شهید سيد محسن موسوي به اندازهای احترام به والدینش را ارج مینهاد که رنجش آنها را تاب نمیآورد.
کد خبر: ۴۶۲۸۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۸
خاطراتی از زبان همرزمان شهید آقابیگی
شهید آقابیگی راستگو و درستكار بود و موضوعی را كتمان نمي كرد؛ حتي اگر به ضرر او يا دوستانش بود؛ بسيار خوش اخلاق و خنده رو بود؛ بين همرزمانش از محبوبيت خاصي برخوردار بود تا آنجا که به او "معلم اخلاق" مي گفتند.
کد خبر: ۴۶۲۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
خاطره ای از شهید بیضائی نژاد؛
همرزم شهید بیضائی نژاد در خاطره ای می گوید: با این وجود که در جبهه هیچ نامحرمی نبود مدام سرش پایین بود و تبسمی بر روی لبانش. گاه گاهی آهسته می گفت الهی شکر. بچه ها علاقه خاصی به علی داشتند و او به «علی شفاعت» معروف بود.
کد خبر: ۴۶۲۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
استاندار آذربایجان غربی در دیدار با خانواده شهدا تکریم خانوادههای معظم شهدا را وظیفه مسئولان و آحاد جامعه دانست و اظهار داشت: این هفته فرصت خوبی برای دیدار با خانواده معظم شاهد است که حق بزرگی بر گردن مردم و مسئولین دارند.
کد خبر: ۴۶۲۵۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۴
مادر شهید رشید شریفیطارونی میگویدکه این حرف دل من است: «شهیدان را مانند انسانهای معمولی ندانید.»
کد خبر: ۴۶۲۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۶/۰۲
خاطره خودنوشت شهيد محمد کريم مقامي؛
شهيد محمد کريم مقامي در دفتر خاطراتش می نویسد: شب قبل این حادثه با یک خمپاره 8 نفر از برادران مجروح شدند ( م ) و در این شب یکی از برادران که بسیار بسیار مظلوم واقع شده بود شهید شد که فردای آن روز 28مرداد 1361 با برادر صادقی، بوسه ای بر پیشانیش زدم و او را به محله شهدا تحویل دادیم .
کد خبر: ۴۶۲۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۱
دلنوشته دختر شهید محمد علی گل گلی در فراق پدر:
پدر، کاش بودی و اشک های کودکانه و بی کسی من و خواهرم فرشته را می دیدی من و او عادت کرده بودیم که شبها قبل از خواب گریه کنیم...
کد خبر: ۴۶۲۲۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
خاطراتی از سردار شهید حسن شوکت پور
بعد هم برای پیرمرد دست تکان داد. ماشین بوق زد و از آنجا رفت. پیرمرد حواسش به آنها نبود. فقط میخواست هرچه زودتر خودش را به خانه برساند و به صدیقه بگوید: «دیگه نمیخواد چیزها رو جمع کنی، فرشته اومد. صدیقه، باباجان! خدا تونست نامهی تو رو هم بخونه.»
کد خبر: ۴۶۲۲۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۳۰
عبور آزاده کهگیلویه و بویراحمدی از 7 خان مرگ/ دادگری که در بیدادگاه الرمادی هرگز تسلیم نشد.
کد خبر: ۴۶۲۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۷
مرتضی تحسینی یکی از آزادگان سرافراز استان زنجان در خاطرات خود میگوید: تصمیم گرفتند من و دو نفر دیگر از زخمیها را برای درمان به بیمارستان بغداد انتقال دهند به همین خاطر یکی از عوامل بیمارستان برای نوشتن مشخصاتم پیشم آمد. اسمم را، که پرسید مات و مبهوت ماندم. فراموش کرده بودم. با خودم گفتم: اِ! راست می گه اسم من چیه؟!
کد خبر: ۴۶۱۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶
به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان مراسم شب خاطره با حضور مسئولان و جمعی از خاطرهگویان، رزمندگان، آزادگان، نویسندگان و هنرمندان دفاع مقدس فردا در کرمانشاه برگزار میشود.
کد خبر: ۴۶۱۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۶
خاطره ای از برادر شهید "ابوالفضل پارسا"
شهید پارسا در پست دروازه بانی تیم جوانان فعالیت می کرد . او همواره آرزوی صعود به تیم بزرگسالان را داشت و به آرزویش هم رسید. چگونگی محقق شدن این آرزو خاطره ای خواندنی ست که برادر این شهید بزرگوار برایمان نقل می کند...
کد خبر: ۴۶۱۸۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۵
در آستانه سالروز ورود آزادگان برگزار شد:
در آستانه 26 مردادماه سالروز ورود آزادگان، ویژه برنامه خاطره گویی و گل افشانی با حضور آزادگان سرافراز و خانواده معظم شهدا، در گلزار شهدای کرمان برگزار شد.
کد خبر: ۴۶۱۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴
برگی از خاطرات «کلانتر علی آبادی» از دوران اسارت
ما اسرا اصلاً باور نمی کردیم که خلف مغرور و متعصب دیروزی با آنهمه شقاوت و سنگدلی حالا به رانندگی یک کامیون لجن کش بسنده کند!
کد خبر: ۴۶۱۷۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
خاطره ای از آزاده ایلامی
« آنچنان در آن آب و فاضلاب مرا زده بودند که وقتی به هوش آمدم و داخل آسایشگاه شدم، اسرا به زور لباسها را از تنم بیرون آوردند.» آنچه خواندید خاطره ای از آزاده ایلامی "عادل صفری" است که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم:
کد خبر: ۴۶۱۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۳
سی و هشتمين رسم عاشقى؛
سی وهشتمین محفل معنوی «بر بال خاطره» یادبود جانباز شهید «سید حسین آملی»، پنجشنبه 24 مرداد در شهرستان بابل برگزار می شود.
کد خبر: ۴۶۱۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
معرفی کتاب
کتاب «خاک، خون، خاطره» گزیده خاطرات رزمندگان خراسان شمالی در چهارمین جشنواره استانی خاطره نویسی دفاع مقدس است.
کد خبر: ۴۶۱۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۲
برگی از خاطرات جانباز شهید "صارم طهماسبی "
ابامنیر یک جلاد به تمام معنا بود، خودش تعریف کرده بود که هفتصد پرده گوش اسرا را با سیلی های غافلگیرانه پاره کرده است! تا اینکه یک روز مریض شد و تنها دکتر اردوگاه اسرای ایران بود که توانست جانش را از مرگ نجات دهد.
کد خبر: ۴۶۱۴۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۹
خاطرات یک خبرنگار
محمود کامران حقیقی یکی از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس می گوید: ما در آنجا وضویمان را گاهی از آب بارانی که در یکجا جمع میشد و یا از آب رودخانه ی کارون می گرفتیم، این در حالی بود که عراقیها اطراف کارون را زیر آتش خود داشتند.
کد خبر: ۴۶۱۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
خاطره خودنوشت شهيد جليل شرفی «2»
شهيد جليل شرفی در دفتر خاطراتش می نویسد: شهردار عزيز را هم چند بار در خواب ديده ام که يک بار آن در خط مقدم بود که مي گفت ما هميشه در خط هستيم و تا خواستم دنبال او بروم يک مرتبه خمپاره زدند و او را گم کردم. يکبار ديگر هم در خانه ديدمش که باز مي گفت: ما که چيزمان نشده ،ما زنده هستيم و در خط مقدم مي جنگيم.
کد خبر: ۴۶۱۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۱۵