گفتم: تو یک دست کت و شلوار پیدا نکردی بپوشی؟» لبخند ملیحی زد و گفت: «چکار کنم علی آقا، پاسدارم دیگه!»
نوید شاهد کرمان، "فردای روز خواستگاری احمد (شهید سلیمانی) با ماشین به رابر رفتند و به عقد همدیگر در آمدند. آشپزی عروسی با من بود. خیلی سرحال بودم. دیگ های جلوی خانه پدرش روی آتش بود و بوی برنج توی محل پیچیده بود. 
قتی فهمیدیم داماد را آورده اند، ملاقه به دست به پیشوازش دویدم دیدم ای داد بی داد! داماد با همان لباس جبهه است. با پیراهن فرم سپاه و شلوار خاکی! داد زدم: «مرد حسابی این دیگه چه وضعیه؟ من تمام هنر آشپزی ام را امروز رو کرده ام آن وقت تو یک دست کت و شلوار پیدا نکردی بپوشی؟» لبخند ملیحی زد و گفت: «چکار کنم علی آقا، پاسدارم دیگه!»

راوی: مهدی سلیمانی

شهید احمد سلیمانی در سال 1336 در شهر بافت (روستای قنات ملک) دیده به جهان گشود.
وی در دروان خدمت خود در جنگ تحمیلی سمت‌های مختلفی از جمله معاون اطلاعات و عملیات و جانشین ستاد لشکر 41 ثارالله در عملیات‌های مختلف را بر عهده داشت.
حاج احمد سلیمانی سرانجام در مهر ماه 1363 در ارتفاعات میمک به همراه جمع دیگری از یارانش ابدی شد.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده