چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۰۶:۵۲

بسم ا لله الرحمن الرحيم اللهم اني اسئلك ان تملاء قلبي حبا لك و خشيه منك و تصديقا بكتابك و ايمانا بك و خوفا منك و شوقا اليك يا ذالجلال والاكرام حبب الي لقائك واحبب لقائي واجعل لي في لقائك الراحه والفرج والكرامه. (دعاي ابوحمزه) قبلاً چند كلمه اي به عنوان وصيت نوشته بودم و فكر ميكنم تكميلي، چند كلمة ديگر بايد بنويسم. خدايا، غلط كردم، استغفرالله، خدايا امان، امان از تاريكي و تنگي و فشار قبر و سوال نكير و منكر در روز محشر و قيامت. به فريادم برس، خدايا دلشكسته و مضطرم، صاحب پيروزي و موفقيت، ترا ميدانم و بس، و بر تو توكل دارم. خدايا تا زمان عمليات، فاصلة زيادي نيست، خدايا به قول اما م خميني (تو فرماندة كل قوا هستي) خودت رزمندگانت را پيروز گردان، شر صدام كافر را از سر مسلمين بكن خدايا، از مال دنيا، چيزي جز بدهكاري و گناه ندارم، خدايا، تو خود توبة مرا قبول كن و از فيض عظماي شهادت، نصيب و بهر ه مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم.يا واسع المغفره يا من سبقت رحمة عن غضبه از همسر خوب و ايثارگرم، كمال تشكر و سپاسگزاري را دارم انشاءالله كه مرا مي بخشي. الحمدالله خداوند لطف و كرم نموده، به سلامتي او را مهدي و يا زهرا اسم بگذار و از خوراك و طعام حلال و طيب به او بخوران، و او را سرباز و طلبة اما م زمان(عج) بار بياور و تربيت كن كه اين خود هديه ايست به پيشگاه خداوند بار ي تعالي و وسيلة كاهشي باشد از عذاب قبر و آخرت و قيامت ما، ميدانم در امر بيت المال امانتدار خوبي نبودم و ممكن است زياد ه روي كرده باشم، خلاصه برايم رد مظالم كنيد و آمرزش بخواهيد.والسلام حسين خرازي(1/10/1365)
در سال 1336 در يكي از محله هاي مستضعف نشين اصفهان به نام كوي كلم در خانواد ه اي آگاه و متقي و باايمان متولد شد. از اوان جواني جزء نمازگزاران دائم مسجد محل بود كه صوت تكبير و اذان او آرا م بخش جان نمازگزاران مسجد سيد بود. قامتش رشيد، رفتارش متين و باوقار بود و نور ايمان در چهر ه اش هميشه تابان. او را در حقيقت مي توان بشير سبز بهار اسلام دانست كه از همان آغاز سالك كوي عرفان متكي به ايمان الهي بود و در خط نوراني قرآن سير ميكرد. روح مصفاي او با تلاوت قرآن پالايش يافته بود. حسين در سال 1343 وارد مدرسه شد. تحت توجهات پدر و مادر مومنش در عين فراگيري دانش كلاسيك لحظ ه اي از آموزش مسائل ديني غفلت نمي كرد. پدرش مي گفت: هميشه به محض تمام شدن برنامة كلاسش او را به مسجد مي بردم تا از تعاليم رو حپ رور قرآن و صراط مستقيم دين غافل نماند. سرانجام در سال 1355 موفق به اخذ ديپلم از دبيرستان شبانه شد سپس به سربازي احضار گرديد.ضمن گذراندن دوران سربازي خود در مشهد به تحصيل علوم قرآن و شركت در مجامع مذهبي مبادرت مي نمود. در سال 57 به فرمان امام امت از سربازي گريخت و به صورت علني به صف انقلابيون مسلمان پيوست و در كميته هاي مردمي به فعاليت پرداخت. قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائلة كردستان به همراه چند نفر ديگر از همرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهكهاي خودفروخته پرداخت. در همين مأموريت مجروح شد و به حال سينه خيز مسافت زيادي را طي نمود تا خود را از مهلكه نجات داد. به محض شروع جنگ تحميلي به جبهه آمد در عمليا ت زيادي شركت داشت. او خود را وقف جنگ نمود و از غير جنگ دست كشيد و براي هميشه سنگرنشين شد. كار خود را از فرماندهي دسته و گروهان آغاز كرد و در طول نبرد حق عليه باطل لحظه اي از پاي ننشست. وي در عمليات«فتح المبين»چند لشكر تحت فرماندهي داشت. بعد از اين فتح عظيم به ميل و خواست خود تنها به فرماندهي لشكر اما م حسين(ع) قناعت كرد در طي عمليات مختلف بارها مجروح شد و رو ي هم رفته سيب ار تركش توپ و خمپاره به او اصابت كرد و هميشه به محض بهبودي نسبي دوباره از تخت بيمارستان به سرعت راهي جبهه ها مي شد از جمله در عمليات خيبر بود كه به شدت مجروح شد و دست راستش را تقديم اسلام عزيز نمود. پس از قطع شدن دستش سفارش يك نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتي با يك دست بتواند تيراندازي كند. و سرانجام در عمليات كربلاي 5 كه با هدف ترميم خطوط پدافندي از 65/12/3 شروع گرديد در هفتم اسفندماه به ساعتهاي آخرين خود نزديك مي شد. ماشين جنگي عراق در اين عمليات ضربات سختي را متحمل شد. بيش از سي هزار نفر كشته و هشتادهزار نفر زخمي از دشمن نشا ن دهندة گستردگي عمليات تعيين كننده و سرنوشت ساز كربلاي 5 است. اكنون حسين با كوله باري از اخلاص و عشق به خداوند و دوستي اهل بيت آمادة سفر جاودان است. براي حسين كربلاي 5 و نهر جاسم پايان راه اين دنيا و آخرين وداع است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده