نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره شهید
«جاوید در آخر ستون بود که کار نفر آخر حساس و مهم بود، پس از انجام مأموریت به منطقۀ خودمان بازمی‌گشتیم که جاوید را در اول ستون مشاهده کردم.» بخشی از خاطرات شهید «اسدان» از زبان هم‌رزم این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۴۱۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۵

خاطره ای درباره یک شهید
شهید «کرم کره بندی» چنر کبوتر داشت که به آنها علاقه زیادی نشان میداد. وقتی به جبهه رفت کبوترها را به ما سپرد تا از آنها مراقبت کنیم. سه روز قبل از شهادتش تمام کبوتر‌‌‌ها پرواز کردند و ما اثری از آنها ندیدیم. آن روز خبر شهادت کرم را به ما دادند. در ادامه خبر خاطرات زیبا از این شهید عزیز به نقل از خانواده اش بخوانید .
کد خبر: ۵۴۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۰

همرزم شهید محمدتقی احمدلو می گوید: محمد تقی گفت؛ می‌رویم ماموریت «چملک قران» نمی‌دانم برمی‌گردیم یا نه. مرا حلال کنید و ببخشید. گفتم: تا حالا چنین حرف‌هایی سابقه نداشته است.
کد خبر: ۵۴۱۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۴

سیری در کلام شهیداسمی:
شهید «ابراهیم اسمی» از شهدای مدافع حرم است. مادرش از او روایت می‌کند: «من اصلاً راضی نمی‌شدم که ابراهیم به سوریه برود هر کاری می‌کرد که من را راضی کند. آخر تلاشش جواب داد و من با یک شرط رضایت دادم . به او گفتم: ابراهیم برایت یک شرط دارم! به شرطی اجازه می دهم که یک روز در میان از آنجا به من زنگ بزنی؟حتی قبل از کما با بی حالی و نفس های آخرش با من صحبت کرد. تا آخرین لحظه به قولش عمل کرد.»
کد خبر: ۵۴۰۳۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

غیرت و شجاعت شهید سرخی؛
همرزم شهید «محمدعلی سرخی» در ذکر خاطره‌ای از رشادت های وی می گوید: در حین حمله دشمن بعثی کمک تیرانداز او به شهادت می‌رسد و خودش زخمی می‌شود، برای اینکه مبادا تیربار مورد استفاده دشمن قرار گیرد، با شجاعت تمام و بدنی مجروح قطعات اصلی تیربار از جمله قطعه تپانچه ای شکل را همراهش به خاکریز دوم رساند.
کد خبر: ۵۴۰۲۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴

پدر شهید «محمدرضا هراتیان» نقل می‌کند: «گفت: دارم می‌رم جبهه! بابا! کمک‌های پشت جبهه یادتون نره! مسجد‌ها رو خالی نکنین! اونا سنگر‌های پشت جبهه هستن!»
کد خبر: ۵۴۰۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۱۲

دوست شهید «جواد گلشنی منفرد» تعریف می کند: در آخرین روزهای عمر خویش به اندازه ای به وجد آمده بود که می دانست چه می شود و به همین خاطر از شوق شهادت با همه شوخی می کرد.
کد خبر: ۵۳۹۸۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۲۹

یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از همرزم شهید خود می گوید: عباس جلوی چشمانمان همچون ارباب خود حضرت ابوالفضل العباس(ع) پرپر شد و آنجا بود که بچه ها یاد کربلا و شهادت حضرت عباس (ع) افتادند.
کد خبر: ۵۳۸۵۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۵

خاطره؛
شهید «حسین الفتی نژاد» از شهدای مین زاد، یکی از خادمان امام حسین (ع) و اهل بیت بود. دوست و همراه شهید در ذکر خاطره‌ای از شهید می‌گوید: حسین همیشه در تمام ایام محرم ارادت خود را از طریق خدمتگذاری هیئت در آبدارخانه یا تدارکات مسجد ادا می‌کرد و حتی کفش عزاداران را جفت می‌نمود این جوان خالص و مخلص به تمام معنا آنقدر درایت و صداقت داشت که همه او را دوست داشتند و بارها می گفت من شهید می شوم. متن این خاطره را در ادامه بخوانید.
کد خبر: ۵۳۸۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲

مادر شهید «کاظم امیدی» خاطره فرزندش از روزهای جبهه را چنین روایت می کند: ما را به یک جایی بردند که سنگر نگهبانی خیلی دورتر از محل استقرار بچه ها بود، یک شب نوبت نگهبانی من بود و مشغول نگهبانی دادن بودم که صدایی شنیدم.
کد خبر: ۵۳۷۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۱۲

مادر شهید «ارس اشرفی» از شجاعت فرزند شهید خود می گوید: او بعد از معافیت سربازی به جبهه رفت.
کد خبر: ۵۳۶۲۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۴

برشی از کتاب روایت عشق؛
همرزم شهید «بسطامی» می گوید: پس از چند روز، چنان با وی انس گرفتم و به دام مهرش افتادم که حاضر نبودم حضور در کنارش را با تمام دینا معاوضه کنم. از نگاهش پیدا بود که شهادت در انتظار اوست و برایش لحظه شماری می کند، او قبل از شهادت شبیه شهیدان شده بود و این را من ماه ها قبل از عروج او حس می کردم.
کد خبر: ۵۳۵۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۶

شهید «احمد فتاحی پور» از شهدای اردیبهشت ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه به دیدار حق شتافت. در آستانه سالروز غرور آفرین فتح خرمشهر تصاویر به یادگار مانده از این شهید والامقام تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۴۹۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۱

شهید «جاسم شکربند» از شهدای دفاع مقدس است که سال ۱۳۶۶ در سن بیست سالگی در کردستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. نوید شاهد ایلام در سالگرد این شهید والامقام به بیان خاطره‌ای از شجاعت‌های شهید می‌پردازد.
کد خبر: ۵۳۴۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۳۱

دختر شهید «حسین آستروتین» از مجروحیت پدرش اینگونه روایت می‌کند:۵ ساله بودم که پدرم به جبهه رفت، در خواب دیدم که ترکش به پای پدرم خورده، زمان خوابم با تعبیر آن فاصله‌ای نداشت ... ادامه این خاطره غم انگیز را از زبان دختر شهید در متن خبر بشنوید.
کد خبر: ۵۳۴۶۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۷

گذری بر خاطرات شهید سلمانیان؛
«مجید سلمانیان» از شهدای مدافع حرم است. در روایت از او آمده است: «مجید همیشه خنده‌ روی لبانش بود. خیلی می‌خندید. می‌خندید و می‌گفت: می‌خواهید عاقبت به خیر بشوید؟ به پدر و مادرتان نیکی کنید.»
کد خبر: ۵۳۴۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۱

همرزم شهید «حمیدرضا خبازی» گفت: وقتی بالای سر او رسیدیم همان لبخند همیشگی را بر لب داشت نبض اش را گرفتم بی حرکت بود. فردای آن روز بچه ها بر روی تخته سیاهی که عکس حمید گوشه اش زده شده بود نوشته بودند :« بابا خون داد ... معلم شهیدم شهادتت مبارک».
کد خبر: ۵۳۳۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۲

همسر شهید ملا برهان عالی بعد از ازدواج در خواب می‌بیند که شوهرش را در خواب با دو پسر بچه کوچک دیده است. در ادامه خاطره خواندنی وی را مطالعه فرمایید.
کد خبر: ۵۳۳۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۳۱

در روایت از شهیدآژیر مطرح شد:
مادر شهیدآژیر بیان می کند که او شب‌ها به بیمارستان می رفت و به مجروحین كمك می كرد و گاهی هم به انتقال خون برای اهداء خون می‌رفت. متن این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۳۲۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۳

شهيد «ولی الله ميرزایی» فرزند فتاح سال 1349 در روستای چشمه کبود شهر ایلام دیده به جهان گشود. شهيد تا مقطع راهنمایی تحصیل کرد، در لبیک به فرمان امام خمینی و باوجود سن كمی كه داشت به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد، درحالیکه هنوز 17 بهار از عمرش نگذشته بود بیست و سوم فروردین ماه سال 1366 بر اثر اصابت تركش در جبهه چنگوله به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
کد خبر: ۵۳۲۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۲۲