وصیت نامه شهيد علي ضامن محرمي /سالروز شهادت
خوشبخت کسي است که در راه خدا شهيد شود و مرگ آگاهانه داشته باشد .
نوید شاهد فارس: شهيد علي ضامن محرمي در سال 1341 در روستاي عابد آباد خفر پا به عرصه وجود نهاد. دوران تحصیلات را تا مقطع دیپلم در خفر گذراند و سپس جهت ادامه تحصیل در دانشکده کشاورزی مرودشت پذیرفته شد.با شروع جنگ تحمیلی(سال آخر رشته کشاورزی) پس از کسب رضایت پدر و مادر به جبهه اعزام شد.
پس  از دوبار اعزام به جبهه ؛ و در آخرین دیدار به خانواده می گوید: من قابل شهادت نداشته ام چون تمام همسنگرهايم شهيد شدند و من تجديد شده ام
 شهید علی ضامن محرمی در سومین اعزام به جبهه در پنجم فروردین ماه سال ۶۱ در عملیات فتح المبین به مقام والای شهادت نائل آمد.


حال اي فرزند زهرا دل خوش دار که جوانها يار و ياورت هستند


(متن وصیت نامه)

بسم رب الشهدا و الصديقين
اينکه که دشمن مزدور بعثي اين کفار با پاي خود به جنگ با اسلام آمده بايد که با آنها جنگيد و نابودشان ساخت
حال که گلوله سرخ قلب برادرانم را مي درد و اين دشمن مزدور سينه برادرم را نشانه گرفته است حال که مي بينم عاشورا دوباره تکرار مي شود .

 فرياد هل من ناصر ينصرني حسين دوباره به گوش مي رسد ، حال که اسلام عزيز در خطر است ننگ است بر مسلماني که سکوت کند زيرا وقت سکوت نيست و دشمن با پاي خود به ميدان آمده است
حال که تمام کفار دست به دست هم داده و با هم متحد شده اند و کمر به نابودي اسلام بسته اند بر ما است که همه با هم حمله کنيم با فرمانده کل قوي حضرت امام خميني و آنها را نابود سازيم تا ديگر قدرت نفس کشيدن را نداشته باشد

 اي حسين (عليه السلام ) اگر در آن زمان ياوري نداشتي ، حال اي فرزند زهرا دل خوش دار که جوانها يار و ياورت هستند که از هيچ چيز جز خدا ترس و واهمه ای ندارند و هميشه چشم انتظار تو هستند و فرياد مي کشيد يا مهدي ادرکني

يا مهدي :
همه ملت گريان ، نالان و عاشق هستند و در نيمه شب با معشوق خود راز و نياز مي کنند و مي خواهند که هر چه زودتر ظهور کني که با ظهورت دنيا را پر از عدل و داد شود و ملت کشورها آزاد شوند .

سلام بر ملت شهيد پرور ايران که هر چه شهيد مي دهند استوارتر و قوي تر هستند .
سلام بر مادرانی که فرزندان خود را فدا کردند و سلام بر پدران که اميدشان فرزندان نور چشم عزيزاني فداي اسلام و امام کرده و اين نائب بزگوار را تنها نمي گذارند و هرگز که از کنار رهبر نمي روند و هميشه به فکر آن هستند و سلام بر خواهران و برادراني که ياورانشان را فدا کردند و بايد که زينب وار پيام خون عزيزانشان به دنيا برسانند و وارثان خون حسين باشيد ادامه دهنده راه شهيدان کربلاي ايران

و اما سلام بر تو اي مادر بزگوار بايد همچون ليلاي پيام خون فرزندت را به خلق برساني و استوار و پا بر جا باشي . سلام اي مادر که از سر شب تا صبح در کنار گهواره فرزندت نشستي و زحمت کشيدي که به خاطر اسلام خود را فدا کرد . مادر اگر جوانت نيامد ز جبهه غم نيست زيرا در کنار قبر حسين و همگام با ديگر سربازان اسلام خود را در خاک گرم خوزستان فدا کرد . مادر غم مخور که زحمت تو هدر نرفته است و تو با اين شب نشيني ها که از سر شب تا صبح زحمت کشيدي زحمت تو عجب جاي بکار گرفته شده تو توانستي فرزندي تربيت کني که سر تا پاي وجودش بخاطر اسلام مي تپيد و اميدوارم که بتواني ديگر برادرانم طوري تربيت کني که به فکر دنيا و طلب جاه و مقام نباشند و سر تا پاي وجودشان را عشق به امام زمان داشته باشند. و حال مادر بزگوار نمي توانم که با چه زباني از تو عذر خواهي کنم زيرا که اگر دنيا در يک دست تو بگذارم شايد نتوانستم يک لحظه از زحمت تو را چنين مادراني بزگوار ادا کرد

 و اي مادر از تو مي خواهم به بزگواري خودت مرا مورد بخشش قرار دهي و مرا حلال کني زيرا براي رفتن با تو خداحافظي نکردم مادر به خدا قسم که وقت آمدن به خانه را نداشتم زيرا ساعت 7 صبح مي خواستيم اعزام شويم مادر زحمت زيادي کشيدي براي من و اميدوارم که مرا مورد بخشش قرار بدهي و مرا حلال کني من از تمام برادران و دوستان و آشنايان به ويژه پدر و مادر و برادرم و همچنين حسين عوض و گل محمد خسروي مي خواهم که روزي که خبر شهادت من به شما رسيد به هم تبريک بگوئيد زيرا در حقيقت خوشبخت کسي است که در راه خدا شهيد شود و مرگ آگاهانه داشته باشد و بايد براي کسي گريه کنند که به فکر دنيا بوده و چيزي با خود نبرده است

 بايد به براي کسی گريه کرد که بخاطر اسلام خدا را فدا نکرده است و مادر و پدر اگر خواستي براي من گريه کني گريه شوق باشد نه گريه فراغت و دوري از فرزندت و از شما مي خواهم که ادامه دهنده راه شهيدان اسلام باشيد و امام را هيچ وقت تنها نگذاريد و مادر عزيز دل خوش دار که فرزندت به خاطر اسلام فدا شد و راه سرخ شهادت برگزيده

و اما اي پدر بزرگ شايد بعضي از حرفهايت گوش نگرفته باشم پدر تو خيلي اميد از فرزندت داشتي ليکن اي گل تو به خاطر اسلام پرپر شد و اسلام خيلي بالاتر از گلهاي شما پدران است و از تو مي خواهم که مرا مورد بخشش قرار دهي و مرا حلالم کني و اگر راضي به رفتن من نبودي اميدوارم که به محضي که از کنارت رفتم از من راضي شوي و پدر اگر نتوانستم برايت يک فرزند خوبي باشم اگر نتوانستم کاري بر اين انجام بدهم اميدوارم که مرا مورد بخشش قرار دهي و مرا حلال کني و اما اگر جسد من به دست شما رسيد مي خواهم که روي مرا بردارند که همه بدانند که با چشم باز اين راه را انتخاب کردم و دستهايم را از تابوت بيرون بگذارند که همه دنيا پرستان بدانند که با دست خالي از دنيا مي روند و حتي يک سوزن نمي توانند با خود ببرند

 والسلام
به اميد پيروزي لشکر اسلام بر عليه کفار
علي ضامن محرمي
 20/12/60  
منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس
انتهای متن/




برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده