به سختی از جایم بلند شدم و خودم را به او رساندم. ذکر «یا ابوالفضل ( ع )» بر لبانش جاری بود که به شهادت رسید.
نوید شاهد کرمان، "یک روز قبل از شهادتش، در خُرمال به من گفت: « مصطفی ! دیشب خواب دیدم سرم بر دامن سید بزرگوار و بلند قامتی است ، فکر می کنی تعبیرش چیست؟ »
گفتم :« نمیدانم .»

نزد فرمانده ی گردان، آقای سلاجقه رفتیم و جریان را برای ایشان تعریف کردیم . او در حضور غلامرضا حرفی نزد . 

بعد از آن، وقتی من را تنها دید، گفت :« شاید تعبیر خوابش، شهادت باشد و سر او در لحظه ی شهادت در دامن شخص بزرگواری قرار گیرد.»

حوالی ساعت نه صبح همان روز ، از دفتر فرماندهی دستور سرو سامان دادن به سنگرها ابلاغ شد. مشغول کار شدیم. غلامرضا کنار سنگر، روی گونی پُر از خاک نشسته بود و مشغول نوشتن نامه به خانواده اش بود . 

در همین حین، گلوله ی خمپاره به پشت خاکریز اصابت کرد. فرمانده ی دسته ، بچه ها را به داخل سنگر هدایت کرد. 

غلامرضا داخل راهروی سنگر بود که دومین گلوله ، جلوی سنگر به زمین خورد . گرد و غبار و دود ، فضا را پُر کرد. همه بیرون رفتند . 

پاهایم را موج گرفته بود ، نمی توانستم حرکت کنم. از غلظت گرد و غبار که کاسته شد ، غلامرضا را دیدم که روی زمین افتاده بود . 

به سختی از جایم بلند شدم و خودم را به او رساندم. ذکر « یا ابوالفضل ( ع ) » بر لبانش جاری بود که به شهادت رسید."

راوی: همرزم شهید

برگرفته از کتاب ره یافتگان کوی یار

شهید علیرضا قائم‌پناه تاج‌آبادي، پنجم‌تير1349، در روستاي تاج‌آباد از توابع‌ شهرستان زرند چشم به‌ جهان گشود. تا اول متوسطه تحصيل كرد، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم ارديبهشت1367، در خرمال‌عراق براثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي امامزاده عبدالله (ع) زادگاهش واقع است.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده