نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / مرتضی طحان چوب مسجدی / متن / زندگی‌نامه / زندگی نامه

  1. طحان‏چوب‌مسجدي، مرتضي: يكم فروردين 1347، در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش جعفر (فوت 1370)، كارگر بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. کارمند جهادسازندگي بود. سال 1365 ازدواج کرد وصاحب دو دختر شد. از سوي بسیج در جبهه حضور يافت و بر اثر اصابت تركش به صورت، زانو، دست و موج انفجار مجروح شد. دوازدهم اسفند 1383، در بيمارستان زادگاهش بر اثر عوارض ناشی از آن به شهادت رسيد. پيكر وي را در گلزار شهداي امامزاده یحیای همان شهرستان به خاك سپردند.

مبارزی نوجوان
به گزارش نوید شاهد سمنان، اولین فرزند جعفر و زهرا سیزدهم مرداد سال 47 در سمنان به دنیا آمد. همزمان با تحصیل او در پایه پنجم ابتدایی، حال و هوای انقلاب در شهر سمنان هم به وجود آمده بود. مرتضی طحان چوب مسجدی ابتدا دور از چشم پدر و مادر با کیف وکتاب به جای رفتن به مدرسه در تظاهرات شرکت می کرد و با اوج گیری فعالیت های انقلاب با پخش قلاب سنگ هایی که دست بافت مادرش بود، در بین تظاهرات کنندگان با شهربانی و ساواکی ها مقابله می کرد.
مادر شهید می گوید: نشسته چرت می زد. سرش می افتاد و چرتش را پاره می کرد. هر بار می پرسید:« مامان!! چند تا بافتی؟».
بار آخر گفتم:«چهار پنج تایی مونده. تو برو بخواب. منم اینو تمام کنم می یام.»
نگاهی به ساعت انداخت و گفت:«نه بیدار می مونم. براتون چای میارم تا خوابتون نگیره. فردا با این قلاب سنگ ها به پلیس و ساواکی ها نشون می دیم با کی طرفن.»
آنها را بین تظاهر کنندگان پخش می کرد. چهارم پنجم ابتدایی بود؛ با پول تو جیبی هایش بعد از راهپیمایی دوباره نخ می گرفت و می آمد.

مخفیانه به جبهه رفت
مرتضی تحصیل را در سال دوم راهنمایی رها کرد و پنهانی عازم جبهه شد. پس از دو بار بازگرداندنش در نیمه راه، اولین بار در سال 61 راهی جبهه شد. شش بار به جبهه اعزام شد. در اعزام سوم به شدت از ناحیه چشم راست، فک و دست مجروح شد. با همان مجروحیتش و در صورتی که هنوز بهبودی کامل حاصل نشده بود، از بیمارستان فرار کرد و راهی جبهه مهران شد. در اعزام بعد شیمیایی شد.
مادر مرتضی نقل می کند: با دیدن تخت خالی اش شروع کردیم به گریه و زاری که بچه ام شهید شد. پرستاری من را از اتاق بیرون کشید و گفت:«دیشب از بیمارستان فرار کرده. یک نامه هم برای  شما نوشته.»
نخوانده می دانستم توی نامه چه نوشته. جایی به غیر از جبهه نداشت. نگران چشمش بودم که روز قبل تخلیه شده بود دست عمل کرده اش.

ورزشکار ملی پوش
مرتضی در سال 65 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند دختر است. تا آخرین روز های دفاع مقدس، در جبهه حضور داشت. با وجود مجروحیت های بالا عضو تیم ملی گلبال ایران بود و در مسابقات گلبال، پرتاب وزنه، پرتاب دیسک به رتبه قهرمانی نایل شده بود. 
نحوه شهادت
او پس از شانزده سال که از پایان جنگ تحمیلی می گذشت، بر اثر مجروحیت و عمل های پی در پی به سرطان کولون مبتلا شد و دوازدهم اسفند سال 83 در بیمارستان حرّ تهران به شهادت رسید. مدفنش در امامزاده یحیای شهرستان سمنان است.
روحش شاد و یادش گرامی باد