ساعت 5/30 بامداد 17 آذر 59 شهید عبدالهی غسل شهادت کرد نماز صبح ونماز شهادت خواند و به من گفت اگر امروز به افتخار شهادت نائل شدم تو جنازه مرا به دست خانواده ام برسان

نام  :معصوم
نام خانوادگى  :عبداللهى
نام پدر :فرامرز
تاريخ‌تولد  :05/03/1335
ش.ش   :600
محل‌صدورشناسنامه   :اهر
 تاريخ شهادت  :17/09/59

در سال 56 در یکی از کارخانه های تریکوبافی با همسرم آشنا شد. روحیه مبارز وحق طلب او باعث شد تا با وی ازدواج کنم و حاصل ازدواج ما یک پسر بود به نام هاشم که پنج سال بعداز شهادت همسرم فوت کرد. سه سال از زندگی مشترک ما نگذشته بود که متقاضیان 56 به خدمت سربازی فرا خوانده شدند. همسرم نیز بلافاصله نام نویسی کرد و من و هاشم رابه خدایمان سپرد و برای دیدار پدر ومادرش عازم زادگاه خود جلفا شد یک هفته پس از آن نیز عازم سوسنگرد گشت و بعداز یک ماه و نیم دوری، نزد ما برگشت اما سه روز بیشتر تاب نیاورد و مجدداً روانه جبهه شد.

آنچه خواندید گوشه­ای از خاطرات همسر شهید معصوم عبدالهی متولد 35 از جلفا بود شهید تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی گذراند و پس از آن برای تامین معاش به کار پرداخت. از وصیت­های وی به همسرش این بود که از پسرمان خوب نگهداری کن و وقتی بزرگ شد به او یاد بده که راه مرا ادامه دهد و من هم در آخرت به دیدارت خواهم شتافت و خواهشم این است که از شهادت من نه تنها نالان و گریان نشوی، بلکه جای مرا هم در خانه پرکنی و نگذاری آنها خانواده­ام بیوهده نارحت شوند در خصوص شهادت شهید یکی از همرزمان وی چنین می­گوید:

ساعت 30/5 بامداد 17 آذر 59 شهید عبدالهی غسل شهادت کرد نماز صبح ونماز شهادت خواند و به من گفت اگر امروز به افتخار شهادت نائل شدم تو جنازه مرا به دست خانواده ام برسان او پس از گفتن این جمله بی­درنگ خط مقدم رفت و درست راس ساعت 6 بامداد همان روز جنازه ی را روی دوشن برادرانم دیدم که به طرف چادر می­آورند. و به این ترتیب پیکر شهید معصوم عبدالهی، پس از بیست و چهار سال تحمل دنیا در صبح 17 آذر 59 به زادگاهش منتقل شد و در آنجا آرمید.

منبع: مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران تهران بزرگ
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده