فعاليتهاي گسترده اي كه در پايگاه مقاومت شهيد باهنر انجام داد نمي توان با اين چند نكته كوتاه بيان كرد و فعاليت شهيد را اكثر كساني كه به نحوي با ايشان در ارتباط بودند پوشيده نيست شهيد عضو پايگاه مقاومت و مسئوليت يك گروه را در پايگاه بر عهده داشت ايثارگري و اخلاق و خاطره شهيد را هيچ كس بيشتر از برادراني كه با شهيد رفت و آمد داشتند نمي تواند بيان كند شهيد اسوه اخلاق بود با تمام خويشاوندان ارتباط داشت هميشه سعي داشت كه در تمام اوقات در اولين فرصت به خويشان خود سركشي كند كه تمام خويشاوندان و كساني كه به نحوي با شهيد در ارتباط بودند از اين امر آگاه تر بودند و آن لحظه هايي را كه با آن حالت بسيار زيبا و بي آلايش اما مرتب و منظم داشت فراموش نمي كنند كه چه عشق و علاقه اي نسبت به آشنايان و خويشاوندان خود داشت و چگونه مهر و محبت در چهره او نمايان بود اما چه بايد كرد چه بايد نوشت و چگونه بايد خصوصيات اين شهيد را به رشته تحرير درآورد زيرا كه هيچ قلم و بياني قادر به توصيف اين عزيز كه جان در طبق اخلاص گذاشت يكي از خاطره اين شهيد اين بود كه بسيجي شدن آسان ولي بسيجي ماندن كار مشكل شما عزيزان قلب امام هستيد هميشه در صحنه باشيد در بسيج و پايگاه هاي مقاومت شهر و روستا مانند نگه داشتن جبهه هاي حق عليه باطل امام عزيز فرمودند كه جنگ در رأس تمام امورات است . اي زائران كربلا اي راهيان طريق عزت و شرف و اي اسوه هاي عشق و آزادي كه جان را در طبق اخلاص گذاشتيد و در انبوهي از فتتنه هاي غرب و شرق به فرمان امام امت ارواحنا فدا با همتي بلند و عزمي راسخ ديوارهاي ظلم و ستم را فرو ريخته بشتابيد تا گامهاي آخرين را هر چه استوارتر برداريم . اي برادران بسيجي همان طور كه امام عزيز فرمودند بزرگترين مشكلات در راه انقلاب به دست شما بسيجيان حل شده است پس برادران عزيز حركت كنيد و مهلت را از دشمن بگيريد مواظب جوانان باشيد خداي ناكرده ناخواسته در خواب غفلت فرو روند و شما اي برادران و خواهران مسلمان پشتيبان امام و انقلاب باشيد تا صدمه اي نبيند و پشتيبان روحانيت باشيد و نگذاريد افرادي سودجو و فرصت طلب بين شما تفرقه بيندازند اي عده اي كه دم از اسلام و يا در لباس اسلام يا طرفداران محرومين و مظلومين و در حال حاضر طرفدار جنگ هستيد اما نمي دانند كه خط مقدم جبهه يعني چه و كجا هست و دليلش چيست كه بر سر شما حكومت مي كنند اين عده را بشناسيد و در گوشه اي از تاريخ براي نسلهاي آينده به عنوان يك وظيفه همانطوري كه پيام خون شهدا را به آيندگان مي رسانيد بگوييد كه فرصت طلب يعني چه و چه كساني هستند و خط مش و ايده چنين افرادي را بگوييد.شهيد پس از گذشت 8 سال از جنگ و حضور گسترده چه در جبهه و چه در پشت جبهه در تاريخ 67/2/5 به جبهه اعزام و سرانجام اوراق زندگي اش را خداوند به سوي خود سوق داد وعده كه نسبت به او داد  عملي گرديد و در تاريخ 67/4/4 در حالي كه دشمن قدار ناجوانمردانه به آنها حمله برده پس از رشادتها و مقاومتهاي بي نظير كه براي يك نيروي رزمي فوق العاده حماسه آفرين در دژ خندق به همراه ديگر همرزمانش به خيل شهيدان هميشه جاويد شتافت و به آرزوي ديرينه خود يعني شهادت رسيد اما اي كاش جسد خونين و پيكرش را براي مادر داغدار و برادران جگر سوخته اش مي آوردند الهي هر كه تو را شناخت علم و مهر تو را فروخت هر چه غير از تو بود بينداخت .الهي به همتايي و توانايي و به بينايي و به صفاي و به مبرائي و به استغنايت  جسد خونين شهيد سعيد را از دست برد حوادث طبيعت مصون بدار .

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده