شهید فروردین
سه‌شنبه, ۰۸ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۱
شهید سید عبدالله برقعی فرزند جعفر در سال 1333 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 2/1/61 در منطقه دزفول بر اثر اصابت نارنجک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

                                           بسم الله الرحمن الرحيم

 

اينجانب سيد عبدالله برقعی چون عازم جبهه حق عليه باطل با چشمی باز و با خواسته قلبی خودم كه يك توفيق الهی است مي روم ضرورت دانستم چند كلمه ای به عنوان وصيت بنويسم. اولا  مفتخرم كه در چنين شرايط حساس به انقلاب عزيز و جمهوری اسلامی ايران به رهبری زعيم عاليقدر امام عزيز حضرت ايت الله امام خمينی توفيق پيدا كردم برای چندمين بار به جبهه حق عليه باطل مشرف شوم و تا آنجا كه قدرت و توانائی دارم به ياری خداوند بزرگ و ائمه اطهار و امام زمان(ع) به كمك برادران همرزم بتوانيم مشت محكمی بر دهان اين كفار و نوكران آمريكا و شوروی و جهانخواران كثيف بزنيم و به منافقين ثابت كنيم تا يك فرد از ما باقی است نخواهيم گذاشت شما مزدورها و نوکرهای اجنبی  و يزيدها و فرعونهای زمان يك قدم به اسلام عزيز و قرآن كوچكترين لطمه ای وارد كنيد.

دشمنان ما بايد بدانند كه ما فرزندان حسين (ع) هستيم و خون حسين(ع) و شهدای صدر اسلام در رگهای ما می جوشد و ما با تمام وجود با دشمنانمان نبرد می كنيم. ما نمی گذاريم كه خدای ناكرده به بهشتی ها و رجائی ها و مدنی ها و هزاران شهيد ديگرخيانت شود و تا زمانی كه جان در بدن داريم از خون آنها پاسداری می كنيم. حسين جان ای آقای من، ای اميد شيعه، ای كاش بودی و می ديدی كه فرزندان تو همچون خمينی و يارانش و امت عزيزش چگونه از راه  تو و خون تو پاسداری می كنند. حسين جان كاش تو بودی و ما به تو ثابت می كرديم و همچنين كه حالا اين ملت شهيد پرور ثابت كرده اند. حسين جان من خوشحالم كه اين امت عزيز به رهبری امام عزيزمان آبروی قرآن را و آبروی اسلام را حفظ  كردند و به جدت رسول الله بگو آنجائی كه رسول الله با خدا عهد كرد كه امتش را به آتش جهنم نسوزاند حالا اين امت عزيز همان راه رسول خدا را می روند و الحمدالله كه ما رو سفيديم و از تو می خواهم كه از خدای خودت بخواهی كه فقط تا انقلاب مهدی(عج) خمينی را نگه دارد و اسلام و قرآن را نصرت بدهد. در خاتمه اين را بگويم من كه برای اسلام كاری نكردم می روم به جبهه تا آنجا كه بتوانم انجام وظيفه می كنم و اگر توفيقی بود در راه خدا و اسلام شهيد شدم بلكه شهادت و خون ناقابلم بتواند ذره ای مفيد باشد برای ادامه دهندگان راه حسين(ع) مخصوصا  فرزندانم و خانواده ام. مجددا از همسر عزيزم تقاضا می كنم بعد از من بچه های من را فقط  در مكتب اباعبدالله حسين(ع) تربيت بكند و خودش همچنين در مسير حزب الله باشد و چنين تقاضايی از دوستان عزيز و سروران عزيز را دارم. مجددا  می گويم فرزندان مرا به خاطر خدا آنها را در خط  قرآن و اسلام كمك كنيد خداوند به همه عزيزان و برادران و نزديكان توفيق عنايت بفرمايد. زمانی كه اين وصيت نامه را می نوشتم كاملا در حالت عادی و سلامت فكری بودم.

 والسلام عليكم ورحمـة الله و بركاتة- 10/12/1360

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده