بدانید تقوی مرکب راهواری است پرهیزگاران بر آن سوارشده و مهارش را بدست گرفته اند و آنان را به مقصد بهشت میرساند..
نوید شاهد کرج: شهید محمدمهدي مشرقي در سال 1344 در تهران به دنيا آمد، در سال 1354 همراه خانواده به شهر كرج در منطقه عظيميه عزيمت نمود و دوران راهنمايي را در مدرسه پاسداران واقع در عظيميه سپري نمود، با شروع انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري امام خميني (ره) فعاليت گسترده ي خود را با ديگر دوستانش آغاز نمود و بعد از پيروزي انقلاب عضو سپاه پاسداران شد و با شروع جنگ تحميلي در سال 1359 به جبهه رفت.
گذری بر زنگی نامه و یاداشت زیبای شهید محمدمهدی مشرقی

در همان سال در خرمشهر دست راستش مجروح شد و بعد از مدتي كوتاه به جبهه اعزام شد، در عمليات مسلم بن عقيل بدنش به صورت سطحي سوخت و بعد از مداوا دوباره به جبهه رفت، در عمليات خيبر تركش به تمام بدنش اصابت كرده بود پس از مداواي سطحي كه پزشكها نتوانستند كامل تركشها را از بدن وي بيرون بياورند به منطقه بوكان رفت و دست چپش در منطقه مجروح شد و پس از مداوا ديگر دستانش كارايي زيادي نداشت، پس از آن به قسمت پدافند و مشغول خدمت به اسلام شد، در منطقه سومار فرمانده دژبان بود، در سال 61 فرمانده دسته پدافند چنانه بود نزديك فكه بر اثر بمباران چنانه كه پشت توپ اليكن نشسته بود، هواپيما را به گلوله بستند كه هواپيما پشتي راكتي به سوي او پرتاب مي كنند كه تركش به تمام بدنش اصابت مي كند و در بغل يكي مجروح شد و اشك مي ريخت كه من آخر هم شهيد نمي شوم، سرانجام در روز مهر ماه سال 63 به لقاء الله پیوست و به فیض شهادت نایل گردید.


گذری بر زنگی نامه و یاداشت زیبای شهید محمدمهدی مشرقی

یاداشت زیبای شهید

بدانید وجود شما بهایی جز بهشت ندارد مبادا به غیر از آن خود را بفروشید، عیب سخن، درازی آن است، نور مومن از نماز شب است، طراوت و خوبی چهره در اثر راستگویی است..

بدانید تقوی مرکب راهواری است پرهیزگاران بر آن سوارشده و مهارش را بدست گرفته اند و آنان را به مقصد بهشت میرساند، بدانید گناه مرکب چموشی است، گنهکاران برگرده آن نشسته از مهارش گسیخته، راکب را به پرتگاه می افکند..... بی رهبانیت نیست.

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری



برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۵
مجتبی زرگر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۱:۱۶ - ۱۳۹۷/۰۸/۱۵
0
3
در سال 62 با این عزیز در چایگاه شهدای عظیمیه اشنا شدم عشق عجیبی به این عزیز داشتم تا جایی که شبهای پاس خود را با ایشان انتخاب می کردم جذابت خاصی داشت . در یکی از شبها که نکهبان بودم توسط این عزیز ترسم ریخته شد به عبارتی چنان منو ترسودند که ترسم ریخت و بعد از ان عازم جبهه شدم. در زمان شهادت این نازنین رفیق من در جزیزه محنون حنوبی بودم و بمباران سختی منطقه شده بود که خبر شهادتش توسط یکی از دوستان بنام ولی عبداللهی بهم رسید که با هر بدبختی که بود خودم رو به تشیع پیکر مطهر رساندم و پس ار دفن و مراسم سوم از همان مزار شهید و با همراه داشتن یکی از تصاویر اعلامیه اش به منطقه برگشتم که باز زیر بمباران شدید بود که با همان عکس شهید به همراه دیگر دوستان عکس انداختیم که قردای همان روز مجددا منطقه بمباران شد و جند نفر از عزیزانی که با ما عکس انداخته بودند به شهادت رسیدند.

امسال اربعین 97 کربلا مشرف شدم در یکی از عمودها موکب ایرانی بود که با دکر نام شهید تصویر شهید چاپ و نایب الزیاره شهید می شدی هرچه نام این شهید و شهید حسین غلامی و دیگر شهدای عظیمیه را دادم متاسفانه در ارشیوشان نبود. عکسشون مهم نیست مهم اینه که هنوز حتی چهره و ادا ادفاراو خنده هاشون و حتی گریه های بین دعاهای کمیلشون در گوشه ای از مسحد و در دل تاریکی مقابل دیدگانم هست

امید است که انها نیز مرا فراموش نکرده باشند
مجتبی زرگر
|
Netherlands
|
۲۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
0
0
عجیب دلتنگ شما هستم و نماز شبهایم صفای نماز شبهای پایگاه و جبهه ها را ندارد دستان لرزانم را بگیر و در طی مسیر به سمت خود گامهایم را یاری نما . تو را به جان حضرت زهرا و به رسم رفاقت دعایم کنید که عجیب گرفتار و دربند شده ام و جز شفاعت و وساطتت ره به جایی نخواهم برد. این منم دور و محروم از محبت و لطف شما
مجتبی زرگر
|
Netherlands
|
۲۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
0
0
عجیب دلتنگ شما هستم و نماز شبهایم صفای نماز شبهای پایگاه و جبهه ها را ندارد دستان لرزانم را بگیر و در طی مسیر به سمت خود گامهایم را یاری نما . تو را به جان حضرت زهرا و به رسم رفاقت دعایم کنید که عجیب گرفتار و دربند شده ام و جز شفاعت و وساطتت ره به جایی نخواهم برد. این منم دور و محروم از محبت و لطف شما
مجتبی زرگر
|
Netherlands
|
۲۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
0
0
عجیب دلتنگ شما هستم و نماز شبهایم صفای نماز شبهای پایگاه و جبهه ها را ندارد دستان لرزانم را بگیر و در طی مسیر به سمت خود گامهایم را یاری نما . تو را به جان حضرت زهرا و به رسم رفاقت دعایم کنید که عجیب گرفتار و دربند شده ام و جز شفاعت و وساطتت ره به جایی نخواهم برد. این منم دور و محروم از محبت و لطف شما
مجتبی زرگر
|
Netherlands
|
۲۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۶
0
0
عجیب دلتنگ شما هستم و نماز شبهایم صفای نماز شبهای پایگاه و جبهه ها را ندارد دستان لرزانم را بگیر و در طی مسیر به سمت خود گامهایم را یاری نما . تو را به جان حضرت زهرا و به رسم رفاقت دعایم کنید که عجیب گرفتار و دربند شده ام و جز شفاعت و وساطتت ره به جایی نخواهم برد. این منم دور و محروم از محبت و لطف شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده