حسین محمدی دوست شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: روشی که با حمید در مرتب کردن پرونده ها به کار بردیم خیلی مورد توجّه مسئول سپاه قرار گرفت و بعد از آن، سایر بخش‌ها هم از این روش برای فایل‌بندی و نظم پرونده‌ها استفاده می‌کردند.

 

به گزارش نوید شاهد از زنجان، کتاب «چشم‌هایش می‌خندید» خاطرات شهید "حمید احدی" است که در سال 98 به همت حوزه هنری زنجان چاپ و منتشر شد.

 

خاطرات سردار شهید "حمید احدی" به قلم مریم بیات‌تبار، توسط انتشارات هزاره ققنوس چاپ و وارد بازار نشر شد.

 

شهید حمید احدی فرمانده خط‌‌شکن گردان حضرت امام‌سجاد (ع) لشکر ۳۱ عاشورا، متولد ۱۳۴۱ در زنجان بود که اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در منطقه شرق دجله عراق به شهادت رسید.

 

 در بُرش 31 کتاب "چشمهایش می خندید" می خوانیم:

 

چند تا از پرونده‌ها را از کمد برداشت و رو به من گفت: «می‌خوام یه سروسامانی به این پرونده‌ها بدم. کمکم می‌کنی؟»

یک مدتی در بخش پرسنلی بسیج کار می‌کرد و من هم کمک دستش بودم. دو سه روزی کارمان شده بود مرتّب کردن اتاق و پرونده‌ها. نام و شماره‌ها را با ماشین تایپ می‌کرد. من بُرش می‌دادم و او با نظم خاصی گوشه‌ی پوشه‌ها می‌چسباند. 

آن وقت‌ها که کامپیوتر نبود و پرونده‌ها قفسه نداشتند. این روش خیلی مورد توجّه مسئول سپاه قرار گرفت و بعد از آن، سایر بخش‌ها هم از این روش برای فایل‌بندی و نظم پرونده‌ها استفاده می‌کردند.

بعد از شهادت حمید، هر وقت به بخش پرسنلی سپاه می‌رفتم و چشمم به آن پرونده‌ها می‌افتاد، ناخودآگاه یاد حمید می‌افتادم و بغض غریبی گلویم را نیش می‌زد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده