نگه که کوچکترین فریاد در گلوها محو گرددشهادت برترین فریاد باشد
شهید فتحی از همان ایام که رهبر عزیزمان فرمودند که همه باید بسیج شوند و از اسلام و حق دفاع کنند


زندگینامه

نام و نام خانوادگی: غلامحسین فتحی

شغل: لوله کش

تاریخ تولد: 1340

محل تولد: هشترود

تاریخ شهادت" 19/11/61

محل شهادت : فکه

شهادتی طریق مردان خداست که آنان را بر مرکب سرخ چوش تیز روی می نشاند و به مولا اعلی رهنمون میسازد و آنگاه که کوچکترین فریاد رسای حق بر روسا ساختن ناحقی شکوه ها بر زبان میراند و از ظلم و تجاوز و ستم می گوید و سعی در بسط حق و عدالت دارد چنگال نابکار ستمگران و زورگویان از پس پرده های ابهام و تجاوز گلولگاه منادیان حق را می فشرد و آنان را به شهادت میرساند اما غافل از اینکه خون بر زمین ریخته شده آنان نیز چوبه داری خواهد شد بر گردن جباران و یغماگران و در کشاکش این گیررو دار است که شهادت برترین فریاد ها میگردد که هر لحظه همچون تپکی گران بر سر ستمگران فرود میاید و دیری نخواهد پائید که آنان خویش را در دستان توانمند عدالت گرفتار شده می یابند و آنگاه است که سیمای روشن حق با انوار انعطاف پذیر خود فریاد بر میاورد.

آنگه که کوچکترین فریاد در گلوها محو گردد

شهادت برترین فریاد باشد

آری شهادتاست که زور و زور مندان را به صلیب میکشد و به زندگی ننگین آنان پایان می بخشد و چهره کریه آنان را بینش از پیش رسوا میسازد و نیز گواهی میشود برراستی قامت حق یکی از این شهیدان والا مقام که در پی رفع تجاوز کفار بعثی صهیونیستی علاق که در صدد به انزوار کشاندن نظام جمهوری اسلامی به خاک میهن عزیزمان حمله ور گردیده بودند و یورش برد و عاشقانه در این راه به معبود پیوست شهید غلامحسین فتحی است که در سال 1340 در روستائی از توابع شهرستان مراغه در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود.

در آن ایام که ایران اسلامی مان با فقر فرهنگ معنوی و عدم امکانات آموزشی شدید روبرو بود شهید همانند دیگر کودکان آن روستا از نعمت تحصیل بی بهره ماند با اینکه از هوش و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود ولی از همان زمان یعنی سن 6 سالگی به امور مذهبی علاقه مند بود و سعی در فراگیری مسائل اسلامی
می نمود.

در سن 10 سالگی علاوه بر فقر فرهنگی فقر مادی نیز گو بیانگیر خانواده اش بود بهمین دلیل به اتفاق خانواده اش به تهران مهاجرت کردند و بعنوان کارگری ساده لوله کشی مشغول کار شد.

چند سالی بدین منوال گذشت تا انقلاب شکوهمند اسلامی ایران با رهبریهای پیامبر گونه نایب بر حق مهدی موعود (عج) حضرت امام خمینی در حال شکوفایی بود وی در آن ایام که همانند سایر امت شهید پرور ایران به ظلم و ستم رژیم سفاک پهلوی واقف بود با پیوستن به صفوف متحد و خلل ناپذیر امت قهرمان ایران همگام و همپای با آنان در قیام میلیونی توده های مستضعف که همه چیزشان را به حیله های متعدد در ورطه فناونیستی قرار داده بودند شرکت می جست و با پخش کردن اعلامیه های امامامت و نوارهای مذهبی و مصاحبه های امام عزیز سعی در رشد افکار سیاسی و اجتماعی و تغییر رویه فرهنگ پوچ گرایی که در آن ایام کم و بیش گریبانگر ملت ایران بود می نمود و تمام دوستان و آشنایان خویش را نیز به شرکت فعال و مستمر در قیام پرشکوه اسلامی دعوت می کرد.

در نیمه دوم سال 1358 که صدام  این نوکر حلقه بگوش استکبار جهانی با لشکر کشی های خود در چند جبهه و غربی ایران مامور خاموش ساختن شعله های پر فروز انقلاب اسلامی گشت که میرفت پای خویش را در سایر کشورهای تخت سلطه و ستم بگشاید و روح عطش زده مردم آن سامان را همانند ایران انقلابی از حقیقت وجودی اسلام عزیز سیراب نماید اما غافل از اینکه این عامل صهیونیست تمام جوانب کار را در نظر گرفته بود جز یک چیز و آن اعتقاد و ایمان راسخ ملت ایران بود که برابری میکرد با تمامی ادوات جنگی و نظامی آنها.

شهید فتحی از همان ایام که رهبر عزیزمان فرمودند که همه باید بسیج شوند و از اسلام و حق دفاع کنند در پی لبیک گویی به فدای هل من ناصر ینصرونی حسین زمن خویش عزم رفتن به جبهه های نبردحق علیه باطل کرد و از جان دل فرمان رهبر را پذیرا گشت.

ابتدا به جبهه دهلران رفت که در آنجا هدف ترکش بعثیون کافر قرار گرفت و وی را برای مداوا به بیمارستاهای اراک منتقل کردند و بعد از مداوا به خانه بازگشت در مدت زمان کوتاهی که در منزل بود همیشه ناراحت بود و عشق به اسلام و انقلاب آنچنان در وی ریشه داوینده بود که ماندن در شهر وی را سخت آزرده خاطر می گرداند.

و هنوز جراحات حاصله از تیر کفار بعثی بر بدنش بهبودی نیافته بود که مجددا به بسیج مراجعه کرد تا به جبهه اعزام شود ولی مسوولین بسیح وی را از این کار منع می کردند.

سرانجام بعد از اینکه بهبودی نسبی برایش حاصل گشت و پایش کمی بهتر شد با شوق زاید الوصفی به سوی جبهه شتافت و بالاخره اینک قسمتی از وصیتنامه شهید

کاروان حسینیان بسوی کربلا در حرکت است و هر لحظه بر سرعت خود دراه معشوق و معبود میافزاید در این مسیر هرکسی بر دیگری پیش میگیرد و سعی
می کند سریع تر و پرشتابتر راه سخت و پر مشقتش را طی کند و جام شیرین شهادت را بر لب گرید.

من نیز راه خود را انتخاب کرده ام و در راه آن پیش میروم راهی که سید الشهدا (ع) در راه اسلام و قرآن به شهادت رسید من نیز از شما برادران و خواهران میخواهم که راه سید الشهدا را در پیش بگیرید دختران را زینب وار تربیت کنید و پسران را حسین گونه پرورش دهید به آنان درس اسلام و جانبازی در راه قرآن و هدف را بیاموزید.

نماز جمعه را فراموش نکنید وحدت خود را حفظ کنید به مجالس دعا و قرآن بروید امام را دعا کنید.

 منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثاگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده