شهيد احمد حسين‌زاده در سال 1345 در ميان خانواده‌اي مذهبي در يكي از روستاهاي شهرستان لنگرود به نام « موبندان» چشم به جهان گشود. او دومين فرزند خانواده بود و پدرش در راسته ماهي‌فروشان مغازه‌اي اجاره‌اي داشت كه ماهي‌فروشان مي‌كرد. شهيد احمد حسين‌زاده تابستانها، اقوات فراغت را در مغازه پدر ماهي‌فروشان و يا كمي آن طرفتر ميوه‌فروشي مي‌كرد. مادرش يك زن مذهبي، زحمتكش و سخت كوش بود كه در تربيت فرزندان نقش بسزايي داشت.
احمد در دوران كودكي دانش‌آموزي فعال، پرتلاش و با هوش بود. او علاقه زيادي به مطالعه در زمينه‌هاي علمي و فرهنگي و خصوصاً مذهبي داشت، او شعر مي‌گفت و به ادبيات و هنر علاقه داشت.
در دوران نوجواني و جواني عضو بسيج شده و در پايگاه بسيج محله‌شان مسجد چالكياسر شركت داشت چون آنها از كودكي در جاده چمخاله نزديك مسجد چالكياسر زندگي مي‌كردند با دوستانش در كلاسهاي مختلف فرهنگي و مسابقات شركت مي‌كرد و همواره سعي مي‌كرد به وظايفش عمل كند. چندين جايزه از پايگاه بسيج دريافت كره كه در كتابخانه‌ام موجود است. او به كتابهاي شهيد دستغيب و شهيد مطهري و علماء ديگر علاقه زيادي داشت داشت و حالا آن كتابها يادگاري از روزهاي خوب زندگي احمد است با ورق زدن آنها حس تازگي، عشق و ايمان را در روح و جانمان احساس مي‌كنيم. در 17 سالگي 1363 به همراه جمعي از دوستان هم پايگاهي به منطقه جنگي غرب كشور اعزام شدند و بمدت 4 ماه در آنجا بودند و بعد به خانه برگشت و ادامه تحصيل داد و ديپلمش را در سال 1364 گرفت از طرف سپاه پاسداران به خدمت وظيفه در صومعه‌سرا يكي از شهرهاي استان گيلان رفت. او علاقه زيادي به حضور در جبهه داشت تا اينكه در اواخر سال 1364 به مناطق جنگي غرب كشور و بعد از مدتي به جنوب كشور اعزام شد. يكي دو ماه بعد از رفتنش در عمليات حين پاكسازي با تركش خمپاره از ناحيه شكم و سينه به شدت مجروح شد و به بيمارستان توحيد سنندج و بعد از آنجا كه جراحتش شديد بود به يكي از بيمارستانهاي تهران منتقل شد و بعد از آنجا كه جراحتش شديدبود. به يكي از بيمارستانهاي تهران منتقل شد و بعد از دو روز به درجه رفيع شهادت نائل آمد و به آرزوي ديرينه‌اش جامه عمل پوشاند.

منبع : مرکز اسناد و انتشارات استان
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده