آزاده گیلانی دفاع مقدس:
اردشیر کاظمی با بیان اینکه رژیم بعث عراق هیچ‌وقت اردوگاه اسرا را به صلیب سرخ نشان نداد گفت: اگر صلیب سرخ وضعیت ما را در اردوگاه‌های عراق می‌دید آن‌ها مجازات می‌شدند.

آزاده گیلانی دفاع مقدس: رژیم بعث عراق هیچ‌وقت اردوگاه اسرا را به صلیب سرخ نشان نداد//

به گزارش نویدشاهدگیلان؛ اردشیر کاظمی، آزاده سرافراز گیلانی سال 1346 در روستای کردخیل لشت نشاء دیده به جهان گشود و از همان سال‌های آغاز نوجوانی و جوانی به عنوان بسیجی در روستای محل زندگی خود فعالیت می‌کرد.

شهادت پسرخاله‌ای که هم همدم و هم دوست صمیمی او بود آتش وی را برای پیکار با دشمن بعثی شعله‌ورتر کرد و برای انتقام گرفتن از دشمن به جبهه‌های جنگ شتافت و سرانجام 31 تیرماه سال 1367 به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد.

اردشیر کاظمی با اشاره به شهادت دوستش در جنگ اظهار داشت: پسر خاله‌ام بهروز قدیمی دوست صمیمی من بود که سال 1364 شهید شد، وقتی او به شهادت رسید حس غریبی سر تا پای وجودم را فرا گرفت و تنفر عجیبی نسبت به رژیم بعث عراق پیدا کردم.

آزاده دوران دفاع مقدس افزود: بعد از شهادت بهروز ماندن در روستا برایم سخت شد بود، به هر جا می‌رفتم صدای بهروز در گوشم و تصویر زیبای چهره‌اش روبه‌رویم بود به همین دلیل عزمم را برای رفتن به جبهه جزم و به سپاه قدس گیلان مراجعه کردم.

وی با بیان اینکه بعد از گذشت چند ماه برای رفتن به جبهه و خدمت سربازی به سپاه رشت مراجعه کردم و اعزام من همزمان با عملیات کربلای 5 شد گفت: از آنجا که من مربی آموزش نظامی بودم قرار شد که در پادگان ترابری تهران به سربازهای جدید آموزش نظامی بدهم.

کاظمی عنوان کرد: بعد از یک سال مربی‌گری در پادگان ترابری تهران من را به لشکر 58 ذوالفقار در افسریه و بعد از چند روز به کرمانشاه منتقل کردند قانون نیروی زمینی ارتش این بود که بعد از یک سال سربازان باید به منطقه اعزام شوند.

آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه پس از اعزام به 9 کیلومتری خط مقدم رسیدیم افزود: شب را در سنگر گلی خوابیدیم که فقط 200 متر با عراقی‌ها فاصله داشتیم؛ شب اول را بالای دیدبانی نگهبانی دادیم و شب بعد برای استراق سمع رفتیم.

وی با اشاره به حمله‌ای که منتهی به اسارتش شد ابراز داشت: آن روز عراقی‌ها بدون لحظه‌‌ای درنگ از هر طرف مهمات ریختند که تا ساعت 11 صبح طول کشید و ساعت 9 صبح متوجه شدیم خط سمت راست که 3 کیلومتر با ما فاصله داشت شکسته شد.

کاظمی افزود: منطقه‌ای که ما در آن بودیم ‌مین‌گذاری شده بود و از طرفی به خاطر حضور ما عراقی‌ها نمی‌توانستند بیایند؛ ساعت 11 صبح بود که حلقه دودی را دیدیم که به آسمان رفت، عراقی‌ها از سر پل ذهاب آمده و ما را محاصره کرده بودند.

آزاده دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه دیگر فرمانده‌ای درکار نبود و همه به عقب بر می‌گشتند تصریح کرد: داشتیم به عقب بر می‌گشتیم که ماشین‌های تویوتا را می‌دیدیم و رزمندگان از تشنگی زیاد آب داخل رادیات ماشین‌ها را هم خورده بودند.

وی با بیان اینکه هیچ راهی نبود و دشمن همه جا را محاصره کرده بود و فرمانده ما می‌گفت: چاره‌ای جز اسارت نداریم. افزود: فرمانده لشکر ما که دستور عقب‌نشینی را خیلی دیر داده بود دادگاهی شد چون اگر دستور زودتر صادر می‌شد ما زودتر به عقب بر می‌گشتیم.

کاظمی با بیان اینکه 31 تیرماه سال 67 به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدیم اذعان داشت: بعد از اسارت ما را به سوله‌ای بردند که البته بیشتر شبیه مرغداری بود؛ یک روز روی خاک و زیر تابش مستقیم آفتاب هزار و 500 نان خشک ریختند و گفتند می‌توانید از این‌ها بخورید.

آزاده گیلانی دوره دفاع مقدس با اشاره به اینکه غذایمان در تمام آن مدت فقط نان خشک بود و حتی آب هم نمی‌دادند عنوان کرد: 45 روز به همین منوال گذشت و در این مدت همدیگر را خیلی نمی‌شناختیم و هرکس در حال خود بود.

وی با بیان اینکه کم کم تصمیم گرفتیم خودمان دست به کار شویم و کمی از این خاک‌های درون سوله را تمیز کنیم افزود: بعد از 40 روز یک سطل آب آوردند تا دو نفر، دو نفر از آن آب بخورند؛ درست شبیه زمانی که می‌خواهند به گوسفند آب بدهند‌.

کاظمی با بیان اینکه کم کم با اوضاع و شرایط سخت نه تنها خودمان را وقف دادیم بلکه روز به روز شاداب‌تر هم می‌شدیم و گروه‌های تئاتر و سرود تشکیل دادیم افزود: عراقی‌ها که دیدند ما روز به روز وضعیت روحی‌مان بهتر می‌شود به دنبال راهی برای تضعیف روحیۀ ما بودند.

وی با اشاره به اینکه عراقی‌ها ما را به صلیب سرخ نشان نمی‌دادند گفت: اگر ما را هم به صلیب سرخ نشان می‌دادند صلیب سرخ هر ماه اردوگاه‌ها را بررسی می‌کرد تا ببیند وعده‌ای چند بار گوشت می‌دهند؟ یا چقدر آب گرم در اختیار اسرا قرار می‌دهند؟

آزاده گیلانی دفاع مقدس با بیان اینکه همچنین می‌توانستیم از وضعمان به صلیب سرخ اعتراض کنیم ابراز داشت: به همین خاطر هرگز این کار را نکردند چرا که اگر صلیب سرخ وضع ما را می‌دید آن‌ها باید جواب پس می‌دادند و مجازات می‌شدند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده