شهدای رمضان
شهید پناهی در سال 1341 در روستای دژ کوه در خانواده ای زحمت کش و مذهبی به دنیا آمد . هرچه بزرگتر می شد آشناییش با اسلام و مسائل اسلامی بیشتر می شد.آغاز انقلاب آغاز کمال در شخصیت او بود.


نام شهید : سالار

نام پدر : علیرضا

تاریخ تولد : 1341

محل تولد : دژکوه

تاریخ شهادت : 61/4/27

محل شهادت : شلمچه

زیارتگاه : گلزار شهدای سوق

وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحيم

(ربنا افرغ علينا و ثبت افرغ مناو انصرنا علي القوم الكافرين)

سلام بر شماها اي پدر و مادر برادر و خواهر بخصوص تو اي مادر مهربانم كه چه شبها كه نخوابيده اي و براي من زحمت كشيده اي و من نتوانستم جبران كنم چرا كه روز آن رسيده كه بايد به جبهه بروم و از دينم و قرآنم دفاع كنم ،مادرم نمي شود كه در خانه نشست بايد مردانه دوش با دوش برادران در جبهه جنگ حق عليه باطل جنگيد و مي دانم كه تو دوست نداشتي كه فرزندت در بستر مرگ و لاي رختخواب بميرد بلكه در جنگ اسلام و كفر بميرد و ادامه دهنده راه حسين(ع) باشد.اما پدر و مادر و خواهر و برادر عزيزم اميدوارم كه سلام گرم و آتشين مرا كه با قلبي پاك وسرشار از مهر و محبت كه از گوشه اي از سرزمين كربلاي حسيني و سرزميني كه خاك آن بوي آتش و خون سرزميني كه هميشه گرم و سوزان بوده و با خون شهيدان سيراب شده و سرزميني كه پيروان پاك حسين را مي طلبد و نداي (هل من ناصر ينصرني ) حق را سر مي دهد پذيرا باشيد و بپذيريد.اما اي عزيزان من آنچه كه مهمتر از همه چيز است صبر است و خدا صبر كنندگان را دوست دارد و صبر در شمار معروفترين واژه هاي اسلامي است و بايد صبر كنيد و ناراحت نشويد و در برابر شدائد محكم باشيد بخصوص تو اي مادرم در آن هنگام كه آدمي در برابر شدائد و مصائب روزگار قرار مي گيرد و سنگ آسياب آزمايش هاي زندگي او را بشدت مي فشارد و مي كوبد،اگر وي به لابه و بي صبري دست نزند و جزع و شيون نكند روزنه هاي ارتباط او با خدا گشوده تر و آزاد تر مي گردد و دل وجانش به نور حضور خدا روشن و روشنتر مي شود ولي اگر ضعف ايجاد نمايد و شيون جزع نمايد همانطور كه از خود بيگانه و بي خبر مي شود از خدا هم بي خبر و بيگانه مي شود پس توصيه ام اين است كه از شهادتم ناراحت نباشيد بلكه خوشحال باشيد مادرم اين را از ته قلب مي گويم به قرآن قسم آرزوي من اين است كه شهيد بشوم و شماها هم خوشحال باشيد بخاطر فرزندت همچنان قلبم مي تپد براي اين حمله نه من تنها بلكه تمام اين برادران كه آماده حمله هستند، ديگر با چه زباني بگويم چند مرتبه بگويم كه تو را به قرآن برايم ناراحت نشويد چرا كه بهترين كار نصيبم شد مگر مادر و خواهرم سرانجام انسان مرگ نيست و آيا نمي ميرد، بله همه ماها بنوبه مرگ به ملاقاتمان مي آيد و خوشابحال كسي كه به اين راه سعادت رفته پس اگر فكر كنيد به خدا قسم نبايد ناراحت بشويد و اميدوارم كه مادرم نزد حضرت فاطمه سربلند باشي و به تو بگويم كه آفرين كه تو هم فرزندت راه پسرم را پيمود.وقت نيست حمله نزديك است لحظه شماري مي كنم خوشحالم چرا كه فكر مي كنم اگر كشته شوم پيروزم و اگر بكشم هم پيروزم پس ديگر باكي ندارم در پايان سلام مرا به عموهاي عزيزم كه زحمت هاي زيادي بخصوص علي پناهي كه زحمتهايش فراموش شدني نيست و مي دانم كه چقدر اين عموهايم خوب هستند و ما را دوست دارند از ايشان مي خواهم كه مرا حلال كنند و سلامم را به اقوامان يك به يك از كوچك تا بزرگ برسانيد و بگوئيد برايم طلب آمرزش كنيد سلامم را به جابر كرائي پسر عمه عزيزم و محراب كرائي حتماً برسانيد و انشاالله اميدوارم كه همه شماها اقوامانم ادامه دهنده راه حسين باشيد و مرگتان در رختخواب نباشد چه خوش است كه در جنگ باشد و براي اسلام باشد و اين دعا را هميشه كنيد و فراموش نشود .                

 خدايا خدايا تا انقلاب مهدي           خميني را نگه دار 

 

و اگر كشته شويم در راه خدا شهيد شده ايم و اما عزايزان من اينه كه لحظه موعود «و آن جمله به دشمن كافران و رفتن به سوي خداوند و شهادت در راه او بوده است و اينكه شايد بدينوسيله با شهادتم توانسته باشم مسئوليت خويش را نسبت به انقلاب و اسلام ادا كرده باشم و ليكن خوشا به حال آن عاشقي كه خدا بهش توفيق مي دهد و يا خلوص يا نيتي كه تنها و تنها براي خدا باشد اين راه را بپيمايد و قفس تاريك تن را بشكند.

خداوند ا... اكنون كه توفيق بدست آمده در جبهه هستم از تو مي خواهم كه مرا شهيد بميران شايد خون ناچيز من كمكي باشد براي تداوم اين انقلاب اسلامي كه شكست ناپذير است. خداوند  مرابه آرزوئيم كه شهادت است برسان. ولي در خاتمه نامه ام از پدر و مادرم كه اين همه براي من زحمت كشيده اند تا مرا بزرگ كرده اند و من نتوانستم زحمات ايشان را جبران كنم، از ايشان مي خواهم كه مرا بخشند وحلال كنند و بعد عموهايم كه زحماتي زياد براي من كشيده اند از ايشان مي خواهم كه مرا حلال كنند. و چند كلمه اي با شما اي برادران و اي خواهران عزيزم، از شماها مي خواهم كه صبر داشته باشيد، چرا كه خداوند با صبر كنندگان است و آنها را دوست مي دارد من برادر بزرگ عزيزم غلامرضا پناهي، از تو حتماً مي خواهم كه از شهيد شدن م ناراحت نشوي به ديگر برادران و خواهران و مادر عزيزم كه براي من هيچ گونه ناراحتي به خودشان راه ندهند و سلام مرا به تمام اقوامان برسانيد. پدرجان زحماتى بيشمار برايم كشيدى پس مرا ببخش .

باز مي گويم كه پدر و مادر و برادران و خواهران براي من ناراحت نشويد كه هر چه روي زمين هست مي ميرند و مرگ هر روز به ملاقات يكي از ماها مي آيد و كسي نيست كه زنده بماند به جز الله و چه خوش است كه مرگ با سعادت باشد نه با ذلت، سلامم را به جابر كرايي، و محراب كرايي برسانيد.

خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده