قسمت نخست خاطرات شهید «علی‌اکبر ابراهیمی»
هم‌رزم شهید «علی‌اکبر ابراهیمی» نقل می‌کند: «گفتم: علی‌اکبر! چرا هیچ‌وقت عصبانی نمی‌شی؟ گفت: پسرجان! صبر خوبه، صبر داشته باش تا خدا باهات باشه.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید علی‌اکبر ابراهیمی» بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۴۵ در شهرستان سرخه به دنیا آمد. پدرش حسینعلی و مادرش فاطمه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۶۵ در مهران توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت ترکش به سر، صورت و شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

کمک گرفتن از نماز و صبر در خاطرات شهید «ابراهیمی»

نماز

سجده‌های طولانی داشت. یک روز می‌خواستم بروم خط. علی‌اکبر در سجده بود. کنارش نشستم و هر چه منتظرش شدم، سر از سجده بلند نکرد. می‌خواستم با او خداحافظی کنم. مدّت زیادی نشستم. داشت دیرم می‌شد. در ضمن نمی‌خواستم او را از حال و هوایش در‌آورم. بدون خداحافظی رفتم.

(به نقل از هم‌رزم شهید، ابوالقاسم صفاخواه)

صبر

هفت هشت سال بود که با هم بودیم، ولی هیچ‌وقت ندیده بودم که او از مسئله‌ای عصبانی شود.

گفتم: «علی‌اکبر! چرا هیچ‌وقت عصبانی نمی‌شی؟»

گفت: «پسرجان! صبر خوبه، صبر داشته باش تا خدا باهات باشه.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، ابوالقاسم فیض)

نماز شب

«ابوالقاسم! پاشو.» غلتی زدم و خوابیدم. دوباره با دست بر پشتم زد. چشم هایم را مالیدم و گفتم: «چیه؟»

گفت: «پاشو، وقتشه»

خمیازه‌ای کشیدم و بلند شدم. به سراغ یک یک بچه‌ها رفت و همه را بیدار کرد.

«پاشین برین بیرون!»

همه را فرستاد بیرون و خودش پشت سر بقیه آمد و گفت: «حالا وضو بگیرین نماز شب رو بخونیم.»

(به نقل از هم‌رزم شهید، ابوالقاسم فیض)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده