نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

گرمای شلمچه امان بچه‌ها را بریده بود!

گرمای شلمچه امان بچه‌ها را بریده بود!

«سال ۱۳۶۶ بود که در خط شلمچه پاسگاه زید بودم. تابستان گرم و طاقت‌فرسایی داشت. حدودا ۴۲ درجه بالای صفر بود که شدت گرما امان بچه‌ها را بریده بود ...» ادامه این خاطره از «حمیدرضا احمدی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
پا توی کفش فرمانده!

پا توی کفش فرمانده!

این عکس یادگاری، بعد از عملیات خیبر گرفته شده است. آن روز فرمانده سرافراز لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع)، سردار شهید مهدی زین الدین به صورت سر زده به کانکس ما در انرژی اتمی آمد ...
شبی که کمتر از شب قدر نبود!

شبی که کمتر از شب قدر نبود!

آن شب، هر ثانیه اش، هزار شب گذشت، همه از هم شفاعت می خواستند؛ یکی حلالیت می گرفت، دیگری طلب آمرزش می کرد. همه یکدیگر را در آغوش گرفته و با هم خداحافظی کرده و آماده اعزام به منطقه عملیاتی شده بودیم. در آن شب، دل کندن از یکدیگر واقعاً سخت بود، زیرا تک تک حرکت ها و وقایع گذشته از مقابل چشمهایمان رژه می رفتند و خاطرات روزهای گذشته در ذهن ها، دوباره تداعی می شد...
اگر بمانید ضرر کرده اید!

اگر بمانید ضرر کرده اید!

این پل، پل ارتباطی فلزی متحرک مارد است که بر روی رود خروشان کارون نصب شده و ارتباط جاده اهواز، آبادان و جاده اهواز، خرمشهر را میسر می‌سازد. نزدیکی‌های عصر بود که اعلام شد دشمن بعثی در منطقه پاسگاه زید پاتک شدیدی زده است و باید نیروهای جدیدی جهت استحکام خط پدافندی به نیروهای خط که در حال دفع پاتک دشمن هستند، ملحق شوند.
روزهایی که رفت!

روزهایی که رفت!

سال 66 است، همه از جبهه برگشته بودیم، البته به مرخصی، آن هم برای عروسی، توی تالار پذیرایی شهید انصاری جمع شده بودیم و مراسم عروسی من بود.