يکشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۲
صدای تیراندازی بلند شد و گلوله از پشت ماشین وارد اتاق ماشین شد و پس از عبور از صندلی عقب و صندلی راننده از پشت به قلب آقا محمد تقی برخورد کرد و او را به شهادت رساند. ماشین از کنترل خارج شد و پس از برخورد با موانع خیابان متوقف شد.

محمد تقی رحمانی در سال 1320 در همدان به دنیا آمد. به علت مشکلات مالی خانواده، تا چهارم ابتدایی بیشتر درس نخواند و وارد بازار کار شد.

به سمساری روی آورد و در بازار همدان کار خود را آغاز کرد. دوران جوانی محمد تقی مصادف بود با سال های انقلاب و مبارزات انقلابی جوانان، نوجوانان و قشرهای مختلف جامعه با رژیم پهلوی در سراسر کشور و در همدان.

او نیز همراه با سایر مردم در راهپیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت می کرد تا مسئولیت خود در قبال انقلاب را انجام داده باشد. نیمه دوم سال 1357 مملو از حوادث تلخ و شیرین فراوان در همدان بود که شهادت محمد تقی رحمانی به ضرب گلوله ماموران حکومتی جلوی چشم همسر و یکی از بستگانش یکی از حوادث تلخ آن روزها بود.

همسر شهید، روز حادثه را چنین روایت می کند: ساعت 10 صبح روز 17 تیر 1357 همراه با محمد تقی سوار اتوموبیل پیکان خودمان، از خانه خارج شدیم و برای خرید وسایل مورد نیاز به خیابان عباس آباد که بعدها به خیابان شریعتی تغییر نام پیدا کرد رفتیم.

پس از خرید از سمت میدان پهلوی (میدان امام خمینی (ره)) و از خیابان بوعلی روانه خانه بودیم که یکی از افراد فامیل به نام رقیه گل محمدی را دیدیم که منتظر تاکسی است و با اشاره من سوار ماشین ما شد.

به میدان آرامگاه بوعلی که رسیدیم متوجه درگیری و زد و خورد جوانان انقلابی با ماموران ژاندارمری شدیم که انگار بیش از پیش شدت گرفته بود.

قبل از اینکه حرکتی بکنیم 3 مامور در حالی که ماسک ضد گاز اشک آور به صورت زده بودند به سمت ما آمدند و بدون هیچ اخطاری شروع به تیراندازی کردند. متاسفانته یکی از گلوله ها از عقب ماشین به صندلی راننده و به قلب محمد تقی خورد و او را غرق خون کرد.

با تلاش مردم پیکر نیمه جان محمد تقی را به بیمارستان اکباتان رساندیم اما فایده ای نداشت و به شهادت رسید.

بعدها متوجه شدیم ضارب محمد تقی و کسی که به سمت ماشین شلیک کرد پاسبان سید احمد حسینی بوده است که از سرنوشت او خبری نداریم.

به گفته رقیه گل محمدی دیگر شاهد حادثه: روز حادثه منتظر تاکسی بودم تا به خانه خودمان بروم که با اشاره همسر شهید به سمت آنها رفتم و پس از سلام و احوال پرسی سوار ماشین شدم.

نرسیده به میدان آرامگاه متوجه سر و صدا و درگیری شدم و ناخودآگاه در حالی که پشت سر راننده بودم جابجا شده و به سمت دیگر ماشین رفتم و کیف بزرگی که همراه داشتم را پشت صندلی راننده گذاشتم.

وسط درگیری گیر افتادیم و آقا محمد تقی برای محافظت از ما تلاش می کرد تا راهی به خارج از درگیری پیدا کند.

ناگهان صدای تیراندازی بلند شد و گلوله از پشت ماشین وارد اتاق ماشین شد و پس از عبور از صندلی عقب و صندلی راننده از پشت به قلب آقا محمد تقی برخورد کرد و او را به شهادت رساند. ماشین از کنترل خارج شد و پس از برخورد با موانع خیابان متوقف شد.

مردم بلافاصله او را به بیمارستان شمس پهلوی بردند که مسئولان بیمارستان از پذیرفتن وی امتناع کردند، به ناچار به وسیله یک وانت بار پیکر غرق به خون آقا محمد تقی را به بیمارستان اکباتان بردیم که متاسفانه در راهرو بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید.
زندگینامه شهید محمد تقی رحمانی شهید یادگار روزهای انقلاب در همدان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده