نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - وصال
بس كه اشك،از ديده،دنبال تو جاري كرده ام/ هر درختي بود اينجا،آبياري كرده ام / مي شناسم من تو را،اي روز نو،روزي نو!/ زندگي را با نگاهت،نو بهاري،كرده ام
کد خبر: ۴۶۷۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

شبيه رودي و رفتن،سرودت/ عقابي تو!نبيند كس فرود ت / تب وتاو ل شده، سكوي پرواز
کد خبر: ۴۶۷۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۱۸

دورت بگردم اي نفس زخمي!اين شعر از صداي تو،جوشيده است/ ديگر هواي تازه نمي خواهم،در سينه ام،هواي تو پيچيده است/ با درد سرفه هاي نفس گيرت،شرمنده ام،از اين كه نفس دارم
کد خبر: ۴۶۷۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

ز راه مي رسد و چادري، به سر دارد/ اگر چه غنچه ولي خار، در جگر دارد/ هزار غنچه اگر بشكفد، ملالي نيست/ ولي شكفتن اين بار، درد سر دارد
کد خبر: ۴۶۷۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

تو را سپاس برادر! كه بيرق دردي!/ و گفته اي كه از اين عشق،بر نمي گردي/ بهار عمر تو،در آتش و گلوله گذشت
کد خبر: ۴۶۷۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۶

شاكي ام از چشم هاي ساده ات / از سكوت سبز دريا زاده ات / از نيستان هاي آتش در نفس/ عاشقي هاي غريب افتاده ات
کد خبر: ۴۶۷۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵

شعرتان،حاصل بي تابي و بيداري بود/ در رگ شعر شما، خون سحر، جاري بود/ مي شنيديم، ولي شعر پر از كشف شما/ آنچنان روشن و شفاف،كه"ديداري" بود
کد خبر: ۴۶۶۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

بر سفره ي تو،هر چه كه ماتم مي آورند/ در هفت خوان صابري ات،كم مي آورند/ دل داده اي به منطق نازكترين خيال
کد خبر: ۴۶۶۴۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

نشسته در برابر،باز هم،عشق/ شكوهي نامصور،باز هم،عشق/ دلي سرشار هستي،خوانده ي مرگ/ چه از اين سهمگين تر؟باز هم عشق
کد خبر: ۴۶۶۴۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

به برادر شهيدم،سعيد دانشي اصل/ امشب از خويش،كمي دور ترم/ بكن از حال خرابم،خبرم/ باز تنها شدهام با يادت
کد خبر: ۴۶۶۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۹

پايان ندارد عشق،تا گرم آغازيد/ هر لحظه خورشيديد،هر لحظه آوازيد /با شعله اي در جان،چون شمع در هستي/ آرام مي سوزيد،آهسته مي سازيد
کد خبر: ۴۶۶۴۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

تا ماه پريشان شده، در بركه نظر كرد/ شاكي شد و از كوچه ي آيينه، گذر كرد/ مظلوم تر از باد، به پس كوچه، گرفتار/ چون شير اسير، از زدن نعره، حذر كرد
کد خبر: ۴۶۶۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

تنها دو پله مانده،به دیدار آفتاب/قد می کشد به روی تو،دیوار آفتاب/ رفتند همرهان و دلم،خاک می خورد
کد خبر: ۴۶۶۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

فتوت / اين ستاره ها كه قطره قطره آب مي شوند / جمع مي شوند و قرص آفتاب مي شوند / بعد مي روند در تمام آسمان شهر
کد خبر: ۴۶۶۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۷

تنت از تاول جانسوز شهادت،پر بود / سينه ات،از عطش سرخ زيارت،پر بود / سالها،رنج تو در گوشه ي غربت،طي شد / بدن خسته ات از زخم وجراحت،پر بود
کد خبر: ۴۶۶۴۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۰۹

چنان تو، كس نكند، در قمار جان، بازي / بدين سبب، همه جا شهره اي!به جانبازي/ نه آبروي بهار است زخم هاي تنت؟
کد خبر: ۴۶۶۴۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

از شهيدان فقط نه جا مانديم/ از شما نيز، ما، جا مانديم/ از شما،اي ملائك معصوم!
کد خبر: ۴۶۶۴۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

تو مانند ابري ترين بغض سالي/ تو زخمي ترين شعر ناب خيالي / تو با خون،وضو مي گرفتي،برادر!
کد خبر: ۴۶۶۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

آبرو دادي زمين را،سجده ي زخمي ترين!/ آسمان را آب دادي،خون جاري در زمين! / آن تكلف هاي مسمومي كه در تو،زخم كاشت
کد خبر: ۴۶۶۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۷/۳۰

شهید بیژن آریش در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: ای شهیدان هر قطره از خون شما که ریخته شود دلاوری می پرورد که می رزمد. ما هم می آییم بله، خوشا آنان که رفتند.
کد خبر: ۴۶۳۱۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۱۱