با فرماندهان شهید عملیات کربلای 5 لشکر 41 ثارالله(6)؛
همه باید بدانند که اینجانب با آزادی و اختیار کامل و با علم به موضوع جهاد وارد جبهه های حق علیه باطل شدم و این برای من یک تکلیف به حساب می آید.
به گزارش نوید شاهد از کرمان، علی یار شول در سال 1337 در روستای امیرآباد شول از توابع شهرستان سیرجان متولد شد، علی یار از بدو تولد تا کلاس دوم ابتدائی در روستای امیرآباد شول بود و پس از آن همراه با خانواده به روستای همجوار یعنی دارستان نقل مکان نمود.
علی یار از همان زمان کودکی یک انسان دلسوز و مهربان نسبت به اطرافیان بود بطوری که این اخلاق حسنه در طول زندگی او  نیز جریان یافت و این حسن خلق، در بین مردم خاطرات زیبایی به یادگار گذاشت.
شهید علییار شول، در مقطع ابتدایی دانش آموزی پرتلاش و تیز هوش بود و در کنار تحصیل به امرار معاش خانواده دوشادوش پدر نیز کوشا بود.
وی در دوران شکل گیری انقلاب اسلامی به همراه شهید احمد شول وارد جریانات سیاسی مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی شد و همزمان دوستان، اقوام و آشنایان را نیز به شرکت در فعالیتهای سیاسی ترغیب می نمود.
با شروع جنگ تحمیلی، شهید علی یار شول در جبهه حضور پیدا کرد و بارها متحمل جراحات دردناکی شد که حتی از بروز دادن آنها ابا میکرد، خواهر شهید شول میگوید او محل زخم و جراحات جبهه را از ما پنهان میکرد و هرگز زبان به بی تابی نمی گشود.

خاطراتی پیرامون شهید علییار شول:

-در ابتدای عملیات کربلای یک ، علییار از ناحیه پا تیر خورده بود .گویا بچه ها به او پیشنهاد داده بودند که با این پای تیر خورده دیگر قادر به شرکت در عملیات نیست و باید به عقب جبهه برگردد اما آن دلاور مرد ، پایش را بسته بود و دوباره رفته بود تا زمانی که دیگر نتوانسته بود ادامه دهد... وقتی او را دیدیم می لنگید . پرسیدیم چی شده؟ جواب داد: چیزی نیست. فقط کمی زخم شده...
راوی: همرزم شهید

- زمانی که کلاس سوم ابتدایی بود یکروز به من گفت: مادر، یکی از همکلاسی های من بچه یتیمی است که مادرش خیاط است . بهتر است هر وقت کار خیاطی داشتید به خانه او ببرید  و سعی کنید مزد بیشتری به او بدهید تا از این طریق بطور غیر مستقیم به آنها کمک کرده باشیم زیرا ممکن است حتی با نیازی که دارند از کمک مستقیم احساس حقارت کنند.
راوی: مادر شهید 

شهید علی یار شول/ جبهه برای من یک تکلیف به حساب می آید

سفارش شهید به مادرش :
- در کنار همسرم بمانید، او و شما را به خدا می سپارم و  به جبهه می روم . اگر آمدم که هیچ و اگر برنگشتم دست این عروس خانم را بگیر و مانند مادر وهب (از شهدای کربلا) استوار و محکم جلوی دشمن بایست. من وظیفه دارم و بایستی به آن عمل کنم.


نحوه شهادت شهید شول:
در عملیات کربلای پنج زمانی که بین بیسیم چی گردان 416 و شهید علییار شول فرمانده گردان فاصله افتاد، خود من شاهد اصابت گلوله به او بودم که منجر به شهادت وی گردید، ولی موقعیت به شکلی بود که حمل پیکر شهید شول برای ما مقدور نشد.
پیکر پاک دلاور مرد جبهه های نبرد حق علیه باطل سالها در زیر آفتاب سوزان منطقه عملیاتی ماند تا یادآور دیگری بر زیر آفتاب ماندن ابدان مطهر و مظلوم شهدای دشت کربلا و سید و سالارشان حضرت سیدالشهداء ع باشد.
راوی: علی احمد پور 

پس از نه سال انتظار، بالاخره چند استخوان باقی مانده از این  شهید خوش رو خاک سیرجان را عطرآگین کرد. پیکر مطهر سردار شهید اسلام و فرمانده گردان 416 عاشورا از لشکر 41 ثارالله پس از انتقال به کرمان در میان اشک گرم مادر چشم انتظارش و دیگر دوستان و همرزمان در گلزار شهدای سیرجان به خاک پاک وطن سپرده شد.

بخشی از وصیت نامه ی شهید علیار شول :
همه باید بدانند که اینجانب با آزادی و اختیار کامل و با علم به موضوع جهاد وارد جبهه های حق علیه باطل شدم و این برای من یک تکلیف به حساب می آید . ثانیا مردن در راه خدا برای همه افتخار است همچنانکه برای اولیا و انبیا یک امتیاز و افتخار بود.تا آنجا که وقتی حضرت علی (ع)شمشیر بر فرق مبارکش می خورد ،فریاد می زند :به خدای کعبه رستگار شدم.

شهید علی یار شول/ جبهه برای من یک تکلیف به حساب می آید
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۲
اسلام شادماني
|
Netherlands
|
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۸
0
5
ايران، مديون تك تك شهداي كرمان است.
اسلام شادماني
|
Netherlands
|
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۸
2
4
ايران، مديون تك تك شهداي كرمان است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده