شهید اردیبهشت
دوشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۴۴
شهید حسن سلیمانی فرزند علی جان در سال 1319 در اصفهان چشم به جهان گشود. او در تاریخ 10/2/61 در حمله پیروزمندانه رزمندگان اسلام در منطقه دارخوئین ندای حق را لبیک گفته و به وصال حق شتافت.

"بنام خدا"

در سال 21/10/1319 در پيكان يكي از توابع شهرضا اصفهان به دنيا آمد. بعد از گذراندن نيمي از كودكي يعني در سن 2 سالگي به درخواست پدرگرامي ايشان به شهر مقدس خون و قيام يعني قم منتقل شدن و در سن 12 سالگي براي امرار معاش به تهران رفت و علاوه بر امرار معاش به فعاليتهاي انقلابي مشغول بودند. تا سال 1342 كه براي ديدن خانواده به قم عزيمت كرده بودند طي شركت در تظاهرات او را دستگير كردند و در بازداشتگاه او را نگه داشتند و چون خانواده از فعاليتهاي ايشان خبردار نبودند با پا در مياني او را آزاد كردند. بعد از آن ماجرا به تهران ميآيد و بعد از محرم 1342 با دختر همسايه هایشان در قم ازدواج ميكند و به تهران مي آيند و همچنان به فعاليت انقلابي ادامه ميداد و با همسر و فرزندان خود در تظاهرات شركت ميكرد و از هيچ كار خيري دريغ نميكرد حتي در جمع آوري باند و وسايل امدادي و غيره و تا چهار روز در بهشت زهرا مشغول به كندن قبر براي شهيدان و كمك به مجروحين براي رسيدن به بيمارستان.

اين فعاليتهاي در بين تمام اعضاي خانواده وجود داشت كودكان يخ جمع آوري مي كردند و كيسه هاي خاك پر مي كردند همسرشان داروها را جمع آوري كرده و بين مجروحين تقسيم ميكردند تا اينكه انقلاب شد او و همسر و فرزندانشان در پوست خود نمي گنجيدند. از خوشحالي شكلات و شيريني پخش مي كردند چون رژيم شاه سرنگون شد و خميني بت شكن آمده و همه جا را گلستان كرده.

مدتي از انقلاب نگذشته بود كه جنگ تحميلي ايران و عراق شروع شد. اين شهيد والامقام از طرف كميته منطقه 10 و مسجد مهديه به صورت افتخاري مأمور شده بود كه وسايل امدادي براي رزمندگان جمع آوري كند. بنابراين با يك چرخ دستي و بلندگو و دفتري براي ثبت تمام وسايل به دور كوچه و محله ها ميگشت تا انجام وظيفه كند. ولي مردي بودند در همان زمان با نيش و كنايه ميخواستند او را از تمام اعتقاداتش دور كنند ولي نتوانستند. تا اينكه شهيد به اين فكر افتاد كه اين فعاليتهاي پشت جبهه او را ارضا نميكند بنابراين تصميم گرفت تا به جبهه برود و نزديك و تن به تن با دشمن بجنگد و از همسرش رضايت خواست كه به جبهه برود و همسرش با كمال ميل قبول كرد و گفت من افتخار ميكنم كه همسرم در راه خدا قدم بردارد و جان نثار كند و به صورت افتخاري از راه بسيج وارد پادگان امام حسين شد و پس از گذراندن دوران كوتاه آموزشي به جبهه اعزام شد.

(1/ارديبهشت/1361) عازم شدند و به همراهي گروهان ايثار واقع در تيپ محمد رسول الله گردان ميثم و پس از مدت 10 روز در عمليات بيت المقدس در روز (10/2/1361) با اثابت كردن تركش خمپاره در شكم به درجه رفيع شهادت نائل شدند و خبر شهادت ايشان روز 13 به خانواده ايشان داده شد و ايشان وصيت كرده بودند كه پيكر پاكشان را در همان چرخ دستي كه وسايل براي مجروحين جمع آوري ميكردند گذاشته شود و از منزل تا مسجد محله برده شود و پيكر ايشان طبق وصيت خود در امامزاده شاه سيدعلي كه يكي از نوادگان حضرت ابوالفضل است در قم به خاك سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده