شهدای دانشجو
شهید عبد الرضا کرمی فرزند کرم رضا یکم آذر ماه سال یکهزارو سیصد و چهل و سه در هرسین اردبیل دیده به جهان گشود و بعد از اتمام تحصیلات دوره متوسطه وارد مرکز تربیت معلم می شوند. بعد از پایان دوره تربیت معلم در رشته مدیریت دولتی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل شد و بهمن ماه سال 64 برای نخستین بار همراه عده ای از دانشجویان تربیت معلم عازم جبهه ها شد و در شانزدهم مرداد ماه سال 66 به فیض شهادت نائل آمد.

راستی چگونه می شود از مجاورت تخته سیاه به ملکوت گل سرخ پر کشید چگونه می شود از ثری به ثریا رسید، چگونه می شود جسم خاکی را به اثیر افلاکی تبدیل کرد. چگونه می شود از ذره بودن رست و خورشید شد و چگونه می شود از دل خویش نور به آفاق تمام تخته های سیاه تاریخ داد؟

جواب تمام چراها را چه خوب و مستدل به ما آموختی. ای آینه زلال صداقت، معلم.

فرزند شهید: او فردی مهربان، دلسوز و متواضع با ظاهری آراسته و در عین حال ساده و موقر بود که کمتر لب به سخن می گشود و بیشتر می شنید. شهید کرمی بسیار قانع بود. هیچگاه اسراف نمی کرد و به نظافت و آراستگی بسیار توجه داشت. اعتقادات دینی و مذهبی بسیار قوی و استوار او سبب شده بود که او هیچگاه در انجام واجبات کوتاهی ننماید به خواندن نماز اول وقت بسیار اهمیت می داد و نماز شب ایشان ترک نمی شد و در ادای این فرایض طوری عمل می نمود که هیچکس متوجه نشود، طوریکه شبانه با آب یخ زده حوض وضو می گرفت، تلاوت قرآن پس از نماز را هرگز فراموش نمی کرد حتی اگر یک آیه تلاوت کرده باشد.

او در تمامی کارهایش فردی بسیار جدی و مصمم بود و تصمیم گیریهای بسیار منطقی داشت. در برخورد با دیگران بسیار رئوف بود و سعی می کرد هیچ کس از ایشان کوچکترین ناراحتی نداشته باشد.

با پدر و مادر خود و دیگر اعضای خانواده خود بسیار مهربان بود و رابطه ای بسیار صمیمی با آنان به ویژه با مادر خود داشت او همواره مطیع و فرمانبر والدین خود بود و هیچ وقت به آنها بی احترامی نمی کرد، صله رحم را به جای می آوردند و همه اقوام را دوست داشتند.

شهید کرمی در انتخاب دوست بسیار دقت می کرد و به سادگی دوستی برنمی‌گزید. و با دوستانی که داشت رابطه ای صمیمی و پایدار برقرار می کرد.

شهید کرمی تازه به سن بلوغ رسیده بود که نخستین نماز جمعه در شهرستان محل اقامت وی برپا شد او و برادرش با شوق به نماز جمعه رفتند و از آن تاریخ هرگز نماز اول وقت، نماز جمعه و جماعت را ترک نکردند او که عضو بسیج بود به فعالیت خود در آنجا ادامه می داد در جلسات قرآن و اردوهای دانش آموزان شرکت می کرد. شهید کرمی مانند دیگر مردان بزرگ عشق خمینی را در سرداشت و همواره با علاقه پای سخنرانیها و صحبت های امام (ره) می نشست.

او که همه را دوست می داشت سعی می کرد هر جا مشکلی برای کسی پیش می آید پیش قدم شود و در رفع آن بکوشد. فعالیتهای فرهنگی، جهاد سازندگی دوشادوش دیگر جهادگران به روستاها عشایر و چادرنشین ها سر می زدند و به مشکلات آنها رسیدگی می کردند.

علاقه وافر به تحصیل علم داشت و همیشه شاگرد ممتاز کلاس بود. شهید کریمی سال دوم دبیرستان را بصورت جهشی پشت سر می گذارند بعد از اتمام تحصیلات دوره متوسطه وارد مرکز تربیت معلم می شوند. بعد از پایان دوره تربیت معلم در رشته مدیریت دولتی دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل شدند. وی به مطالعه علاقه ای بسیار داشت شاید هیچ یک از کتابهایی که از او به یادگار مانده است نخوانده باقی نمانده است.

وظیفه شناسی، تعهد و عشق او به مقام والای معلم سبب شده بود که وقت شناسی از صفات برجسته او شود. و هیچ وقت سر کلاسهای درس دیر حاضر نشود، دانش آموزان را بسیار دوست می داشت و با علاقه و جدیت به آنها می‌آموخت.

بهمن ماه سال 64 برای نخستین بار همراه عده ای از دانشجویان تربیت معلم عازم جبهه ها شده از جبهه که برمی گشت شور دیگری داشت. حال و هوای جبهه رشادتها و دلاوریها توانی برای ماندن در او نمی گذاشت فکر پرواز بود و رفتن و ادای تکلیف. برای بار دوم به جزیره مجنون و بار سوم به سردشت اعزام شد آخرین مرخصی که آمده بود حال دیگری داشت زهرای کوچکش را از خودش جدا نمی کرد و باز هم به سوی جبهه پر کشید.

در عملیات نصر 7 با لبی تشنه چون لب تشنگان صحرای کربلای به آسمان پرواز کرد...

... و آنروز ابرها هم برای بابای من اشک ریختند.

گزیده وصیت نامه

... به راستی که عزت و شرف و سربلندی کشور و ملتمان در پی مجاهدت و رهنمودهای پیر جماران است قدر این نعمت عظیم الهی را بدانید در غیر اینصورت این نعمت به نقمت تبدیل خواهد گردید.


انتهای متن/

منبع:مرکز اسناد ایثارگران تهران بزرگ

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده