فرهنگ ایثار و شهادت، عنصری کلیدی در انقلاب اسلامی است
قنبر علی عرب حسنخانی متولد دوم فروردین ماه ۱۳۳۹، در روستای تقی آباد شهر گرگان، در ده سالگی به همراه خانواده از روستای تقی آباد به شهر گرگان آمدند. در سال ۱۳۵۷ وارد دانشکده تربیت معلم گنبد شدند، پس از اتمام تحصیلات در سال ۱۳۵۹ استخدام آموزش و پرورش و مشغول به کار شد. در زمان جنگ ادامه تحصیل داده و دارای مدرک کارشناسی ارشد علوم تربیتی است. در حال حاضر دبیر بازنشسته بینش دینی، قرآن و معارف آموزش و پرورش است و سالها به عنوان مدرس دبیرستانهای تیزهوشان، نمونه و شاهد مشغول به کار بوده است. فعالیتهای قرآنی خود را از سال ۱۳۵۹ شروع کرده و مسئولیتهای متفاوتی از جمله مسئول واحد قرآنی، متصدی امور تربیتی، داور مسابقات قرآنی حدود ۱۴ سال از طرف آموزش و پروش و اوقاف، مسئول امور قرآنی در آموزش و پرورش و مسئول سیاسی عقیدتی سپاه پاسداران منطقه ۷ کشوری کرمانشاه عهده دار بوده است. در در سال ۱۴۰۳ در رشته قرائت تحقیق به مرحله استانی راه یافته است. در تظاهرات ۵ آذر سال ۱۳۵۷ هم شرکت کرده و در حوادث آن روز مجروح شد، ۵ آذر در واقع مراسم هفتم شهدای حرم مطهر امام رضا بود که به فرمان امام خمینی همگی به خیابانها آمدند. مجروحیت ایشان با باتومهای الکتریکی بود که بعضی از قسمتهای بدن که برخورد میکرد از کار میانداخت. دو بار به علت فعالیتهای سیاسی طاغوت در گنبد و گرگان باداشت و زندانی شد، اما پس از چند روز آزاد شد، چون انقلاب رو به اوج بوده و جرأت نگهداشتن آنان را نداشتند. نوید شاهد گلستان به مناسبت ماه مبارک رمضان گفتگویی با جانباز ۴۰ درصد «قنبر علی عرب حسنخانی» انجام داده است که تقدیم حضور علاقه مندان میشود.
حادثة ترور ۲۶ مردا ماه سال ۱۳۶۰
در تاریخ ۲۶ مردا ماه سال ۱۳۶۰، حدود ساعت ۹/۵ صبح، قنبرعلی عرب حسنخانی که مسئولیت «انتشارات شهید مطهری» را به عهده داشت، توسط چند نفر از منافقین و تروریستها از عوامل و اعضای سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد قرار گرفت و شدیداً مجروح و بی هوش شد. محل حادثة ترور خیابان شهید بهشتی، بالاتر از اداره برق گرگان محل انتشارات شهید مطهری بود؛ که البته توسط همین تروریستها صبح روز حادثه به صورت تلفنی مورد تهدید قرار گرفت. ایشان ترتیب اثری به تهدید آنان نداد و در تلفن از آنها دعوت به صحبت و مباحثه در این زمینه کرد. اما از آنجائی که آنان اهل منطق و بحث نبودند دست به این ترور زدند. سپس مردم او را بعد از مجروح شدن به بیمارستان پنجم آذر انتقال دادند که مورد عمل جراحی قرار گرفت. او از ناحیه دست چپ و پهلوی چپ، دندهها و ریهها آسیب کلی دید و طحال به کلی آسیب دید و توسط دکتر از بدن خارج شد و مدتها تحت درمان بود. در این ایام از طریق اداره اطلاعات خبر رسید که تروریست عامل در حادثه ترور ایشان، دستگیر شده که بعد از چند روز فرد مورد نظر که از سادات هم بود به او معرفی شد و او با توجه به این که این فرد هم جوان بود و هم سید و هم فرزند یکی از فرهنگیان گرگان بود، با مشورت علما و با توجه به این که مطمئن شد که این فرد فریب افراد شیاد سازمان منافقین را خورده و با نظر به این که ایشان و خانواده اش با جانباز همسایه بودند، تصمیم گرفت از ایشان گذشت کند و به او در هدایت شدن کمک نماید؛ لذا با ایشان صحبت زیادی کرد و او را تا حد ممکن روشن ساخت و ماهیت ناپاک سران سازمان منافقین را برای او تشریح و روشن نمود. خوشبختانه کلام ایشان در او تأثیر بسیار فراوانی گذاشت تا حدی که ۵۰ نفر از افراد غافل و فریب خوردهی دیگر سازمان منافقین را به او معرفی کرد.
بعد از این حادثه مسئول سیاسی عقیدتی سپاه پاسداران منطقه ۷ کشوری کرمانشاه وارد تشکیلات سپاه شد. در آنجا با حفظ سمت جبهه میرفت. مسئولیت فرهنگی در جبهه داشت و در عملیاتهای مختلف از جمله والفجر ۸ شرکت کرد. مداحی، برگزاری نماز جماعت و آموزش قرآن از جمله فعالیتهای ایشان در جبهه بود. در دوران جنگ در سال ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش مجروح شد و در عملیاتهای کربلای ۵ و شلمچه حضور داشت.
وجود چشمگیر اعتقادات مذهبی و تمسک به قرآن در نیروهای رزمنده ایرانی
بخش وسیعی از فعالیت هایم امنیتی بود، کرمانشاه، همدان، کردستان و ایلام زیر نظر داشتیم و برای بازدید و سرکشی به این شهرها میرفتیم. در دوران جبهه ادامه تحصیل داده و مداحی، برگزاری نماز جماعت و آموزش قرآن از جمله فعالیتهای بنده بود. در خط مقدم به عنوان کارشناس فرهنگی در صدا و سیما فعالیت داشتم. برای اجرای مراسم، قرائت و مجری و همه این فعالیتها ادامه دارد.
جالب این بود که وجود اعتقادات مذهبی و تمسک به قرآن آن چنان در نیروهای رزمنده ایرانی چشمگیر بود که بسیاری از حرفهای آنها متأثر از همین اعتقادات بود. فعالیتهای مختلف قرآنی در سنگرها انجام میدادم تواشیح قرآن، آموزش جزء به جزء قرآن و زمانی که میخواستم قرآن بخوانم رزمندگان آنقدر آماده بودند که با حس خاصی به آیات الهی گوش فرا میدادند، به طوری که میتوانم ادعا کنم تاکنون هم در هیچ مجلسی همچون آن محفل قرآنی تلاوت نکردهام. در زمینه حفظ قرآن رزمندگان به شدت علاقمند به این امر بودند. آموزش آیه به آیه برای آنها انجام میشد و، چون ثابت نبودیم این آموزش و حفظ به صورت چند جزء انجام میشد.
فانوس به دست
ازآنجایی که بیشتر در حوزههای فرهنگی فعالیت داشتم، رزمندگانی که برای نماز شب بر میخواستند به خاطر فضای معنوی خاصی که در جبههها حاکم بود تعدادی از رزمندگان به شب زنده داری میپرداختند و علاوه بر خواندن قرآن و نماز شب، ظرفهای غذای رزمندگان را که حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر در یک سنگر بودیم را میشستند و پوتینهای همرزمان خود را واکس میزدند. این شب زنده داران را «فانوس به دست» میخواندند. آنان این کار را به طور مخفیانه انجام میدادند و فردا صبح از هر کس میپرسیدند، کسی اطلاعی نداشت که چه کسی انجام داده است. این امر مخفی میماند تا زمانیکه به شهادت میرسیدند، متوجه کار آنها میشدیم.
حراست و تأکید بر گرامیداشت فرهنگ ایثار و شهادت
بی تردید فرهنگ ایثار و شهادت یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفههای منحصربهفرد انقلاب اسلامی است. ریشه فرهنگ ایثار و شهادت به آموزههای قرآن کریم و سیره پیامبر در جنگهای صدر اسلام و پس از پیامبر گرامی اسلام (ص) به رشادتهای حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و یارانش و در نقطه اوج آن به حماسه جاویدان حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران باوفایش باز میگردد. در حقیقت ایثار و شهادت طلبی به عنوان میراث قرآن کریم و سیره اهلبیت در کربلا و در روز عاشورا به فرهنگ تبدیل شد و در طول تاریخ عامل اصلی پایمردی و مقاومت جوامع و ملل اسلامی در برابر دنیای سلطه و استکبار بوده و خاصه شیعیان با زنده نگه داشتن محرم و صفر و برپایی مجالس و اقامه عزای حسینی در هر سال پرچمداران و طلایه داران فرهنگ ایثار و شهادت بوده و ضمن حراست و تأکید بر گرامیداشت فرهنگ ایثار و شهادت، آن را به نسلهای بعد منتقل کردهاند. حضور رزمندگان در جبهه باعث تغییراتی عظیم در خلق و خو و رفتار آنها میشد، بطوریکه وقتی به مرخصی میرفتند روزشماری میکردند که دوباره به جبهه برگردند.
تأثیر بسزای برخوردها در افزایش گرایش جوانان به یادگیری قرآن
در افزایش گرایش جوانان به یادگیری قرآن برخوردها بسیار مؤثر است. واقعیت تلخ این است که قرآن هنوز در جامعهی ما، یک امر عمومی نشده است. همه به قرآن عشق میورزند و احترام میکنند؛ اما عدهی کمی همواره آن را تلاوت و عدهی کمتری در آن تدبر میکنند. برای رفع این نقیصه که کاری ممکن و روان است، در گام اول باید جوانان و نوجوانان را با متن و ترجمهی قرآن آشنا کرد و از شربت گوارا و حیاتبخش قرآن، به ذایقهی آنان چیزی چشانید. باید ترتیبی داده شود تا بچهها را از کوچکی در دبستان وادار به حفظ قرآن کنند، البته مجبورشان نکنند، بلکه جایزه بدهند و مثلاً بگویند هر بچهیی که در دورهی دبستان، اینقدر از قرآن را حفظ بکند، این مقدار امتیاز خواهد گرفت؛ یا اگر کسی در دبیرستان، این مقدار قرآن را حفظ کند، به قدر این واحدها یا این درس ها، نمره یا امتیاز میدهیم. من عقیدهام این است که حفظ قرآن باید از بچگی شروع بشود، یعنی حدوداً از دوازده سالگی سیزده سالگی؛ «التّعلم فی الصّغر کالنقش فی الحجر».
روش آیه به آیه را با بچهها کار کردیم خیلی جواب گرفتیم، همچنین خانوادهها نقش مؤثری دارند. از طریق مسئولیت دادن و ارزش قائل شدن برای آنها و شناختن علاقه مندی و استعدادهای آنها میتوانند آنها را برای آموزش آماده کنند و در حال حاضر بدنبال انتقال این تجربیات به مربیان آموزشی جدید هستیم و نوآموزان را به دفاتر علما میبریم که مورد تشویق قرار گیرند و انگیزه آنان برای یادگیری قرآن افزایش یابد.
مطالب پایانی
تزریق امید در جامعه، در همه ارکان، سطوح و لایههای جامعه بسیار مهم و ضروری است و مردم با داشتن این گل واژه امید از یک سو بهتر میتوانند برای پیشبرد امور حکومت و خود گام بردارند و از سویی همراهی بهتری با ارکان حکومت در تحقق امور و طرحها خواهند داشت.
امید به افراد حس عمیق امن بودن و قابل اعتماد بودن را میدهد و آنها را به سمت تلاش بیشتر برای دستیابی یه موفقیتها میکشاند و از سویی امیدواری برگرفته از احساس خوشبینی فرد نسبت به آینده است. بزرگترین گناهی که آیت الله دستغیب با توجه به آیات و روایات در کتاب گناهان کبیره به آن اشاره دارد، یأس و نا امیدی در درگاه خداوند متعال است. جامعه امیدوار به جلو مینگرد و آینده را روشنتر از حال میبیند و بر این اساس امید بزرگترین سرمایه اجتماعی یک ملت است که به آن میبالد، بنابراین امید ابزاری است که نشان میدهد چگونه میتوان از وضع کنونی به آینده بهتری رسید و حس امید و امیدواری عزیمتی مطلوب از نقطه کنونی جامعه به نقطهای موفق در راستای پیشرفت است که از ایجاد یأس در جامعه جلوگیری میکند.
انتهای پیام/