شهید اردیبهشت
يکشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۶
شهید حسین مسلمی کرامت در سال 1338 در همدان دیده به جهان گشود. او در تاریخ 27/2/60 در منطقه سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

                                                 بسمه تعالی

 

به خدمت برادر بزرگوارم ابوالقاسم  

بسم رَبّ الشهداء و الصدیقین ... ان الله یُحبُّ الذینَ یُقاتِلون فی سَبیله صَفّاً کَاَنّهُم بُنیان مَرصوص أن مومنانی كه در راه خدا فی سبيل الله با مومنان در خط جهادند با کافران مانند سد آهنین همدست و پایدارند خدا بسیار دوست می دارد.

پس از عرض سلام اولاً امیدوارم که همیشه سلامت بوده و در کارهای خود موفق و پیروز باشی ثانیاً اگر از احوالات اینجانب برادرت حسین را خواسته باشی بحمدالله سلامت هستیم و به دعاگویی شما مشغول می باشم و مسئولیت سنگینی که به عهده داریم که برای حفظ اسلام و قرآن و برای استمرار حاکمیت الله در زمین انجام وظیفه می نمائیم تا جان در بدن داریم از پای نخواهیم نشست تا نابودی صدام کفر و تجاوزگر اسلحه زمین نمی گذاریم تا پیروزی نهائی بر کفر جهانی یا مرگ سرخ شهادت را می پزیزیم یا به یاری خدا دشمن را از میهن اسلامیمان بیرون می رانیم تا دنیا و دشمنان بدانند ذلت نمی پذیریم.

اگر کشته شویم پیروزیم و اگر هم بکشیم پیروزیم (و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون) باری برادر جان برای شما و پدرم و مادرم و برادرانم و برای خواهرانم جداگانه برای همه شماها نامه نوشتم فرستادم.

برادر شما بخواهید از تمام قوم خویشان دوستان از همسایه هایمان ما را حلال کنند باری برادر هر چه فکر کردم که وصیت نامه بنویسم چیزی ندارم بنویسم مال دنیا زن و فرزند ندارم که بنویسم غیر از پدر و مادرم و خواهرانم چیز دیگری ندارم آنها را به خدا و شما را به خدای کریم می سپارم فقط وصیت من این است اگر من طوری شدم پدر و مادرم را به شما سفارش می کنم مادرم را مواظبت کن دلداری بده نگذار زیاد گریه کند زیاد ناراحتی بکند بگو که مثل زینب (ع) زینب وار صبر کند رسالتش را به دنیا برساند هدف شهداء را راه شهداء را زنده نگهدارد به دنیا اعلام کند هر جا که می رود هر جا که می نشیند قدمش را بلند و سرش را بالا بگیرد افتخار کند که فرزندی چون حسین را در راه حسین (ع) و فرزندش خمینی نایب بر حق امام زمان (ع) فدا داده است. افتخار کند دشمنان اسلام منافقان راه خمینی خط خمینی را محکوم کند و جلو خائنین ایستادگی.   

شکر خدا کند که در این زمانه سرباز شدم و به مملکت اسلامی خدمت می کنم اصلاً این خودش یک افتخار است که در راه اسلام قران خدمت می کنم. به مادرم بگو که درست فکر کند درست بیندیشد که اگر در زمان طاغوت خدمت می کردم چطور می شد این خدمت به خانواده ما ننگ نبود! برای یک مسلمان آگاه ننگ نبود؟ خدا را شکر که امام آمد حق آمد به مردم ایران به جوانان ایران شوق و عزت داد هزاران شکر این سعادت نصیب جوانان ایران شد و اما باری برادر جان این بار که نامه می نویسم اصلاً احساس جدائی می کنم چون هر روز چند نفر از برادرانمان جلو چشممان شهید می شوند خمپاره مثل باران بر سرمان می بارد این خواست خداست که ما هنوز زنده هستیم هر چه تقدیر خداست راضیم. برادر من هم اگر طوری شدم حلالم کن از شما خیلی تشکر می کنم که من را آگاهی دادی با نامه های خود من را روشن کردی. راه سعادت به ما آموختی فهمیدم جریانات چیست؟ هدف ما هم چیست ؟ امید است اگر شهید شدم راه من درست باشد اما نمی دانم سرنوشت انقلابمان با آن منافقان با آن فرصت طلبان دورو غرب زده ها از راه رسیده ها که می خواهند با خون شهیدان به مقام منصب و به نقشه های شیطانی خود برسند امید است به دست مسلمانان ذلیل و رسوا شوند فقط مسئله ما این است نه خستگی می دانیم و تشنگی نه از دشمن می هراسیم ولی فکرمان آنجاست که این اختلافات به کجا منتهی می شود خدا یار امام عزیزمان خمینی باشد و پشت پناه یاران امام خط امام و پیروان ولایت فقیه  ننگ و نفرت بر منافقان فرصت طلب مرگ بر آمریکا و پیروان خط آمریکا و مرگ بر ضد ولایت فقیه . فلیتوکل علی الله فهو حسبه  

  8/2/60 

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده