وصیت نامه شهدای استان سمنان / شهید حسین ابراهیمی
خدايا، سنگيني گناهانم و دوستي دنيا، مانع از پرواز به‌سويت شده. خدايا، گناهانم را ببخش تا بتوانم به‌سويت پرواز كنم.

حسين ابراهيمي

بسم‌الله الرحمن الرحيم

و بسم رب الشهداء والصديقين[1]

«اشهدُ ان لااله الا الله و اشهدُ ان محمد رسول الله و اشهدُ ان علي ولي الله».

«ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون»[2] «آنان‌كه[3] در راه خدا كشته شدند مرده نپنداريد بلكه زنده‌اند و نزد پروردگار خويش روزي مي‌خورند»

به‌‌نام بزرگ پاسدار حرمت خون شهيدان. به‌‌نام خدايي كه ورد زبان پاكان از گناه است. به‌‌نام او كه پوشاننده عيوب و آرام‌بخش قلوب و آمرزنده ذنوب[4] است. به‌‌نام خدايي كه شب و روز را به خلقت خود آفريد و در اين آفرينش از هيچ احدي كمك نخواست. به‌نام خدايي كه از او آمرزش مي‌طلبم كه جز او هيچ خدايي زندة پاينده نيست و به‌سوي او از توبه بازمي‌گردم و با سلام و درود بر حضرت ختمي مرتبت، محمد مصطفي(6) و با سلام و درود بر بزرگ عدالت‌گستر جهان. سلام بر او كه تنها مي‌آيد و در خانة خدا به نماز مي‌پردازد و سپس از آنجا ظهور مي‌كند و با فرياد تكبيرش همه جهان را بيدار نموده و ياران را به حضور مي‌خواند[5] و با سلام و درود بر امام عزيزمان كه سراسر عمر ما فداي لحظه‌اي از لحظه‌هاي عمر گرانبهاي تو. اي امام، برايمان ثابت شد كه بدون عشق به تو نمي‌توان عاشق مهدي(عج) شد و اينك خدايا براي تو، به عشق تو و براي اداي تكليفم و تداوم انقلابم به جبهه آمده‌ام. خدا، نمي‌خواهم و نمي‌توانم بگويم جبهه آمدنم براي تو بوده. خدا مي‌خواهم پرواز كنم به‌سويت، اما با كوله‌باري [از][6] گناه. خدايا، سنگيني گناهانم و دوستي دنيا، مانع از پرواز به‌سويت شده. خدايا، گناهانم را ببخش تا بتوانم به‌سويت پرواز كنم. خدايا به‌عنوان سؤالي از شما مي‌خواهم كه به عفو و رحمت خود از من درگذري. خدايا، گفتم به جبهه آمده‌ام تا در كنار برادران عزيزم، اين عاشقان الله و عاشقان حسين(7)، به دفاع از دين و قرآن بپردازم و چه زيباست نبرد حق عليه باطل و چه زيباست قدم در راه حق نهادن و جان، كه سرمايه گرانبهاي هر فرد است، در راه خدا فدا نمودن و چه زيباست و پرمحتواست مكتب حيات‌بخش، مكتب اسلام، كه جز حق را نخواهد و جز شهادت را نپذيرد و چه نيكوست زماني‌كه انسان پاك‌باخته خالص شود و از جان و مال و پدر و مادر و همسر خود بگذرد. براي دست‌يابي به هدف والا كه همان تحقق احكام حيات‌بخش اسلام در سراسر گيتي است و از اين دنياي فاني به آن دنياي باقي هجرت نمايد و به اين آيه شريفه قرآن كه مي‌فرمايد: «[و] الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائزون»[7] عمل نمايد و اگر در اين راه شهادت نصيبم شد، خدا را شكر مي‌كنم و مي‌دانم كه من لياقت شهيد شدن را ندارم، اما نااميد از درگاه خداوند هم نيستم و مي‌دانم كه روزي بايد از اين دنيا بروم، چه شهيد شوم يا به مرگ طبيعي از دنيا بروم. اما خدا، چند حاجت دارم. خدايا، مي‌خواهم بگويم بنده توام، اگرچه گناهكار و بدم، اما هرچه هستم بنده توام. خدايا، مرا ببخش. خدايا، اگر مي‌خواهي، مرا به جهنم ببر و مرا عذاب بدهي، بده. چون مي‌دانم من مستحق عذاب توام. اما خدايا مرا در پيش شهدا، شهدايي كه فقط به‌خاطر رضاي تو خون خود را در راه انقلاب عزيز داده‌اند، رسوايم مكن. خدايا، اگر مي‌خواهي مرا به جهنم ببري ببر، اما خدا مرا در پيش برادران مخلص بسيجي رسوايم مكن. چون مي‌دانم كه برادران بسيجي نسبت به برادران سپاه حساب ديگري مي‌كنند. خدايا، باز هم اگر مي‌خواهي مرا به جهنم ببري ببر، اما خدا مرا در پيش ياران و همسنگرانم و پيش‌قومان و خويشان رسوايم مكن. خدايا، خودم مي‌دانم كه من طاقت آتش جهنم اين دنيا را ندارم، چطور مي‌خواهم بر آتش جهنمي كه خود به‌دست خودم آن را درست كرده‌ام تحمل كنم. خدايا، گويا بر آتش جهنم كه خود به‌دست خودم آن را درست كرده‌ام، تحمل كنم. خدايا گيرم[8] بر آتش جهنم صبر كنم، اما خدا به خدايي‌ات قسم دوري تو و ائمه و معصومين(:) تو را چطور تحمل كنم. خدايا، دوري حسين(7) را چطور تحمل كنم. مني كه به عشق حسين(7) و عشق زيارت حسين(7) به جبهه آمده‌ام. خدايا، باز هم نمي‌خواهم بگويم آمدن به جبهه براي تو و نيتم خالص بوده، اما خدا تو خودت ما را خالص كن و با فضل و بخششي كه داري با ما رفتار كن، نه با عدالت كه اگر بخواهي با عدالت با ما رفتار كني همه ما يقيناً مستحق عذاب توايم. «الهي عاملنا به فضلك ولاتعاملنا به عدلك».[9]

و اي مردم عزيز، خواستم در اين لحظه آخر عمرم چند جمله‌اي را به‌عنوان وصيت خدمت شما بنويسم. اي مردم شهيدپرور عزيز، قدر امام را بدانيد. به فرامين و رهنمودهاي امام از دل و جان گوش فرا دهيد و به آن عمل كنيد و فرزندانتان را به جبهه بفرستيد. نكند خداي ناكرده مانع اعزام فرزندانتان به[10] جبهه بشويد و همان‌طور كه تابحال به جبهه كمك مي‌كرديد كمك كنيد. به دعاها اهميت بيشتري بدهيد و تا مي‌توانيد برادران بسيجي را كمك كنيد و از جوانان عزيز هم تقاضا دارم كه ديگر از اختلافات بي‌مورد دوري كنند و جوان‌هاي عزيز چرا در زماني كه بهترين جوان‌هاي ما در جبهه مثل مرغ سر بريده پرپر مي‌شوند، يك[11] سري از جوان‌ها دانسته و ندانسته در مقابل بسيجي‌ها جبهه‌گيري مي‌كنند؟ جوان‌هاي عزيز، به‌عنوان يك برادر كوچك از شما خواهش مي‌كنم بياييد و از اختلافات دوري كنيد و قدر برادران بسيج و سپاه را بدانيد و سخني هم براي برادران پايگاه و بسيجي‌ام كه قدر خودتان را بدانيد و نكند خداي ناكرده از ميدان به در رويد و ميدان را براي يك[12] سري افراد فرصت‌طلب باز كنيد. برادرها امروز روز استقامت و پايداري در مقابل تمام مشكلات و به‌خصوص جنگ است و چنانچه قرآن هم مي‌فرمايد: «فستقم كما امرت»[13] همه بايد مقاومت و پايداري بكنند. برادرها اين آيه شريف را سرلوحه تمام كارهاتان قرار بدهيد و نكند خداي ناكرده از جنگ خسته شويد و برادرها همان‌طور كه تا به ‌حال به پايگاه[14] مي‌رفتيد و كمك مي‌كرديد به پايگاه برويد كه خود پايگاه مانند سنگري است كه بايد در آن سنگر از دست‌آوردهاي انقلاب و جنگ و از خون شهيدانمان حفظ و حراست بكنيد و برادرها به دعاها اهميت بيشتري بدهيد، زيرا دعا سلاح مؤمن است[15] و اين سلاح خدادادي را حفظ كنيد.

و اما پدر و مادر عزيزم، مرا ببخشيد كه تا به ‌حال فرزند خوبي براي شما نبودم و هميشه باعث نگراني شما را فراهم مي‌كردم. مادرم، شيرت را بر من حلال كن و از براي من از خدا طلب عفو و بخشش [از خدا] كن تا خدا مرا ببخشد، چون من بنده خوبي براي شما نبودم. پدر و مادر عزيزم، از من راضي باشيد تا خدا هم از من راضي باشد. پدر و مادر عزيزم، اميدوارم كه بتوانم با تقديم خون ناچيز و جسم ضعيف خود به اسلام و امام عزيزمان رضايت خدا و شما را فراهم كنم. و شما همسر خوب و مهربانم، همسر فداكارم، ببخشيد كه من همسر خوبي براي شما نبودم و نتوانستم وظيفه همسري را نسبت به شما انجام دهم. همسرم هميشه من به‌وجود شما افتخار مي‌كردم و خدا را شكر مي‌كردم كه چنين همسري خوب و فداكار مثل شما را داشتم و در آخر از شما همسرم مي‌خواهم مرا ببخشيد و از من راضي باشي و از اينكه نتوانستم وظيفه‌ام را نسبت به شما انجام دهم معذرت مي‌خواهم و اما شما برادرم، حسن، از شما هم تقاضا دارم كه از برادر خود راضي باشيد. حسن جان با شهادت من وظيفه شما سنگين‌تر مي‌شود و بايد اسلحه از دست رفته‌ام را برداريد و راهم را ادامه بدهيد و شما خواهرانم، از همه شما مي‌خواهم حجابتان را حفظ كنيد و در مرگ من زياد گريه‌ نكنيد كه با گريه شما دل دشمن شاد مي‌شود و اگر خواستيد گريه بكنيد، بايد براي مظلوميت حسين(7) گريه بكنيد و شما عمو و زن عموي عزيزم، شما هميشه مثل يك پدر و مادر مهربان براي من بوديد و ببخشيد كه من داماد خوبي براي شما نبودم و نتوانستم وظيفه‌ام را نسبت به [شما] انجام دهم. اميدوارم كه مرا حلال كنيد و از من راضي باشيد و در آخر از همه شما تمام قومان و خويشان و همسايه‌ها و تمام كساني كه مرا مي‌شناسند، طلب عفو و بخشش دارم و از همه شما مي‌خواهم براي من از خدا حلاليت بطلبيد و دعا به جان امام را فراموش نكنيد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.

«والسلام»

بنده گناهكار خدا، حسين ابراهيمي

3/10/65

فرزند محمد



[1]- در اصل وصيت «بسم‌ رب شهداء و صديقين».

[2]- آل عمران/ 169.

[3]- در اصل وصيت «آنكه».

[4]- آنچه شهيد در ادامه اين فراز از وصيت‌نامه‌اش مي‌آورد، معني مناجات و بيان صفات بي‌شمار خداوند عزيز همگي تحت‌تأثير و ترجمة تحت‌اللفظي از ادعيه و آيات قرآني است، از آن جمله‌اند: ستارالعيوب، آمرزندة ذنوب، آرام‌بخش دل‌ها، زندة پاينده و... در دعاي كميل، دعاي جوشن كبير و صباح و... تعابير متعددي از صفات الهي به‌زبان ائمه معصومين جاري شده است.

[5]- اشاره دارد به ظهور حضرت قائم، امام زمان(عج). اينك به‌عنوان آخرين ذخيره از امامت، حي است و در دوران غيبت كبري به‌سر مي‌برد. ظهورش از نظر شيعيان همراه با عدالت و نور و تكامل عقلي و معرفتي انسان‌ها به‌خصوص مسلمين و به‌ويژه شيعيان خواهد بود. منطقي است كه عدالت‌جويان و حق‌پرستان انتظارش را مي‌كشند تا جهان را با آمدنش به صلح و نيكي فرابخواند. هيچ نظر ثاقبي پيرامون محل ظهورشان مورد توافق نيست.

[6]- واژة «از» در اصل وصيت نيامده است.

[7]- توبه/ 20.

[8]- در اصل وصيت «گويا».

[9]- ترجمه «خدايا با ما با فضل و كرمت رفتار و حكم كن نه با عدلت. (از ادعيه امام علي(7)، غررالحكم).

[10]- در اصل وصيت «از».

[11]- در اصل وصيت «يه سري».

[12]- در اصل وصيت «يه سري».

[13]- هود/ 112 «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا انه بما تعلمون بصير» ترجمه: «پس اي رسول، تو چنان‌كه مأموري پايداري و استقامت كن و كسي كه به همراهي تو به خدا رجوع كرد (نيز پايدار باشد) و از حدود الهي هيچ تجاوز نكنيد، كه خدا به هر چه شما مي‌كنيد بصير و داناست».

[14]- ر.ك. تعليقات.

[15]- «الدعا سلاح المؤمن» (اصول كافي، ج 4، ص 214).


منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده